در این میان بسیاری از شهروندان فرانسه می‌گفتند در تبلیغات انتخاباتی امسال، ایده جدیدی از نامزد‌‌ها نشنیده‌‌اند و ۸۰ درصد واجدان شرایط رای‌‌دهی می‌‌گفتند کارزارهای انتخاباتی ضعیف است. «اورلین بریدن» در گزارش ۹ آوریل در نیویورک‌تایمز نوشت: ساکن الیزه قدرتمندترین مقام فرانسه را در اختیار دارد و کنترل قابل‌‌توجهی بر سیاست داخلی و خارجی در یکی از پرجمعیت‌‌ترین و با نفوذترین کشورهای عضو اتحادیه اروپا دارد. جنگ در اوکراین بر پوشش خبری در فرانسه مسلط بوده و تا حد زیادی بر این کمپین سایه انداخته است. در این انتخابات رقابت اصلی میان دو نفر است و مابقی سیاهی لشکر هستند: مکرون و لوپن. فرانسه، کشوری با بیش از ۶۷میلیون جمعیت، هفتمین اقتصاد بزرگ جهان، پربازدیدترین کشور جهان، یکی از پنج عضو دائم شورای امنیت و یک قدرت هسته‌ای است. این کشور یکی از اعضای موسس اتحادیه اروپا و محرک و پیش‌برنده اصلی سیاست این بلوک است. رئیس‌‌جمهور بعدی فرانسه باید کمک کند تا این کشور با دو نیروی سهمگین مقابله کند: یکی تهاجم روسیه به اوکراین که میلیون‌‌ها نفر را آواره کرده و دیگر، بهبود اقتصادی کشور و بیرون بردن فرانسه از فشارهای برخاسته از کووید است. درحالی‌که نیروهای راست‌‌گرا تا حد زیادی در جنگ‌‌های فرهنگی در فرانسه در سال‌های اخیر پیروز شده‌‌اند، اما نظرسنجی‌‌ها نشان می‌‌دهد که رای‌‌دهندگان فرانسوی در حال حاضر عمدتا نگران افزایش هزینه‌های زندگی هستند. رئیس‌‌جمهور بعدی باید این نگرانی‌‌ها را با دیگر مسائل درازمدت دیگری که در ذهن رای‌‌دهندگان وجود دارد حل و فصل کند. از آن جمله است بحث‌های مربوط به انرژی پاک در فرانسه، پایداری مدل رفاهی سخاوتمندانه در این کشور، ترس از مهاجرت و مساله جایگاه اسلام در این کشور.

 نیویورک‌تایمز در یکی دیگر از مقالات خود در تاریخ ۹ آوریل با عنوان «مکرون در حال انجام بازی خطرناکی است» می‌نویسد، در سال۲۰۱۷، امانوئل مکرون «شهاب سنگی بود که زیر یک ستاره خوش‌شانس متولد شد.» او بانکداری بدون تجربه در مناصب انتخابی بود که از رقابت‌های انتخاباتی سر بلند بیرون آمد؛ درحالی‌که نامزدها یکی پس از دیگری با اتهاماتی مواجه می‌شدند. «دیدیه فاسین» انسان‌شناس و پزشک و استاد مرکز جیمز ولفنسون در موسسه مطالعات پیشرفته، پرینستون و مدیر مطالعات مدرسه عالی علوم اجتماعی پاریس در این سرمقاله می‌نویسد، به نظر می‌‌رسد در سال۲۰۲۲ سیارات یک‌بار دیگر در یک راستا قرار گرفته‌‌اند. این بار به‌دلیل شرایط بین‌‌المللی و نه پویایی‌های ملی. مکرون به‌عنوان رئیس اتحادیه اروپا از ژانویه، موقعیت خود را به‌عنوان یک مرد اهل گفت‌وگو با پوتین افزایش داده است؛ حتی اگر تلاش‌های او برای پایان دادن به تهاجم روسیه به اوکراین ناموفق باشد. بسیاری از نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که مکرون در دور اول انتخابات ریاست‌جمهوری روز یکشنبه پیشتاز است؛ اما پیشتازی او به سرعت در حال کاهش است. مکرون در اولین مبارزات انتخاباتی خود مدعی شد که «نه چپ است و نه راست»، شعاری که بسیاری از کسانی را که از شکاف‌های سیاسی قدیمی خسته شده بودند، اغوا کرد. با این حال، هنگامی که انتخاب شد، به سرعت آنچه را که در عمل منظورش بود فاش کرد. مکرون با کاهش مالیات برای ثروتمندان، کوچک کردن دولت رفاه و از درون تهی کردن دموکراسی، به راست گرایید تا جایی که برخی از اعضای حزب متبوع خود «جمهوری به پیش» را شوکه کرد. به نظر می‌رسد مکرون مسیر خود را تغییر داده است. در ماه‌های اخیر، گرایش او به راست عیان‌تر شده و رویکرد او را حول دو موضوع مد نظر راست‌ها متمرکز کرده است؛ کنترل مهاجرت و تشدید سکولاریسم. این احتمال دارد یک پیروزی دیگر برای او به ارمغان آورد؛ اما باید توجه داشت که او بازی خطرناکی را شروع کرده است. با جذب دیدگاه‌های مخالفانش در رویکرد خود، وی با خطر تغییر چشم‌انداز سیاسی و گرایش به راست دست به گریبان است.

از جمله اولین تصمیمات مکرون در مقام ریاست‌جمهوری، لغو مالیات بر ثروت و مالیات ثابت بر درآمد سرمایه بود که به نفع ثروتمندان بود. او در عین حال به دنبال کاهش کمک هزینه مسکن برای فقرا و کاهش مستمری بازنشستگان بود. او در نیمه راه اولین سال قدرت خود، «رئیس‌جمهور ثروتمندان» شده بود. تصویر او با اصلاح قانون کار که حقوق کارگران را محدود و سازمان‌های نمایندگی را تضعیف کرد، مزایای بیکاری و سهم‌‌های تامین اجتماعی کارفرمایان را کاهش داد، در نزد ثروتمندان بهبود یافت؛ اما در نزد طبقه متوسط و فقیر دچار خدشه شد. در طول همه گیری کووید، مکرون چهره متفاوتی از خود نشان داد. او با قرنطینه جمعیت تصمیم گرفت که دولت سخاوتمندانه شرکت‌ها را نجات دهد که بسیاری از آنها را نجات داد و از اخراج گسترده کارگران جلوگیری کرد. این اقدام اگرچه به‌طور گسترده با دولت‌های سراسر اروپا همسو بود، اما بدون شک مفید بود. با این حال، همان‌طور که در نظرسنجی‌ها نشان داده شده است، دوره اول مکرون بی تردید به افزایش نابرابری‌ها تمایل داشت. به موازات آن، یک افول دموکراتیک نگران‌کننده نیز وجود داشته است. در طول ۴۶ ماه از ۷۸ ماه گذشته، فرانسه در وضعیت اضطراری قرار داشت که یک رکورد در اروپا است. این وضعیت از سوی اولاند و پس از حملات تروریستی در پاریس در سال۲۰۱۵ اعلام شد و سپس در زمان مکرون و در آغاز همه‌‌گیری کووید تداوم یافت. آلمان در مواجهه با چالش‌های مشابه، هرگز از چنین اقدامات افراطی‌ای استفاده نکرد. علاوه بر این، دو روز قبل از پایان اولین وضعیت اضطراری، به ابتکار مکرون، قوانین اضطراری مختلف از سوی پارلمان تحت سلطه او در قانون عرفی ادغام شد. از آن زمان تاکنون، ۶قانون محدودکننده حقوق پناهجویان، معترضان، زندانیان، اتحادیه‌های کارگری و سازمان‌های غیردولتی وضع شده است. اختیارات پلیس نیز به میزان قابل توجهی به هزینه نظام قضایی گسترش یافته است؛ به‌ویژه برای احکام بازرسی و ایست بازرسی‌ها. مجوز استفاده پلیس از اسلحه افزایش یافته است. در جریان جنبش جلیقه‌زردها، ۲۴۹۵ معترض زخمی شدند، ۳۰ معترض یک چشم خود را از دست دادند، پنج تن هم از ناحیه دست آسیب دیدند. رئیس‌جمهور در پاسخ به سوالی درباره آسیب ناشی از سلاح‌های به اصطلاح کشنده که در اکثر کشورهای اروپایی ممنوع است، اعلام کرد که صحبت از سرکوب یا خشونت پلیس تحت حاکمیت قانون غیرقابل قبول است. ترکیب نئولیبرالیسم و اقتدارگرایی مکرون به تعمیق نابرابری، کاهش دولت رفاه، تضعیف دموکراسی و تشدید بی‌اعتمادی به سیاست منجر شده که منجر به نرخ بی‌سابقه رای ممتنع در انتخابات منطقه‌ای، به‌ویژه در میان جوانان شده است.