جاده جدید امپراتور

مقام‌های چینی برخی از این پروژه‌ها را به عنوان هزینه تجارت خود به دست می‌آورند.وام‌دهندگان بزرگ چینی ترجیح می‌دهند در تاریکی دست به عمل بزنند و اندازه یا سایز واقعی آنها این را به یک معضل جهانی تبدیل می‌کند.بانک توسعه چین و بانک صادرات و واردات چین به‌اندازه دوبرابر بانک‌های توسعه چندجانبه‌غربی رشد کرده‌اند و وام‌هایی بیشتر از کشورها و موسسات غربی به کشورهای درحال‌توسعه می‌دهند.پروژه‌هایشان پس از آن تبلیغ و علنی می‌شود که پیمانکاران انتخاب شده باشند؛ شرایط وام هم به‌ندرت منتشر می‌شود.محاسباتِ در پس این تصمیمات ممکن است عمل‌گرایانه به نظر برسد: فرصت‌های بیشتر و موانع کمتر برابر با نفوذ بیشتر است.

اما برای رویکرد «اتصال بدون رشته» یا «اتصال به هم پیوسته»ی پکن فوایدی مترتب است؛ البته بذرهای نابودی خود را هم دارد.این اتصال با شرکا هم همان‌طور که هستند معامله می‌کند، یعنی بدون تحمیل اصلاحات دشوار حکومتی.برای مثال، «قانون جاده ابریشم» واشنگتن علاوه بر اولویت‌هایش شامل توسعه حاکمیت قانون، سیستم قضایی مستقل و شفافیت در منطقه است.پکن اما بدون هیچ شرط به جایی که می‌خواهد برود و تعاملاتش می‌تواند فراملی‌تر باشد.وقتی در جاهای دشوار دست به بده‌بستان و بیزینس می‌زند، می‌تواند برای برآورده ساختن مزیت‌های خود فشار آورد و اطمینان دهد که شرکت‌ها و کارگران چینی نخستین نیروها برای نفع بردن هستند.چین ممکن است از شرکای خود کمتر بخواهد اما همین هم باز زیاد است.میل به پرداختن به معاملات عظیم به شکل مبهمی فرصت‌هایی حتی بیشتر برای نفوذ سیاسی به دست می‌دهد.برای مثال، پکن با موافقت کردن با هزینه‌های متورم پروژه‌ای می‌تواند پول را به جیب دوستانش در رده‌های بالا سرازیر کند.تعاملات پشت پرده، خود می‌تواند به منبع نفوذ تبدیل شود زیرا هر طرف می‌تواند مطالبه‌گری‌هایی داشته و دیگری را به افشاگری تهدید کند.اما پکن دست برتر دارد.باتوجه ‌به درخواست‌های عظیم برای زیرساخت‌ها، چین کشورهای زیادی را در چنته دارد که به سرمایه‌گذاری‌هایشان لبیک گوید تا شرکایی که منابع جایگزینی برای سرمایه‌گذاری دارند.

این رویکرد بدبینانه شاید حیله‌گرانه به نظر برسد اما پر از خطر هم هست.فساد با کنارگذاشتن هزینه‌های اقتصادی خود، موجب کینه می‌شود.الزام به ارزیابی تاثیرات مالی، حقوق بشری، زیست‌محیطی و... بسیار عمل‌گرایانه است.این ارزیابی‌ها مستلزم زمان مضاعفی است اما اینها مستلزم به‌حداقل‌رساندن خطرات کاملا مستند مرتبط با پروژه‌هاست.این خطرات اگر نادیده گرفته شود می‌تواند بازگشته و در میان رهبران جلوه‌گری کند به‌ویژه رهبران در کشورهای دموکراتیک‌تر.

333