بخش پانزدهم
جاده جدید امپراتور
پس از کنار گذاشتن ووسونگ، مجموعهای از پروژههای ریلی در دو دهه بعد به وجود آمد اما برای تغییر موضع دولت یک شکست نظامی لازم بود. در آغاز جنگ چین و ژاپن در سال ۱۸۹۴، دولت چینگ کمتر از ۲۰۰ مایل خطآهن داشت و شکست آن نشاندهنده نقطه عطف مهمی در سیاست صنعتی دولت بود. مقامهای چینی، راهآهن - و برنامه نوسازی موفقیتآمیز ژاپن - را بهمثابه عنصر کلیدی قدرت ملی برگزیدند. بهطور چشمگیری، نهاد دولتی مسوول برای امور خارجی چین مسوول مسائل مربوط به خطآهن شد. درست همانطور که تهدیدهای خارجی سیاست اولیه خطآهن چینگ را شکل داد - که تا حد زیادی دفاعی و بهدنبال محدود کردن نفوذ قدرتهای خارجی بود - اما موجب تغییری شگرف در پایان قرن نوزدهم شدند.
این تغییر چین را در موقعیتی قرار داد که حتی برای بسیاری از شرکایش در امتداد BRI آشناست. ساخت خطوط آهن مستلزم تخصص و سرمایه خارجی بود و چین فاقد هر دو. این کشور شروع به گرفتن وام های سنگین کرد. وامهای اولیه نرخ سودی حدود ۵ تا ۶ درصد داشتند و ۳۰ ساله بودند اما تعهدات بعدی بهره بالاتر و مدت زمان کمتری داشت. یک نمونه خاص و برجسته وام یکساله با بهره ۵/ ۹ درصدی بود که این رقم برابر است با شیادیهای امروزه برای وامدهی. چین بهعنوان یک طرف ضعیفتر در این مذاکرات، با شرایطی موافقت کرد که حامی و پشتیبان شرکای بزرگتر خارجیاش بود. وامدهندگان همچنین حقوق ساختوساز را تضمین کردند؛ حقوقی که آنها از آن برای دریافت کمیسیونهای مضاعف در راستای تهیه و تامین مواد استفاده میکردند و حقوق مربوط به سود خطآهن تا زمانی که وامها بازپرداخت شود. تا سال ۱۹۳۱، وامهای خارجی راهآهن تقریبا نیمی از کل بدهی خارجی دولت چین بود و تقریبا ۴۰ درصد این پرداختها در وضعیت نکول بدهی بودند. چین قربانی اقدامات مربوط به وامدهی غارتگرانهای شد که بهخاطر آن اکنون مورد انتقاد قرار گرفته است.
آن را از بامها فریاد بزنید
همچون راهآهن فراقارهای ایالات متحده و کانال سوئز، سومین خط جهانی که در سال ۱۸۶۹ کامل شد، در نهایت عواقبی بسیار گسترده و ناخواسته داشت. آن سال، یعنی زمانی که انگلیسیها به خط دریایی سوئز به هند مینگریستند، انگلیسیها از اتصال یک خط تلگرافی قابلاعتماد سرخورده شده بودند. در سال ۱۸۵۳، دولت بریتانیا شروع به اتصال شهرهای مهم هند کرده بود و تا سال ۱۸۶۵، هند ۲۸ هزار کیلومتر تلگراف داشت. مقامهای بریتانیایی برای سرکوب شورشی که دو سال بعد آغاز شد به این خطوط وابسته بوده و اهمیت استراتژیک این خطوط برای امپراتوری را تقویت و تحکیم میکرد. در همان زمان، لندن جایگاه خود را بهمثابه محور مرکزی در شبکههای تلگراف جهانی تثبیت میکرد اما این امپراتوری فاقد پیوندی سریع و قابلاعتماد با کانون و نگین خود بود. عملکرد ضعیف در اتصال و ارتباطات موجود بازتاب چالشهای فنی خطوط تلگراف اولیه و چشمانداز ژئوپلیتیک ابرقاره اوراسیا بود. در سال ۱۸۶۵، ارسال یک پیام از بریتانیا به هند ۵ تا ۶ روز بهطول میانجامید و شامل ۱۲ تا ۱۴ ایستگاه واسطه یا «رله» میشد. در هر ایستگاه انتقال، کارکنان خبر را گرفته، رمزگشایی کرده و بهطور فیزیکی پیام را به اپراتور بعدی میدادند که او هم آن را دوباره رمزگشایی کرده و به سیستم بعدی منتقل میکرد. گاهی اوقات پیامها از سوی اپراتورهایی که آنها را «رله» میکردند بهصورت بریده و خرد شده میرسید. این یک بازی بینالمللی تلفن پیش از تلفن و گرانقیمت بود. یک پیام ۲۰ کلمهای ۵ پوند بریتانیا یا حدود ۸۰۰ دلار امروز هزینه داشت. سیمهای تلگراف اولیه با چالشهای طراحی و عملکرد روبهرو هستند. در چند دهه اول تلگراف، هیچ معیار بینالمللی وجود نداشت و سیمها بر اساس شرایط و مشخصات مختلف تولید میشدند. از طریق آزمونوخطا، مهندسان همچنان میفهمیدند که چه مواد و مصالحی برای آب و هواهای مختلف خوب است و چگونه از سیمها در برابر تهدیدهای رایج - از لنگر کشتیها تا دریاهای مواج - محافظت کنند. اولین کابل به هند در دو بخش گذاشته شد: از دریای سرخ به عدن و عدن به کراچی. هر دو شکست خوردند و باعث شد دولت انگلیس بر خطی اتکا یابد که در سال ۱۸۶۵ از خلیجفارس به قسطنطنیه کشیده شده بود. امپراتوری عثمانی در میان بریتانیا و مهمترین داراییاش قرار داشت. دولت انگلیس مقصر را کشورهایی اعلام کرد که در مسیر این سیمها قرار داشته و این سیمها از آنها میگذشت. همانطور که یک عضو پارلمان درخواست کرد، باید کاری انجام شود «تا مانع تاخیرها و خطاهای انتقال به دست کسانی شد که در مسیر فعلی قرار دارند و متشکل از اقشار نیمهتحصیلکرده ترک، اتریشی و... میشود که همگی در مُثله کردن و بههمزدن پیامهای ساده انگلیسیمان دست به دست هم دادهاند.» همکارانش او را تشویق کردند. دیگران به خطر جاسوسی در هنگام عبور و انتقال پیامها از صفحه شطرنج رقبای اروپایی اشاره میکردند. راهحل، یکی سیمهای بیشتری بود که باید در مناطق «دوست» قرار میگرفت و دیگر، وجود اپراتورهای فداکاری بود که خود را وقف این کار میکردند. در سال ۱۸۶۶، یک کمیته منتخب منصوب شده از سوی مجلس عوام نتیجه گرفت: «این مساله، باتوجهبه میزان منافع - سیاسی، تجاری و اجتماعی - در ارتباط و اتصال میان این کشور و هند نقش دارد، مصلحت نیست که ابزارهای ارتباط متقابل با تلگراف وابسته به خطی واحد یا سیستم واحدی از سیمها در دست چند دولت خارجی و تحت مسوولیتهای متمایز باشد، هرچند چنین خدماتی ممکن است در زمان صلح و بهطور کل بهخوبی انجام شوند.» سال بعد، دولت بریتانیا وعده داد که برای بررسی مسیرهای جدید بهسوی مستعمرات شرقیاش حمایت و پشتیبانی ارائه دهد و دسترسی را با دولتهای خارجی و کار گذاشتن کابلها به مذاکره بگذارد.