بخش دویست و بیست و سوم
تراژدی اجتنابناپذیر: کیسینجر و جهان او
از سه دولت دموکراتی که پس از سالهای نیکسون/ فورد آمدند، باراک اوباما بیتردید یکی از کسانی بود که کیسینجر با او بیشترین نزدیکی و قرابت را داشت. کسانی که درون حزب دموکرات از کیسینجر نفرت داشتند اگر مجال مییافتند خشم خود را اظهار میکردند اما پیوند اوباما - کیسینجر برای کسانی که میدانستند اوضاع از چه قرار است منطقی بود. فرید زکریا میگفت، اوباما حتی طی رقابتهای خود در برابر جان مککین در سال ۲۰۰۸ «رئالیستی واقعی در این رقابت» بود؛ قضاوتی که بهمحض آنکه اوباما در کاخسفید سکنی گرفت از سوی بسیاری دیگر تایید شد. روزنامه «فایننشالتایمز» عبارت «استقبال باراک اوباما از رئالیسم کیسینجر» را تیتر زد و «نیویورکتایمز» هم در تیتری به قلم توماس فریدمن «باراک کیسینجر اوباما» را برگزید. به همین ترتیب، مجله آلمانی «در اشپیگل» تیتر یکی از مقالاتش را چنین برگزید: «بازگشت اوباما به سیاست واقعگرایانه کیسینجری». نویسنده این مجله اظهار کرد؛ همانطور که کیسینجر میل داشت کارهایی در جاهایی مانند شیلی انجام دهد، «زمانی که متحدان آمریکا مانند بحرین و عربستان ملت خویش را مقهور میسازند یا زمانی که چین مخالفان را مورد آزار و اذیت قرار میدهد، اوباما خود را به کوچهعلیچپ میزند.»
نتیجهگیری این مجله آلمانی چنین بود: «کیسینجر احتمالا از این مفهوم که رئیسجمهور هر روز بیشتر و بیشتر شبیه او میشود لذت میبرد.» اگر تاییدهای بیشتر موردنیاز بود، هیلاری کلینتون، اولین وزیرخارجه اوباما، در سال ۲۰۱۴ اعلام کرد که چشمانداز کیسینجری «تا حد زیادی با استراتژی گسترده در پس تلاشهای دولت اوباما در ۶ سال گذشته متناسب است.»
شخص کیسینجر نگرش نسبتا مثبتی به اوباما داشت و بهطور نمونه به او در مورد سیاستش درخصوص چین امتیاز «مثبت B» میداد (امتیازی که وقتی به دست یک فرد سختگیر مانند کیسینجر داده میشد چندان هم بد نبود).