اردوغان ترکیه را منفور کرده است
خداحافظی با رویای «نوعثمانی گرایی»
«تامارا قبلاوی»، در تحلیل ۱۱ اکتبر برای سی.ان.ان نوشت، این ایدهای بود که موجب شد توجه پایگاه مردمی او به آن جلب شود و همین باعث شد او تلاش خود را برای گسترش دامنه قدرت تقویت کرده و وسعت بخشد. متحدان اردوغان در مصر و سوریه در همان سالهای اولیه بهار عربی دستاوردهای سیاسی بزرگی به دست آوردند که ابتدا در دسامبر ۲۰۱۰ آغاز شد و بهنظر میرسید که رویای «نوعثمانی گری» اردوغان در حال محقق شدن است. اما اگر یک دهه به جلو بروید خواهید دید که متحدان سابق اردوغان در منطقه- عمدتا گروههای مرتبط با اخوانالمسلمین- نیرویی به شدت تقلیل یافته هستند و شاید دیگر نقش یا حضور چندانی در عرصه قدرت نداشته باشند. خارج از سنگرهای منطقهای یعنی قطر، سومالی و دولت مستقر در طرابلس در لیبی، طرح قدرت اردوغان طعم تلخی را بر مذاق بسیاری از رهبران منطقه به جا گذاشته است. او حتی خشم کشورهای اروپایی یعنی فرانسه، یونان و قبرس را هم برانگیخته است؛ کشورهایی که آشکارا سعی دارند دسترسی ترکیه به مدیترانه شرقی را مهار کنند. اقتصاد متلاطم ترکیه- که با تاثیر پذیرفتن از کووید-۱۹ بدتر شد- طرح اردوغان را با ناکامی مواجه ساخته و توانایی او برای مقابله با انزوای روزافزون ترکیه را محدود کرده است. «سونر چاغاپتای»، محقق موسسه واشنگتن برای خاور نزدیک و مدیر برنامه تحقیقاتی ترکیه در این موسسه میگوید: «شعار اردوغان این بود که ترکیه به رشد و البته ظهور خود ادامه خواهد داد و سایه رهبری خود را بر کشورهای مسلمان خاورمیانه خواهد انداخت». این محقق میافزاید: «اما اکنون به استثنای قطر، سومالی و بخشی از دولت لیبی، روابط خوبی با هیچ یک از کشورهای مسلمان در آن نزدیکی ندارد.»بهنظر میرسد آن قدرتهای منطقهای که خصم اردوغان هستند انگیزه مشترکی در همراهی با برخی کشورهای اروپایی یافتهاند. مصر، اسرائیل، قبرس و یونان همکاریهای استراتژیک خود را در مورد طرحهای مختلف از جمله استخراج ذخایر گاز در شرق مدیترانه تشدید کرده و آنکارا را در این فرآیند به حاشیه راندهاند. فرانسه که مخالف اقدامات ترکیه علیه مبارزان کرد در سوریه و حمایت از دولت مستقر در طرابلسِ لیبی است، از ابتکار انرژی شرق مدیترانه حمایت کرده است. بهنظر میرسد امارات متحدهعربی - که از تلاش برای تار و مار کردن، بعضا خشونت بار، گروههای تحت حمایت ترکیه پشتیبانی میکند - نیز حمایت ضمنی از این کار را به عمل آورده است. دولت ترامپ که تا حد زیادی توانسته بود روابط خوبی با اردوغان برقرار سازد، اکنون تغییر موضع داده و جانب رقبای ترکیه را گرفته است. به تازگی، مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا، «نگرانی عمیق» خود از اقدامات ترکیه در شرق مدیترانه را ابراز کرد. تغییر موضع دولت ترامپ آنجا نمود بیشتری مییابد که دریابیم ماه گذشته، ایالاتمتحده اعلام کرد که از تحریم تسلیحاتی یک دههای قبرس چشمپوشی میکند. (دنیایاقتصاد در چند گزارش از جمله گزارش «وضعیت جنگی در مدیترانه شرقی» که ۳۰ شهریورماه ۹۹ منتشر شد به این مساله پرداخته است).
«سنان اولگن»، تحلیلگر ترک و محقق مدعو در موسسه کارنگی شعبه اروپا میگوید: «همه اینها یک شبه اتفاق نیفتاد. اینها نتیجه سیاست خارجی پرخاشگرانه، مناقشهانگیز و ستیزنده ترکیه است. تصور میکنم اتحادیه اروپا و بهویژه آمریکا روابط با ترکیه را درست مدیریت نکردند.» او میافزاید: «با این وجود، اینها محصول سیاست خارجی ترکیه است. تمام این رویدادها در این زمان در هم آمیخته شدهاند. اما ۱۰ سال طول کشید تا به این مرحله برسد.» سیاست خارجی پرخاشگرانه ترکیه در قضایای اخیر میان آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه ناگورنو- قرهباغ به اوج رسید. این جنگ که جمهوری آذربایجان و ارمنستان را رودرروی هم قرار داد به قیمت جان دهها نفر تمام شده است. اردوغان بار دیگر به راه خود میرود و از پیوستن به تلاشهای بینالمللی در راستای برقراری آتشبس سر باز میزند (دنیایاقتصاد در چندین گزارش از جمله «ناقوس جنگ در قفقاز» که در هشتم مهرماه ۹۹ منتشر شد به این مساله پرداخته است). به گفته تحلیلگران، خویشاوندی قومی میان ترکیه و آذربایجان و روابط دوجانبه و روزافزون نظامی میان طرفین میتواند به مثابه نیروی محرکهای برای حمایت قاطعانه ترکیه از تلاش باکو برای بازپسگیری این منطقه مورد مناقشه و دیگر سرزمینهای تحت کنترل ارمنستان تلقی شود. ناگورنو- قرهباغ به لحاظ بینالمللی قلمرو آذربایجان شناخته شده است؛ نکتهای که رهبری ترکیه میخواهد آن را مورد تاکید قرار دهد. اولگن میافزاید، موضع اردوغان در مورد درگیریهای آذربایجان «کاملا با لفاظیهای ترکیه در مورد معیارهای دوگانه جامعه بینالمللی و ناکارآمدی نهادهای چندجانبه مطابقت دارد». چاغاپتای هم میگوید: «وقتی یک نخستوزیر یا رئیسجمهور در ترکیه به قدرت میرسد، اولین کاری که انجام میدهد دیدار از قبرس ترکنشین و آذربایجان است. اردوغان از تمام سنتهای ترکیه، از غرب، اسرائیل، اتحادیه اروپا، خاورمیانه بریده اما از آن سنت هنوز نبریده است.»
اقتصاد در رکود
تحلیلگران میگویند شرایطی که اردوغان را قادر ساخت انقلابی در سیاست خارجی ترکیه به وجود آورد دود شده و به هوا رفته است. در اوایل دهه ۲۰۰۰، اردوغان نتایج اقتصادی بسیار خوبی ارائه داد و تلاش خود را برای تحول در سیاست داخلی و سیاست خارجی کشور تقویت کرد. اقتصاد امروز ترکیه بسیار دور از آن دوران است و این منجر به ضررهای قابل توجهی برای حزب اردوغان در انتخابات شهرداریها شد و در نهایت ممکن است عقبنشینی از صحنه بینالمللی را به دنبال داشته باشد. حدود یک دهه اول حکومت اردوغان، ترکیه شاهد این بود که میلیونها نفر از فقر خارج شدند. همچنین اقتصاد شاهد شکوفایی خود بود، بازارهای ترکیه تنوع بیشتری یافت و نیز شاهد کاهش چشمگیر نرخ مرگ و میر نوزادان بودیم. با این حال، در سالهای اخیر، ارزش پول این کشور شاهد کاهشهای گاه و بیگاه بوده است، بدهی دولت افزایش یافته و تورم هم زیادتر شده است. همچون بسیاری از اقتصادهای دیگر، انتظار میرود اقتصاد ترکیه هم در سال ۲۰۲۰ کوچکتر شود، اما احتمال دارد سال آینده بهبود یابد. چاغاپتای میگوید: «اقتصاد پاشنه آشیل اردوغان است نه فقط در سیاست داخلی که در سیاست خارجی هم.» او معتقد است: «نهتنها اقتصاد تعیین میکند که آیا ترکیه میتواند عرض اندام کند یا خیر، بلکه اگر این اقتصاد کوچک شود، ترکیه بودجهای نخواهد داشت تا صرف نبردها و جبهههایی کند که در خارج از کشور گشوده است.» آینده اقتصادی ترکیه پیوند نزدیکی با روابط بینالمللیاش دارد. کوچک شدن اقتصاد ممکن است وام گرفتن از صندوق بینالمللی پول را به دنبال داشته باشد و این خود میتواند محدودیتهایی به دنبال بیاورد. یک ترکیه منفور در عرصه بینالمللی میتواند چشمانداز استخراج گاز از مدیترانه شرقی را از دست بدهد. اولگن میافزاید: «این دوراهی مهمی است که پیش روی سیاستگذاران ترکیه قرار دارد. این در عمل محدودیت بر سیاست خارجی پرخاشگرانه نیست. این اساسا ضربهای است که لفاظیهای پرخاشگرانه و ستیزنده ترکیه بر چشمانداز اقتصادی این کشور وارد میکند.»