فارن افرز: ارزشهای دموکراتیک در جهان روبهافول است
زمین در محاصره اقتدارگرایان
این در حالی است که آمریکا اکنون در حال مردود شدن در این آزمون بزرگ است. کشور ما (آمریکا) پیش از این هم با بحرانهای ملی و بینالمللی روبهرو بوده است، اما هرگز با یک رئیسجمهور بیتوجه، تا این حد به خطر نزدیک نبوده است. معمولا متحدین، دوستان همفکر و سایر دموکراسیها از ما انتظار دارند در تلاشهای جهانی نقش رهبری را بر عهده داشته باشیم، اما رهبری ملی کنونی ما، دفاع در خانه را رها کرده، حقایق را نصف و نیمه میپذیرد و نظرات تخصصی را نمیپذیرد و رویکرد خطرناک تک روی را در پیش گرفته است. برخی دیگر اما این رویه ترامپ را نقض میکنند؛ از فرمانداران ایالات متحده بگیرید تا سایر رهبران دموکراسیهای دنیا. بسیاری از آنها حتی با امکاناتی به مراتب کمتر و زیرساختهایی ضعیفتر در حمایت از شهروندان خود گامهای بزرگی برداشتهاند. اما ایالات متحده خود را در وضعیت سختی میبیند: بیشترین تعداد مرگ و میر و ابتلا در جهان از آن آمریکا است، دکترهایش لباسهای محافظتی را چندین بار میپوشند و پرستارانش از وسایل کهنه استفاده میکنند. افزون بر این آمریکا با کمبود دستگاه تنفس مصنوعی، ماسک، ماسک جراحی و شیشههای مخصوص دارو روبه رو است. کشوری که اروپا را نجات و کمونیسم را شکست داد و نظم لیبرال بینالمللی را حاکم کرد، هر روز در آزمون رهبری شکست میخورد و این شکست به قیمت جان هزاران نفر در آمریکا تمام شده و این کشور را در صدر تعداد کشتههای ناشی از بیماری کووید-۱۹ قرار داده است. بهترین موفقیت زمانی به دست خواهد آمد که سیاست خارجی آمریکا متعهد به رهبری از منافع عمومی و جهانی باشد. اما این تعهد باید از شهروندان و خود جوامع آمریکایی آغاز شود. این بیماری پاندمی یادآوری شگفت انگیزی از حاکمیت موثر و دموکراسی شکوفا در خانه که پایه و اساس رهبری آمریکا در جهان است، دارد.
جذابیت دروغین اقتدارگرایی
کووید-۱۹ در حالی وارد زندگی ما شد که اقتدارگرایی افزون بر یک دهه جای پای خود را در چشمانداز سیاسی بینالمللی محکم کرده بود. بنا به اذعان خانه آزادی، در سال ۲۰۱۹ آزادی سیاسی برای چهاردهمین سال متوالی در جهان رو افول گذاشت. بیگانهستیزی و پوپولیسم افزایش و ایمان به آرمانهای دموکراتیک کاهش یافت. با این حال بزرگترین چالش برای دموکراسی لیبرال امروز نه به خاطر تهدیدهای خارجی، بلکه به خاطر نقص داخلی است. اگر دموکراسیها نتوانند حکمرانی صحیح و مطمئن را که شهروندانشان خواستار آن هستند فراهم کنند، حمایت از نهادها کاهش و حمایت از وعدههای دروغین عوامفریبانه و پوپولیستی رشد خواهد کرد. همانگونه که اقتصادها فلج و کشورها در سراسر دنیا تعطیل شدهاند، بیماری پاندمی برای کسانی که به دنبال تقویت اقتدارگرایی هستند، یک فرصت طلایی و اغواکننده فراهم کرده است. چین سلطهجویانه این پیام را فرستاد که باید قاطعانه در برابر مرگ و میر این بیماری عمل کرد، آمریکا هنوز در شک و تردید به سر میبرد. در حالی که فرمانداران آمریکایی مجبور شده بودند که هر روز از طریق رسانهها و شبکههای اجتماعی برای دریافت کمک التماس کنند، رئیسجمهوری چین هم نمایشی از حمایت از کشورهایی ارائه میداد که معمولا برای دریافت کمک به ایالات متحده مراجعه میکردند.
چهل سال از هم گسیختگی نظام سلامت عمومی ایالاتمتحده و زیرساختهای معیوب کشور و حمله همزمان به مشروعیت علم از سوی رئیسجمهوری، به این معنا است، ملتی که زمانی جهان را رهبری میکرد، حالا باید برای برآورده کردن نیازهای خود به بازارهای آزاد روی آورد. محدودیتهای منابع، درگیریهای داخلی و نژادپرستی علیه آسیایی تبارهای آمریکا همه یک چیز را میگویند: اینکه دموکراسی ضعیف شده و اتوکراسی در آمریکا مجال ظهور یافته است.
اقتدارگرایانی مانند ویکتور اوربان مجارستانی، از پیش از فرصت پیش آمده استفاده و موقعیت خود را تقویت کردند. در این راستا امثال اوربان جامعه مدنی، نهضتهای مخالف و فعالان را به حاشیه راندهاند. از پیش در کشورهایی که برای دموکراسی تقلا میکنند، «بحران» به پوپولیستها این توجیه را میداد که مانع رشد دموکراسی شوند. رهبران در برزیل، فیلیپین، لهستان و دیگر کشورها با سوءاستفاده از فروپاشی اقتصادی و ترس عمومی از بیماری پاندمی به دنبال تحکیم قدرت خود هستند. بهعنوان مثال، ژائر بولسونارو، رئیسجمهوری برزیل، تلاش کرد با سوءاستفاده از قانون اساسی، فرمانداران را مرعوب کند.
جذابیت دروغین اقتدارگرایی متکی به اقدامات نمایشی قاطعانه در بحبوحه یک آشفتگی است. هنگامی که دموکراسیها نتوانند نشان دهند که میتوانند پیشرفت بهتری داشته باشند، این جذابیت برای اقتدارگرایان عمیقتر میشود. خطر بزرگ امروز این است که شکست دولت ترامپ به شکست دموکراسی تعبیر شود. رهبران اقتدارگرا مانند شیجینپینگ، رئیسجمهوری چین، در حال حاضر این نکته را برجسته کردهاند و با ذکر اشتباهات آمریکاییها، آن را اثباتی بر برتری سیستم سیاسی خودشان میدانند. این در حالی است که اقتدارگرایان نتوانستند ثابت کنند که توانستهاند با تجهیزات بهتر ویروس کرونا را شکست دهند. بهعنوان مثال روسیه یکی از کشورهای به شدت درگیر با ویروس کرونا است و هر روز نیز به آمار مبتلایان اضافه میشود و البته اگر پکن از ابتدا با صراحت و جرات پاسخگو بود، نه اینکه شیوع این بیماری را پنهان کند، مطمئنا با این فاجعه جهانی روبهرو نبودیم.
در حقیقت، ماهیت سیستم سیاسی یک کشور عاملی تعیینکننده در نحوه واکنش وی به بیماری پاندمی نیست. متغیری که شایسته توجه است، آمیختن ترکیبی صحیح و درست از مهارت، ظرفیت و اجرا برای حل مساله مورد نظر است. کشورهایی که در جلوگیری از شیوع این بیماری سریع عمل کردند، خیلی زود به تعطیلی مکانهای عمومی روی آوردند، سرعت انجام آزمایشها را بالاتر بردند و به توصیههای متخصصان خود گوش دادند و بهترین تصمیمها را گرفتند. بسیاری از این کشورها مانند آلمان، نیوزلند، کره جنوبی و تایوان دموکراسی هستند. اما این واقعیت که دموکراسی پیشرو در جهان نتوانسته است از خود چنین صلاحیتی نشان دهد، موجب تقویت روایت رهبران اقتدارگرا شده است: «دموکراسی برای حکمرانی موثر مناسب نیست.»
نبرد در خانه
در سراسر آمریکا ما مثالهای بارزی داریم که ایالات متحده میتواند بهتر عمل کند. شهرداران در سراسر کشور به منظور تسهیم منابع به خط شدهاند. مقامات عمومی بخشها و شهرهای کوچک در حال لابی کردن با رهبران کنگرهایشان هستند تا نیازهای بیمارستانی و درمانی خود را مرتفع کنند. فرمانداران در حال ایجاد اتحادهای منطقهای و ارسال لوازم موردنیاز برای ایالتهایی هستند که با کمبود امکانات روبهرو هستند. بهجز جلسات مطبوعاتی کاخ سفید که به مکانی برای درگیری، دروغبافی و جدالهای حزبی تبدیل شده است، مقامات کشوری در سایر سطوح دولت، غالبا امور را با همکاری دو حزب، بهطور علمی به خوبی پیش میبرند. اما چنین تلاشهای محلی تنها میتواند نیازهای جزیی آنها را مرتفع کند و همچنان حق فدرالی به آنها تعلق نمیگیرد. اقتصاددانانی که به بازگشت سریع اصرار دارند و سیاستمدارانی هم که خواستار بازگشت به دوران پیش از پاندمی هستند، عمدا عظمت این بحران را دستکم میگیرند. برای بهبود شرایط فعلی، رهبران ما باید همکاریهای بیسابقهای در سطح محلی، ایالتی و فدرالی داشته باشند. دولت فدرال باید بودجههای اندک و محلی را تقویت و قوانینی گسترده برای بهبود زیرساختهای بهداشتی و فرسوده اجتماعی اقتصادی وضع کند. رهبران ایالتی باید این تلاشهای ملی را با نیازهای محلیشان تطابق دهند و با بودجههای کمتر منعطف نیز وظایف خود را در قبال مردم به جا آورند.
اگرچه اولویت با بهبودی آمریکا است، اما نمیتواند به همین محدود شود. ما بهعنوان یک ملت همواره با این سوال روبهرو هستیم که در کجای سیستم بینالمللی که خود ساختهایم، قرار داریم. این همان نظم جهانی است که بهترین خدمت را به ایالات متحده و متحدانش کرده است. آنچه نمیتواند مورد تردید باشد تعهد ما برای دفاع از «تقدم دموکراسی» در جهان امروز است. رئیسجمهور بعدی میتواند رهبری آمریکا و ایمان جهانی به نظم دموکراتیک را احیا کند. اما این امر مستلزم ایستادن بهعنوان یک رهبر جهانی و یک دولت صالح و دموکراتیک در زمان بحران است.
با رهبری جدید، ایالات متحده میتواند پیشگام تلاشهای بینالمللی برای ارائه کمکهای بشر دوستانه به منظور مهار بیماری کووید-۱۹ باشد. این اتحاد جهانی میتواند تاثیرات منفی اقتصادی را برای افراد آسیبپذیر در داخل و خارج از کشور کم کند. همچنین این ائتلاف جهانی میتواند به بخش خصوصی، سازمانهای غیردولتی و نهادهای بینالمللی، مانند سازمان بهداشت جهانی در تولید و توزیع واکسن، تجهیزات پزشکی و دانش فنی کمک کند. از همه مهمتر، یک آمریکای از نوبنا شده، میتواند ظرفیت خود را برای مقابله با بیماری پاندمی بعدی بازسازی و تقویت کند. شبکه جهانی امنیت بهداشتی، با رهبری ایالات متحده تقویت میشود و ارتباطات بینالمللی مشتاقانه راهحلهای مورد نیاز را به اشتراک میگذارند و به این طریق نه تنها میتوانند از بحران بهداشتی بعدی جلوگیری کنند، بلکه نشان خواهند داد دموکراسی عادلانهترین، انسانیترین و صالحترین نوع حکمرانی در دنیای بیمار است. در حالی که دنیا در دو جبهه تلاش میکند که هم بر بحران فعلی غلبه کند و هم مانع شکلگیری بحران بعدی شود، اکنون زمان فراخوانی ایالات متحده به جایگاه خود بهعنوان یک کشور دموکراتیک است. ما و دنیا بیش از این نمیتوانیم منتظر بمانیم.