باخت سندرز موجب کنارهگیری حاشیهنشینها از انتخابات میشود
پیرمرد چه کسانی را نمایندگی میکند؟
میشلز، ۲۹ ساله، هرگز یک تیشرت سیاسی نپوشیده و در کارزاری مشغول فعالیت نبوده است. اما وقتی در سال ۲۰۱۶، تصمیم گرفت که رای دهد، آن فرد برنی سندرز بود. میشلز در یکی از روزهای هفته گذشته در کنار همسرش سارا مشیلز که پرستار است، نشسته بود و به سوالات نیویورکتایمز پاسخ میگفت. او تصریح کرد که وی نه چپ است، نه یک لیبرال پیشرو. او گفت: «حس میکنم سندرز میداند که بدهی ناشی از خدمات درمانی و بدهی دانشگاهی زیاد است. خب من به خودم گفتم این مرد واقعیتها را بیان میکند.»
کارزار انتخاباتی سندرز ادعا میکند که میتواند افرادی را وادار به رای دادن کند که از جبهههای سیاسی بیرون هستند، بهویژه جوانان و طبقه کارگر و افرادی از مناطق میانه غربی، جایی که دموکراتها در سال ۲۰۱۶ رقابت را به دونالد ترامپ باختند.حالا اما در شرایطی که رقابتهای درون گروهی نامزدهای حزب دموکرات تنگاتنگ شده است، سندرز و بایدن انتخابات حساسی در میشیگان و ویسکانسین پیشروی خود دارند و آینده نامزدها به رای این دو ایالت بستگی دارد. این در حالی است که دموکراتها با یک خطر دیگر هم روبهرو هستند. اگر سندرز در انتخابات درون گروهی بازنده شود، در انتخابات عمومی طرفداران وی از انتخابات کنارهگیری خواهند کرد یا اینکه به ترامپ یا نامزد حزب سوم رای خواهند داد.برای رایدهندگانی مانند میشلز، سندرز مظهر وفاداری است. برای این افراد سندرز جزو رهبران نادر و الهامبخشی است که منبع مشکلات را تشخیص داده و راهحلهایی نیز برای آنها دارند.
میشلز جزو نسلی است که در دوران رکود بزرگ قد کشیده است. اینها افرادی هستند که پول بیشتری برای ادامه تحصیل خود قرض کردند، نتوانستند شغل مناسبی برای خود دستوپا کنند و پول کافی برای ازدواج یا بزرگ کردن فرزندانشان نداشتند، به همین دلیل پیام سندرز برای آنها از طنین آشنایی برخوردار است. در انتخابات مقدماتی اخیر کالیفرنیا، ۴۷ درصد از رایدهندگان به سندرز گفتند به دلیل نابرابری در آمد به وی رای دادهاند. این در حالی است که تنها ۱۳ درصد از رایدهندگان به همین دلیل ذکر شده، به بایدن رای دادهاند.همسر میشلز نیز از بدهی زیادی برخوردار است و میگوید که بیشتر دوستان وی نیز از مسالهای مشابه رنج میبرند. خود میشلز زمانی که هزینههای درمانی پرداخت میکند، خیلی عصبانی میشود. در این میان افرادی از خانواده وی که بدهی ندارند میتوانند کمک حال آنها درخصوص مسائل درمانی شوند.
خانم میشلز ۳۰ ساله بوده و برای به پایان بردن مدرسه پرستاری ۱۰۰ هزار دلار بدهی بالا آورده است. او مجبور است ماهانه ۸۰۰ دلار بابت قرضهایش پرداخت کند. این رقم بیشتر از اجاره بهای آنها برای آپارتمان بسیار کوچکشان در منطقه جنوبغربی مدیسون است. هر دوی آنها میل به بچهدار شدن دارند اما خانم میشلز اعتقاد دارد که باید بیشتر صبر کنند. خانم میشلز میگوید: «من میخواهم از نقطه نظر مالی کمی احساس آرامش پیدا کنیم.» او میگوید برای داشتن کوسن بیشتر روی مبلهایمان باید کمی درآمد مالیمان بالاتر برود.خانم میشلز انتقادهای موجود علیه سندرز را شنیده است: «او غیرقابل انتخاب است، او رادیکال است، برنامههای او بیش از حد هزینهزا است». با این حال او میگوید که میداند این سناتور فرد کاملی نیست اما مسیری را که وی میرود،دوست دارد.
میشلز میگوید که تصمیم گرفته است در ماه آینده در انتخابات ویسکانسین به سندرز رای بدهد اما میگوید که هنوز تصمیم نگرفته است که اگر در انتخابات نوامبر سندرز نامزد نباشد، در انتخابات عمومی شرکت خواهد کرد یا نه. به گفته وی سندرز نسبت به بایدن به مراتب انتخاب بهتری است و وی بایدن را یک سیاستمدار معمولی میداند که به ضرب و زور پول و قدرت قصد دارد همان راههای پیشین را بپیماید. او میافزاید: «وقتی به او مینگرم، هیچ تغییر واقعی نمیبینم.»میشلز در یک خانواده پرجمعیت، در یک روستای کوچک در منطقه میشیگان بزرگ شد که به دلیل فستیوالهای سالانهاش معروف است. پدربزرگ و مادر بزرگ وی در همان نزدیکی زندگی میکردند و صاحب یک باغ سیب بودند. او تابستانها برای تمیزکاری و هرس علفهای هرز پیش مادربزرگ و پدربزرگ خود میماند.
پدر بزرگ وی سیاسی بود و همواره به جمهوریخواهان رای میداد. اما خانواده وی که از مشکلات متعددی رنج میبردند مانند پدربزرگ میشلز فکر نمیکردند. پدر او که در خطوط مخابراتی کار میکرد، گاهی اوقات مادر میشلز را مورد آزار و اذیت قرار میداد و کتک میزد. هرچند گاهی اوقات پدر وی بسیار ترسناک میشد اما گاهی اوقات هم میشد که او را دوست داشت. با این حال وقتی میشلز ۱۳ ساله شد، پدر وی خودکشی کرد. به همین دلیل، میشلز به یک فرد شکاک تبدیل شد که بهراحتی به هرچیزی و هرکسی نمیتواند اعتماد کند. او به اخبار اعتماد ندارد و بیشتر آنها را جعلی میپندارد. او تصریح میکند که اخبار از عدم صداقت رنج میبرند. او میگوید، یک روز تلویزیون میگوید که شکلات برای افراد ضرر دارد و فردای همان روز از مزایای شکلات تعریف میشود. او تصریح میکند: انگار هر چیزی برای فروش است. برنامههای رئالتیشو واقعا شرمآور هستند. اخبار، بیجهت سر و صدا دارند.
رکود سال ۲۰۰۸ خانواده وی را از هم میپاشاند. مادر وی خانهاش را از دست داد و او مجبور بود با جان و دل، پس از خودکشی پدر، خانواده را کنار هم نگه دارد اما دو فرزند وی مجبور شدند برای ادامه زندگی نزد پدربزرگ و مادربزرگ خود بروند. در ۱۸ سالگی میشلز برای گذران زندگی مجبور شد با یک کار نیمه وقت خانههای مردم را تمیز کند. او در خانههای مردم زرق و برق زندگی را میدید و حتی یکبار یکی از افراد در خانه وی را مجبور کرده بود در خانه را برایش باز کند. اینها تجربههای وحشتناکی است که وی از سرگذرانده است. او میگوید: «وقتی وعده بخشیدن وامهای دانشجویی را از سوی برنی سندرز شنیدم و برخی میگفتند خیلی هزینهزا است، من به طرحهای وی علاقهمند شدم، هر چند که این امر برای بانکها دیوانهکنندهترین کار است.» او اضافه میکند که هنوز خانوادههایی هستند که از خانه و کاشانه خود بیرون رانده میشوند. میشلز میگوید: «پولدارها عین خیالشان هم نیست که خانوادههای ما از چه رنج میبرند.»برای او اقتصاد از بیمنطقی رنج میبرد. وی پس از سالها درس خواندن و زیر بار قرض رفتن حالا مجبور است در یک لاستیکفروشی کار کند، برای اینکه نسبت به جاهایی که پیشتر کار میکرده است، بهتر پول میدهد. او میگوید که به خود حق میدهد از جریانات اصلی در کشور ناراحت و عصبانی باشد.