معترضان عراقی دچار تفرقه شدهاند
پلیتیک مقتدی
«صوفیه بربرانی» در گزارشی برای الجزیره نوشت، صدر ماهها تلاش کرد تا پیشگام تظاهرات ضددولتی در عراق باشد؛ جنبشی مردمی که در تمام پایتخت و شهرهای جنوبی عراق جریان یافت و محرک آن درخواست برای خدمات اساسی، فرصتهای بیشتر شغلی و پایان دادن به فساد حکومت و جلوگیری از مداخلات خارجی در امور عراق بود. پیروان صدر از طغیان مردمی حمایت و در برههای میزانی از حمایت هم از آنها به عمل آوردند. اما در هفتههای اخیر مقتدی موضع خود را تغییر داده است. در اواخر ژانویه، او حمایت خود را از معترضان پس گرفت و از حامیان خود خواست به خیابانها بیایند و همین موجب سردرگمی در میان معترضانی شده که در خیابانها حضور دارند. همچنین این موضعگیریها موجب گسترده شدن شکاف میان حامیان سرسخت او و جوانان عمدتا بیرهبری شده که محرک جنبش اعتراضی هستند. صدر سپس تصمیم به تایید انتخاب محمد علاوی بهعنوان نخستوزیر گرفت؛ گزینهای که در میان برخی جناحهای دیگر و معترضان غیرهمسو موجب اختلافاتی شده است. اوایل هفته جاری، ۷ معترض کشته شدند و زمانی که درگیریها میان معترضان و صدریهای سازمان یافته از نجف سازماندهی شد، بیش از ۱۵۰ نفر هم زخمی شدند. این اتفاق چند ساعت پس از آن رخ داد که صدر از حامیانش خواست تا «برای شناسایی خرابکاران و مدعیان ناسیونالیست گرد هم بیایند و به کمک نیروهای امنیتی بروند.» او در توییتی گفت:«کلاه آبیها با عشق، صلح و دلسوزی زمینه را برای این کار هموار خواهند کرد.» نماینده آیتالله علی سیستانی، رهبر شیعیان، در نماز جمعه (۱۸ بهمن ماه) از نیروهای امنیتی بهدلیل ناکامی در حفاظت از معترضان گله کرد. این نماینده گفت: «هیچ بهانهای برای این کاستی و اهمال نسبت به وظایف وجود ندارد.» عصر همان روز [جمعه]، گروهی از معترضان غیرهمسو در میدان تحریر پیادهروی کرده و پرچم عراق را به اهتزاز در آورده و فریاد میزدند: «[آیتالله]سیستانی، فرزندانت در تحریر هستند.» بربرانی، گزارشگر الجزیره، افزود با پرتاب سنگ در داخل رستوران ترکیه، زنانی که نقاب بر صورت داشتند در حمایت از ارتش مهدی – شبه نظامیان حامی صدر- فریاد سر میدادند. این گروه از سال ۲۰۱۴ به این سو به «سرایا السلام» معروف شده است.
آنها مربع را به دو قسمت تقسیم کردهاند
در ماه اول اعتراضات عراق، رستوران ترکیه در بغداد به پاتوق معترضان و مکانی برای گردهمایی عمومی معروف بود. اما حامیان صدر، معترضان را از آنجا اخراج کرده و این ساختمان ناتمام را به فضایی عریان و آرام تبدیل کردند. یک معترض جوان پیش از آنکه یک مرد بلند قد کلاه آبی او را ببیند و صدایش را پایین بیاورد، گفت: «مقتدی دارد ما را میکشد». این معترض افزود: «آنها در بغداد و نصیریه دارند مردم را میکشند و عکس قربانیانمان را برمیدارند.» او داشت به رستوران ترکیه، جایی که تصاویر معترضان کشته شده بر دیوار بود، اما اکنون از سوی حامیان صدر این تصاویر پاره شده است، اشاره میکرد. برخی معترضان میگویند قدردان حضور کلاه آبیها هستند. «جمال جاسم»، ۴۸ساله میگوید: «آنها [نیروهای مقتدی] رستوران را از وجود مواد مخدر پاکسازی کردند.» برخی دیگر مانند یک جوان ۱۷ ساله که خود را با نام مستعار معرفی کرد، میگویند، دیگر در میدان تحریر احساس آسایش ندارند: «آنها در ایست بازرسیها هستند و شروع کردند به دادن فرمان به ما». آنچه یک جنبش غیرنظامی متحد و یکپارچه بود امروز به اردوگاههای مخالف تقسیم شده و گزارشهایی از برخوردهای خشونت بار در میان آنها افزایش یافته است. در میدان تحریر، این شکافها و تقسیمات هم عیان است و هم مبهم. عیان از این جهت که کلاه آبیها با ایست بازرسیهایشان مستقر هستند و دیده میشوند؛ مبهم از این جهت که شاید نشود دیگر تفاوتی میان معترض و غیرمعترض گذاشت. معترضان غیرهمسو در کنار «بنای آزادی» جمع میشوند و حواشی شلوغ منطقه تحریر بهعنوان یک «دولت حائل» عمل میکند. گویی صف یکپارچه معترضان شکسته شده و نیروهای غیرمعترض در میان شان رخنه کردهاند تا این صف یکپارچه معترضان را که چند ماه است دوام یافته، از هم بگسلند. «مِدو» یک معترض ۱۹ ساله که خواست نام واقعیاش فاش نشود، گفت: «کلاهآبیها صف معترضان و میدان تحریر را به دو قسمت تقسیم کردهاند: ما میکوشیم تا این صف را دوباره متحد سازیم.» یک معترض دیگر که در کنار رودخانه دجله روی صندلی نشسته است، میگوید: «اگر پاسخ آنها را بدهیم، آنها به ما توهین میکنند. با خشونت ما را مورد ضرب و شتم قرار میدهند.» اما «مدو» و دوستانش میگویند: میدانند که مخالف چه هستند: گروهی از مردان مسلح که وفادار به مقتدی هستند و فقط برتری او را میخواهند.
ریشههای قدرت
صدر در یک خانواده برجسته مذهبی در سال ۱۹۷۴ به دنیا آمد؛ اما پدرش آیتالله محمد صادق صدر تمایل نداشت پسرش وارث حوزه علمیهاش شود. گزارشگر الجزیره میافزاید: در عوض، او این حوزه را به دست عالمی دیگر سپرد که در نهایت مسوولیت خود را به مقتدی تفویض کرد. وقتی او وامدار و وارث پدر شد و حامیان پدر را هم به میراث برد، کمتر کسی باور داشت که او بتواند جایگاه علمی پدرش را در میان خیل هوادارانش به دست آورد. شخصیت بیثبات و دانش اندک علمی او- مقتدی جوان تحصیلات حوزوی را تکمیل نکرد- در میان مردم عراق زبانزد است؛ از جمله شیعیان و برخی کشورهای همسایه که مقتدی به آنها سفر میکند. پیوندهای قدرتمند خانوادگیاش به او کمک کرد تا صاحب میزانی از قدرت شود و در سال ۲۰۰۳ و حمله آمریکا به عراق بود که مقتدی صدر ناگهان وارد عرصه سیاسی شد و کوشید تا قدرت سیاسی خود را افزایش دهد. با فراز و فرودهای بسیار، سرانجام او به رهبر ائتلاف سائرون تبدیل شد. در می ۲۰۱۸، سائرون بیشترین کرسیها را در پارلمان به دست آورد و به رهبر خود – مقتدی- قدرت وتو در انتخاب اعضای دولت جدید بخشید. «مایکل بلفر» رئیس مرکز اطلاعات EGIC میگوید: «صدر همواره تظاهر میکرد که روحانیای است فراتر از سیاست اما در حقیقت او دست به هر کاری زده است... سیاستهای او بیش از آنکه مذهبی باشد، سیاسی است.»