ریشههای نظم سیاسی: از دوران پیشاانسانی تا انقلاب فرانسه
ماکیاولی جوهر دولت عثمانی را نشان میدهد: این دولت بسیار متمرکزتر بوده و به شکل غیرشخصیتری مدیریت میشود تا فرانسه در اوایل قرن شانزدهم و به این ترتیب، مدرنتر بود. سپس در قرن شانزدهم، پادشاهان فرانسه به همان ترتیب و با حمله به امتیازات آریستوکراسی زمیندار بهدنبال خلق یک رژیم متمرکزتر و به لحاظ اداری یکپارچهتر برآمدند. همچون «بیک»های (فرمانداران) عثمانی حاکم بر «سنجاقها»، پادشاه فرانسه مباشرانی را - پیشگامان بخشداران مدرن- از پاریس برای اداره مستقیم پادشاهی بهجای نخبگان موروثی محلی گسیل میکرد. نهادهای مورد استفاده دولت عثمانی متفاوت بودند و بر «دوشیرم» و نظام بردگی نظامی مبتنی بودند. اما عثمانیها موفق به خلق یک دولت بسیار قدرتمند و باثبات شدند که رقیب هر قدرت دیگری در اروپا در آن زمان بود و بر یک امپراتوری وسیعی حکم میراند که بزرگتر از هر امپراتوری دیگری بود که خلفا یا سلاطین عرب خلق کرده بودند. جامعه عثمانی شبیه به جامعه چین در زمان سلسله مینگ همعصر خود بود تا آنجا که این جامعه یک دولت قوی و متمرکز را با بازیگرانی نسبتا ضعیف و سازمان نیافته در خارج از دولت درهم ادغام میکرد. (با این حال، این جامعه متفاوت از چین بود تا جایی که قدرت سیاسی از سوی قانون محدود میشد). نهادهای دولت عثمانی ترکیبی نادر از عناصر مدرن و موروثی بود و زمانی رو به فرسایش نهاد که عناصر موروثی به هزینه عناصر مدرن استحکام یافتند و جای پای خود را مستحکم کردند. عثمانیها نظام بردهداری نظامی مملوکها را کامل کردند اما آنها هم برای انتقال جایگاه و منابع به فرزندانشان سرانجام تسلیم تمایل طبیعی بشری نخبگانشان شدند.
آریستوکراسی تک نسلی
نظام اداری که از سوی ماکیاولی تعریف شد- که به موجب آن سلطان ترک میتوانست مدیران و مقامهایی را برای اداره هر ولایت منصوب و آنها را به اراده خویش هر زمان که بخواهد برکنار سازد- ریشه در این واقعیت داشت که دولت عثمانی یک سلسله فاتح نسبتا جدید بود که نهادهای کهن را به میراث نبرده بود، بلکه میتوانست خلق نهادهای جدید را از نو شروع کند. فتوحات مغول در قرن سیزدهم، مجموعهای از قبایل ترکمن را از آسیای میانه و خاورمیانه عقب رانده و به منطقه مرزی آناتولی غربی رانده بود جایی که آنها در منگنه میان امپراتوری بیزانس در غرب و سلاطین سلجوقی (از ۱۲۴۳، یک دولت واسالی از ایلخانیان مغول) در شرق قرار گرفته بودند. این قبایل مرزی خود را برای آغاز جنگ یا «غزا» [یا غزوه] علیه بیزانس سازماندهی کرده بودند. یکی از این رهبران «غازی» [یعنی جهادگر در راه خدا] به نام «عثمان» موفق شد ارتش بیزانس را در «نبرد بافیوس» در سال ۱۳۰۲ شکست دهد و بنابراین به شهرت دست یابد و نامش در بالای نام دیگر اربابان و بزرگان که زیر بیرق او درآمده بودند، قرار گیرد. از اینرو، سلسله «عثمانلی» یا «عثمانی» به مثابه یک دولت مرزی جدید و تازه به دوران رسیده تاسیس شد که میتوانست نهادهایی را از دولتهای مستقری که احاطهاش کرده بودند - همزمان با فتح سرزمینهای جدید در شرق و غرب- وام بگیرد.
نظام عثمانی مدیریت استانی که در قرن پانزدهم توسعه یافت بر سواره نظام، سپاهی و امتیازاتی همچون تیمار (به معنای تحت اللفظی مداوا و رسیدگی به اسبان) که به او داده میشد، مبتنی بود. کوچکترین تیمار متشکل بود از روستا یا روستاهایی با درآمدهای مالیاتی که برای پشتیبانی و حمایت از سواره نظام دارای اسب و زین و یراق کافی بود. امتیازات بزرگتر «زعامت» نامیده میشد که به افسران رده میانی داده میشد که به «زعیم» معروف بودند، در حالی که افسران ارشد اقطاعی را دریافت میکردند که «خاص» نامیده میشد. هر سپاهی یا زعیم در اقطاع خود زندگی میکرد و مالیاتهایی به شکلهای گوناگون از دهقانان محلی دریافت میکرد، معمولا یکبار چوب و علوفه و نیم بار یونجه به ازای هر دهقان در سال. این سیستم از سوی بیزانسیها مورد استفاده قرار میگرفت و بهراحتی از سوی عثمانیها هم پذیرفته شد. همچون اربابان املاک [اقطاعداران] در اروپا، «تیمارداران» هم کارکردهایی مانند امنیت و توزیع عدالت را برای دولت محلی به ارمغان میآوردند. این بر عهده سپاهی بود که پولی که به شکل جنسی به او داده میشد را به پول نقد تبدیل کرده و از این پول برای تجهیز خود و سفر به مرز در زمان مقتضی برای رزم استفاده کند. دارندگان املاک بزرگ [یا همان اقطاعداران] ملزم به تهیه و تدارک سربازان سواره همراه با تجهیزات و تیمارگران اسبها بودند. کل این سیستم «دیرلیک» نامیده میشد که نشاندهنده کارکرد آن بود: فقط در یک اقتصاد نسبتا درآمدزا، ارتش سلطان میتوانست بدون افزایش مالیاتها برای پرداخت حقوق سربازان دوام یابد. [در اینجا از عباراتی مانند زعامت، زعیم، تیمار و غیره استفاده شده است که در پاورقی همین کتاب که در آینده نزدیک منتشر خواهد شد توضیحات مفصلی در مورد آنها آمده است. اما فعلا ذکر این مورد لازم است که تیمار گونهای اقطاع نظامی بود که صاحب آن را به شرکت در جنگها و اعزام تعدادی سپاهی به میدان نبرد ملزم میساخت. سواره نظام مالک تیمار را «تیمارلی»، «توپراقْلی سپاهی»، «ارباب تیمار» یا «سپاهی ارض» مینامیدند. سپاهی تیماردار در ازای خدمت به دولت، از رعایای خویش، عشریه و مالیات زمینی را که به او تعلق داشت دریافت میکرد که به آن «دیرلیک» میگفتند. اعطای زمین در عثمانی سه شکل داشت: «تیمار»، «زعامت» و «خاص». زمینهایی که درآمد آنها از ۹۹۹/ ۱۹ آقچه بیشتر نبود، تیمار نام داشت؛ زمینهایی که درآمد آنها از بیست هزار آقچه تا یکصدهزار آقچه بود، زعامت و زمینهایی با درآمد بیش از یکصدهزار آقچه، خاص نام داشت. این مطلب را از سایت «دانشنامه جهاناسلام» به عاریت گرفتهام. آخرین دسترسیام به این سایت دوشنبه ۱۴ بهمن ماه ۱۳۹۸ برابر با ۳ فوریه ۲۰۲۰ بود.]