بینظمی جدید جهانی
پایان مسالمتآمیز آپارتاید در آفریقای جنوبی یک دستاورد مهم بود، حتی اگر بسیاری از تحولات از آن زمان دلسردکننده باشد. رواندا تا حد زیادی یک نمونه مثبت از کشوری است که در بحبوحه فاجعه ملی وحدت خود را حفظ کرد. کشورهایی مانند بوتسوانا، کیپ ورد، کنیا، نامیبیا و سنگال امتیاز بالایی در مورد اقدامات مرتبط با حکمرانی و رقابت اقتصادی دارند. بهطور کلی، رشد اقتصادی طی ۲۵ سال گذشته حدود ۵۰۰ درصد بود اگرچه این رقم بازتاب سطح پایین در آغاز دوره و تاثیرات محرک کالاهاست و نابرابری فراوان درون و میان کشورها را پنهان میسازد. همچون آمریکای لاتین، بیشتر مسائل مورد بحث در آفریقا مسائل مربوط به حکمرانی سیاسی و توسعه اقتصادی و اجتماعی بوده است. فساد، گسترده است اما آنچه عمدتا وجود ندارد ژئوپلیتیک کلاسیک [classic geopolitics] است. چین یورشهایی اقتصادی انجام داده اما در این فرآیند نیز در حال آموختن محدودیتهایی است در مورد آنچه که خارجیان میتوانند انجام دهند. نمونههای معدودی از دولتهای قویتر وجود داشته که استقلال همسایگان ضعیفتر خود را تهدید میکردند؛ یکی از جدیترین چالشها، چالشهای «فرادولتی» [intrastate] بوده و است نه چالشهای «بین دولتی» [interstate]. هیچ تهدیدی از اشاعه هستهای وجود ندارد. اگر تهدیدی هم بر نظم بوده، این تهدید عمدتا از سوی اقلیتهایی با دستور کارهای تجزیهطلبانه، از اکثریتهایی که اقلیتها را سرکوب میکنند، از برخوردهای قبیلهای و مذهبی، از جریان پناهندگان و از سازمانهای تروریستی برمیخیزد. این به معنای شکر اندود کردن تاریخی نیست که دربردارنده جنگهای داخلی طولانی، نسلکشی و نمونههای فراوانی از حکومت سرکوبگر است بلکه به این معناست که این قاره تا حد زیادی نه محل رقابت قدرتهای بزرگ بوده و نه جنگهای کلاسیک.
ارسال نظر