بینظمی جدید جهانی
هر پیشنهادی خلاف این، یک چرخش سیاسی یا طفره رفتن از واقعیت است. اگر چنین میشد و مجوز داده میشد، غیرممکن بود بدانیم که چه رخ خواهد داد اگر ایالاتمتحده تهدید خود را عملی میکرد. جنگ ناگزیر شگفتی میآورد. بسیار بسته به این بود که ایالاتمتحده به راستی چه میکند. یک حمله نمادین «گزشی» یا «آزاردهنده» [pinprick] - برای مثال، شلیک چند موشک کروز به یک تهدید واحد- احتمالا دستاورد اندکی میداشت. اما یک حمله معنیدار به اهداف مهم نظامی و سیاسی ظرف چندین روز که دربرگیرنده حملات هوایی و موشکی باشد روحیه اپوزیسیون را تقویت میکرد و ورق را به نفع آنها برمیگرداند. هر حملهای از این دست میتوانست ایالاتمتحده و شرکای اروپاییاش را در موضع برتر قرار دهد. افزون بر این، حملات میتوانست «کوبنده» [coercive] و «ادامهدار» [continued] باشد تا زمانی که دولت سوریه ذخایر شیمیایی خود را کنار بگذارد. بهخاطر تمام این دلایل، استدلال من این است که اوباما حق داشت خط قرمز عدم بهکارگیری تسلیحات شیمیایی را تعیین کند اما در اینکه به نقض آن و عبور از این خط قرمز پاسخ نداد اشتباه کرد. بیتردید تمام آنچه ما میدانیم همان چیزی است که در پرتو تصمیم آمریکا به عدم اقدام دنبال شد. عربستان سعودی- که از آمریکا بهدلیل بیعملی و عدم حمایت از آنچه در مصر با حسنی مبارک شد ناراحت بود- ظاهرا مصمم بهنظر میرسید که بر فاصله خود با آمریکا افزوده و رفتار مستقلتری در پیش گیرد. تصمیمات بعدی سعودیها، از حمله به یمن در سال ۲۰۱۵ تا اقدامات این کشور در سوریه، زاده این رویکرد است. از گفتوگوهای خصوصی دریافتهام که بیعملی و انفعال آمریکا برخی مقامهای ارشد و رهبران کشورهای دوست و متحدمان را حتی در مناطق دوردست آسیا هم آزردهخاطر ساخت. در چند جای این کتاب هزینههای بالقوه انفعال و بیعملی را مورد تاکید قرار دادهام. در اینجا به مراسم یوم کیپور- روز آمرزش یا روز بخشایش گناهان- اشاره میکنم که طی آن یهودیان چهار نوبت به کنیسه میروند و دعا و نماز میخوانند و یک بار هم ایستاده مکتوبی را میخوانند که مربوط به آمرزش گناهان است. در پایان این روز یهودیان امیدوارند که خدا گناهان آنها را تا پایان سال مورد بخشش قرار دهد. حدود چهل گناه- که بازتاب طیف گستردهای از افکار، کلمات و رفتارهای نادرست و اشتباه است- در این روز ذکر میشود. با این حال، آخرین گناه اغلب در قاموس عبری به گناه «قلب آشفته» معروف است که گناه بیعملی است آن هم در زمانی که اقدام و عمل ضروری است. همانطور که پرزیدنت جاناف.کندی یک بار هشدار داده بود: «ریسکها و هزینههایی برای برنامه اقدام وجود دارد. اما این ریسکها و هزینهها بسیار کمتر از ریسکهای بلندمدت و هزینههای بیعملی راحت هستند.» درسی که آموخته میشود این است که دست به اقدام و عمل زدن همیشه درست نیست – مثلا یک نمونه جنگ ۲۰۰۳ با عراق است که بیتردید اقدامی درست نبود- اما عمل «نکردن» میتواند به اندازه عمل «کردن» پیامد داشته باشد و در نتیجه باید با دقت و وسواس زیاد مورد ارزیابی قرار گیرد.
ارسال نظر