«بی نظمی» جدید جهانی
همه اینها به دلایلی مربوط میشود که اهمیت اوکراین را بهعنوان کشوری ۴۵ میلیون نفری میرساند. تمام آنچه رخ داد بر مفاهیم و روابط با روسیه بهشدت تاثیر گذاشت. این مساله همچنین بار دیگر توجه اروپا را به جنبه نظامی جلب کرد؛ جنبهای که بسیاری از ناظران تصور میکردند که با پایان جنگ سرد از میان رفته است. این مساله همچنین این هنجار جهانی را که از زور نظامی نباید برای تغییر مرزها استفاده کرد، تضعیف کرد. روسیه هزینه سیاسی و اقتصادی اقدام خود را پرداخت اما هیچ یک از این اقدامات آنقدر کافی نبود که بتواند سیاستی را که مورد حمایت بیشتر مردم این کشور است، معکوس سازد. پرخاشگری روسیه محدود به همسایگان نزدیکش نبوده است. این کشور در سال ۲۰۱۵ هم به شکل نظامی در سوریه مداخله کرد. شاید هدف نشان دادن اراده و تواناییاش برای اقدامی قاطعانه جهت حفظ دسترسیاش به مراکز نظامی در سوریه یا چیزی دیگر بوده. اما انگیزه(ها) هر چه باشد، امیدها مبنی بر اینکه مداخله روسیه محدود باشد، هدفمند و دقیق یا کوتاهمدت باشد امری بیپایه و اساس است. در عوض، روسیه استفاده از قدرت هوایی در مقیاس وسیع را برگزید اما نه فقط علیه تروریستها بلکه علیه گروههایی که (بسیاری از این گروهها مورد حمایت ایالاتمتحده یا شرکایش بودند) مخالف دولت بشار اسد بودند. همچنین به نظر میرسد که نیت روسیه تنها جلوگیری از فروپاشی دولت اسد پیش از یک گذار سیاسی که بتواند برنامهریزی شده و به اجرا درآید نبود بلکه حفظ رژیم در سر جایش بود. هیچ تلاشی برای آرامشبخشی یا گذار سیاسی برای این کشور انجام نگرفت.
نتیجه دو دهه و نیم گذشته این شده که روابط آمریکا با روسیه (و روابط میان بیشتر بخشهای اروپا و روسیه) بهشدت تیره و تار شده و به وخامت گراییده است. این به آن معناست که دیمیتری مدودف، نخستوزیر روسیه که در فوریه ۲۰۱۶ در یک کنفرانس در مونیخ سخنرانی میکرد ابراز کرد که دنیا درحال حرکت به سوی یک جنگ سرد جدید است. آنچه بر این تنش میافزاید این است که روسیه خودش یک شریک دموکراتیک و بازار محوری که بسیاری امید آن را داشتند، نیست. بر عکس، این کشور یک موجودیت سیاسی غیرلیبرالِ اقتدارگراست که در آن ولادیمیر پوتین از قدرت فوقالعادهای برخوردار است. بدون اغراق میتوان گفت که او نسبت به اسلافش در دوران شوروی سابق کمتر از سوی بوروکراسی و همکاران همقطارانش محدود میشود. پوتین کشورش را به کشوری «غیرنهادین» تبدیل کرده و میزانی نگرانکننده از حاکمیت شخصی را بهکار گرفته است. اقتصاد روسیه هم به نوبه خود بهشدت وابسته به نفت و گاز است و از اینرو پیوند تنگاتنگی با قیمت انرژی دارد. همانطور که وقتی قیمت نفت در سال ۲۰۱۵ افت کرد، اقتصاد روسیه هم همراه با آن کوچکتر شد.
ارسال نظر