بخش پنجاه و نهم
افسانه «نوسازی اقتدارگرا»
رسانههای چینی حتی انتقادات سختتری را مطرح کردهاند. یکی از تفسیرهای شینهوا خواستار یک «جهان آمریکاییزدایی شده» شد و ادعا کرد که واشنگتن «از جایگاه ابرقدرتی خود سوءاستفاده کرده و با تشدید تنشهای منطقهای و مناقشات سرزمینی و نبرد در جنگهای غیرقابل توجیه تحتپوشش دروغهای راستین مبادرت به تزریق هرج و مرج در جهان کرده است.»
براساس اظهارات رسمی و رفتار چین در ارتباط با بزرگترین نهادهای بینالمللی، ناظران میتوانند انتظار داشته باشند که چین به مشارکت در سازمان ملل و سازمان تجارت جهانی ادامه دهد و در مسائل خاص مربوط به نگرانی جهانی همکاری کند. چین حتی میتواند نقشهای رهبری مضاعفی اتخاذ کند؛ این کشور اشتیاق خود به افزایش مشارکت را با تبدیل شدن به بزرگترین کمکدهنده به نیروهای حافظصلح سازمان ملل در میان 5 عضو دائمی شورای امنیت و پیوستن به تلاشهای ضددزدی دریایی در خلیج عدن نشان داده است. تا زمانی که تصمیمگیری در مورد استفاده از زور به شورای امنیت آورده شود، چین پی برده که بر پیامدهای مهم نفوذ خواهد داشت. افزون بر این، اعتقاد چین به اینکه نظام بینالملل درحال تبدیل شدن به چند قطبی است به این کشور انگیزههای بیشتری برای تعامل با نهادهای بینالمللی و فرآیندهای چندجانبه تصمیمگیری میدهد.
در عین حال، چین احتمالا همچنان هنجارهایی را به چالش بکشد – بهویژه هنجارهایی که معنی و کاربردشان حل نشده باقیمانده و بهشدت در مورد آنها مناقشه هست- که بر منافع امنیتی اساسی این کشور تاثیر میگذارد. برای مثال، احتمالا چین همچنان فشارهای نظارتی و رصد ارتش آمریکا در مناطق ویژه اقتصادی خود را پس بزند و به آن واکنش نشان بدهد و همچنین، توانایی «دیوان دائمی داوری» [Permanent Court of Arbitration] برای حکم دادن در مورد کاربست کنوانسیون سازمان ملل در مورد قانون دریاها [UNCLOS] به مناقشات دریایی سرزمینی خود را رد کند. بهطور کلی، چین به احتمال زیاد تلاش خواهد کرد تا با تغییر نظم به چندین شیوه از منافع امنیتی خود پاسبانی کند؛ افزایش نقش چین در چارچوب نهادهای نظم جهت تضمین اینکه این کشور دارای «کرسی در میز چانهزنی برای اعمال نفوذ بر قواعد بازی» است؛ به چالش کشیدن فعالیتهای نظامی ارتش آمریکا در منطقه که چین حضور آنها را به منزله محدود کردن یا مهار ظهور خود مینگرد و کاستن از محتوای لیبرال هنجارهای نظم.
افزایش نقش و نفوذ چین در نهادهای بینالمللی
چین نشانههایی را بروز داده دال بر اینکه اگر آمریکا و متحدانش بیمیل به توسعه و بسط دسترسی چین و نفوذ این کشور در فرآیندهای تصمیمگیری باشند- بهویژه در نهادهای اقتصادی بینالمللی- این کشور ممکن است به سوی تاسیس نهادهای جدید برود. توسعه «بانک توسعه زیرساختی آسیا» و ترویج ابتکار کمربند و جاده میتواند قواعد و شیوههایی را وضع کند که بیشتر قابل انطباق با اولویتها و ترجیحات چین باشد. با این حال، توسعه نهادهای جدید ممکن است برای آمریکا زیانآور نباشد. در حقیقت، از زمانی که «رابرت زولیک»، معاون سابق وزیر خارجه آمریکا [Robert Zoellick: معاون وزیر امورخارجه آمریکا و دستیار ارشد کاندولیزا رایس از فوریه ۲۰۰۵ تا ژوئن سال ۲۰۰۶؛ از او به عنوان فرد شماره دو وزارتخارجه یاد میشد. او همچنین در سالهای ۲۰۰۵–۲۰۰۱ نماینده تجاری آمریکا بود و نیز معاون مدیرعامل در بانک سرمایهگذاری گلدمن ساکس را نیز در کارنامه خود دارد. وی یازدهمین رئیس بانک جهانی از ژوئیه ۲۰۰۷ تا ژوئن ۲۰۱۲ بود. رابرت زولیک توسط جورج بوش و بهدنبال یک رسوایی مالی، جانشین پال ولفوویتز شد که از سال ۲۰۰۵ ریاست بانک جهانی را در اختیار داشت. زولیک که به مدت ۵ سال به ریاست بانک جهانی منصوب شده بود در سال ۲۰۱۲، ریاست بانک جهانی را تحویل جیم یونگ کیم داد]، در سال ۲۰۰۵ به اصرار از چین خواست تا «ذینفعی مسوول» [responsible stakeholder] باشد، ایالاتمتحده چین را ترغیب کرده تا مسوولیتهای بیشتری برای تامین کالاهای اساسی بهجای «موج سواری» صرف بپذیرد. رهبران چین استدلال میکنند که بانک توسعه زیرساختی آسیا و ابتکار کمربند و جاده در حقیقت تلاشهایی برای تامین همین کالاهای عمومی هستند.
رقابت و چالش بر سر حضور نظامی آمریکا در نزدیکی چین
مواضع و رفتارهای رسمی چین نشاندهنده نارضایتی این کشور از نظارت و رصد ارتش آمریکا و مهمتر از همه رصد و نظارت در منطقه ویژه اقتصادی چین و نیز مانورهای نظامی آمریکا و دیگر طرحها با متحدان منطقهای است. در می۲۰۱۶، وقتی دو جنگنده چینی یک هواپیمای شناسایی آمریکایی را در فضای هوایی بینالمللی حدود ۵۰ مایل دریایی جزیره هونان تعقیب کردند، «یانگ یوجون» [Yang Yujun]، سخنگوی وزارت دفاع ملی ارتش آزادیبخش خلق چین، «فعالیتهای شناسایی نزدیک، طولانی مدت، گسترده و مکرر دریایی و هوایی آمریکا علیه چین» را مقصر «خطرات امنیتی و مواجهههای بالقوه در دریا و هوا» اعلام کرد. چین همچنین آزادی عملیات دریایی آمریکا در دریای چین جنوبی و توافق میان واشنگتن و سئول برای بهکارگیری «سیستمهای تاد» [ Terminal High Altitude Area Defense یا THAAD: پدافند هوایی مرحله پایانی ارتفاع بالا] در کرهجنوبی را به باد انتقاد گرفت که چین هر دو را به منزله محدود ساختن یا مهار توانایی خود برای دفاع از منافع امنیت ملی و ارتقای قدرت خود مینگرد. در ژوئن ۲۰۱۶، چین یک بیانیه مشترک با روسیه امضا کرد و با بهکارگیری «تاد» در کرهجنوبی مخالفت و استدلال کرد که این کار «بهشدت تخلفی است از منافع امنیت استراتژیک کشورها در منطقه». با این حال، این در نهایت رفتار و نه گفتار چین است که میزان علاقه این کشور برای به چالش کشیدن نظم امنیتی منطقهای مبتنی بر اتحادهای آمریکایی را نشان خواهد داد. همانطور که «بادر» نوشته است: «استفاده آشکار از زور جدیترین چالش برای نظام بینالمللی خواهد بود اما محتملترین سناریو و سناریویی که دغدغه بازیگران منطقهای است اجبار و زور [coercion] است که برای رسیدن به آن هدف کافی نیست». در واقع، احیای چین و نظامی کردن اتفاقات در دریای چین جنوبی به شکل ماهرانهای وضعیت را بدون برانگیختن یک پاسخ نظامی قوی تغییر داده است.
ارسال نظر