بخش صد و پنجم
آفتابپرستهای چشم آبی
یک چیز مشترک که در مصاحبههایمان با نمایندگان لائوس و آنل همچنان نمایان بود اصرار آنها بر تمایزگذاری میان عبارتهای «ناسیونالیسم» و «میهنپرستی» است و ادعا میکنند که آنها میهنپرست هستند نه ناسیونالیست. بر خلاف لائوس و آنل، سپیده طلایی از سوی مقامهای قضایی یونان با برند سازمان تبهکار و مجرم معرفی شده که رهبرانش در سپتامبر ۲۰۱۳ دستگیر شدند. از نظر سیاسی، سپیده طلایی همچنین بهعنوان یک سازمان سیاسی نولیبرال، فاشیست، نژادپرست و بیگانههراس مشخص میشود هرچند این حزب بهطور رسمی این برچسبها را رد میکند و خود را یک حزب ناسیونالیستی مبتنی بر حمایت مردمی معرفی میکند.
در کاربرد مدرن، این نماد با سازمانهای راست افراطی مانند حزب سیاسی فاشیست مجارستان یعنی «NyilaskeresztesPárt» مرتبط بوده است. این نماد همچنین از سوی سازمانهای نونازی در انگلستان مانند «اتحادیه سنت جورج» [League of St. George: ۱۹۷۴] که بهنظر میرسد نمادهایش در مقایسه با نشان لائوس تقریبا غیرقابل تشخیص هستند مورد استفاده قرار گرفته است. افزون بر این، چندین سازمان نژادپرست مانند سپیده طلایی (که صلیب پهن شده در آن بهعنوان نمادی اولیه روی جلد اولین شماره مجلهاش مورد استفاده قرار گرفت) از این نماد استفاده کردهاند. معنای اساسی صلیبهای فلشگونه همانا بیان گستردگی در تمام مسیرهاست. در این معنا، این مترادف است با تمام صلیبهای مسیحی استفاده شده برای نشان دادن انجیلی کردن [evangelization] جهان؛ یعنی تلاش برای گستراندن دکترینهای باور مسیحی در تمام جهات. در مصاحبهای با عنوان «من ناسیونالیست نیستم، مرا در کنار پرون قرار دهید» وقتی در مورد تشابهات لوگوی این حزب در مقایسه با «کوکلاکس کلان» [KKK: نام سازمانی در ایالاتمتحده آمریکا که پشتیبان برتری نژادسفید، یهودستیزی، نژادگرایی، ضدیت با آیین کاتولیک، بومیگرایی و نفرت نژادی است. آنها برای رسیدن به اهداف خود به اعمال غیراخلاقیای متوسل میشوند. برای نمونه پریشان ساختن شکل خود و ترساندن سیاهان آمریکا. استفاده از ابزار ترور، خشونت و ایجاد وحشت از جمله حربههای آنان جهت پیشبرد عقایدشان است. امروزه آثار کمی از این افراد باقیمانده است] پرسیده میشود، کاراتزافریس در مورد این نشانه چنین اظهارنظر کرد: این دایره نمایاننده «یونان باستان، قرمز بیزانس است (همانطور که LA.OS مدافع بیزانس تئکرات است) و چهار فلش نشانه رفته به سوی شرق، غرب، شمال و جنوب مفهومی هستند که بر مبنای «ایدههای بزرگ» [Great Idea] ساخته شده است یعنی هدف بازپس گرفتن مناطق مسکونی یونان قدیم). او همچنین میافزاید که هر تشابهی با کوکلوکس کلان تصادفی است.
پرچم سپیده طلایی به صلیب شکسته نازیها شباهت دارد و بسیاری از رهبرانش با افتخار سلام نازی میدهند درحالیکه حملات گروهی به مهاجران، همجنس بازان و مخالفان سیاسی انجام میدهند. افزون بر این، شعار استفاده شده در گردهماییهای عمومی حامیان سپیده طلایی «خون، افتخار، سپیده طلایی» [Blood, Honour, Golden Dawn] است. با این حال، تمام مصاحبه شوندگان سپیده طلایی ادعا کردهاند که این نماد راه پر پیچ و خمی رفته، نماد یونان باستان است و اینکه چون یونانی است آنها حق استفاده از آن را دارند. در مورد پیشنهاد ما که ارتباطی با صلیب شکسته نازی وجود دارد، آنها پاسخ دادند که آلمانهای نازی نماد خود را از یونانیهای باستان گرفتند: «این آلمانها بودند که از ما [یونانیان] کپی کردند نه ما از آنها.» با توجه به سلام آلمانهای نازی [Sieg Heil: به معنای درود بر پیروزی]، آنها [یونانیان] مدعیاند که این یک عملی است که یونانیان باستان بهویژه اسپارتها انجام میدادند؛ سلامی که از سوی رومیها هم استفاده میشد و «این آلمانها بودند که آن را از ما به عاریت گرفتند.» نماد آنل هم نقاشی پرندهای است با کلمه «مستقل» در پایین آن که به رنگ قرمز مشخص شده و زیر آن کلمه «یونانیها» با حروف بزرگ نوشته شده است. از این نماد بهعنوان اشارهای به کتابی با نام «جاناتان سیگال» [ Jonathan Seagull: از این نام بهعنوان استعارهای برای تبیین مقصود استفاده شده است] استفاده میشود و مطرح میکند که نیازهای ذاتی هر مرغ دریایی این است که از دست مرغ دریایی دیگر بگریزد و بهدنبال آیندهای بهتر باشد. تا جایی که به رنگهای این نمادها مربوط است، آبی اشاره دارد به رنگ یونان و قرمز یعنی رادیکالیسم پویا که نشاندهنده ضرورت تغییر در سطح سیاسی است و از اینرو، نشان میدهد که آنل بیشتر یک جنبش است تا یک حزب سیاسی.
برساختن «دیگری»
نژاد و هویت
همانطور که «روتنبرگ» [Rothenberg] تاکید میکند، نژادپرستی با تئوریزه کردن «تفاوت» و «دیگرسازی» بهتر قابل درک میشود. در واقع، «برساختن تفاوت» و «فرآیند انتساب ارزش به تفاوت» نه تنها عناصر کلیدی در درک نژادپرستی است بلکه عنصر کلیدی بسیاری از اشکال دیگر باورهای سرکوبگرانه است. مهاجران به سپر بلای مشکلات اقتصادی- اجتماعی در کنار تهدید برخاسته تمایزات فرهنگی تبدیل شدهاند. امنیتی کردن مهاجرت از طریق تبدیل تفاوتهای فرهنگی به تهدید به گفتمان غالب راست افراطی تبدیل شده که همگنسازی و ضروری بودن فرهنگ و هویت یونانی را تبلیغ میکنند. از این رو، رابطهای خصمانه میان «ما» (یونانیها) و «آنها» (مهاجران) بهوجود میآورند. راست افراطی در یونان چارچوببندی نژادپرستانه خود از گروههای مشخص را در این مخالفت دوگانه میسازد. به گفته «دیکن» [Diken] اگر «نژادپرستی جنبشی ثابت باشد و بهطور مداوم درحال تغییر خود است»، در یونان در زمانهای مختلف، فرهنگهای مختلفی قربانی شدهاند؛ «دیگران خطرناک» [dangerous others] تغییر کرده یعنی اگر در دهه ۹۰ آلبانیاییها در دایره آن میگنجیدند اکنون و امروز مسلمانان، عراقیها و افغانیها هستند که در دایره آن قرار گرفتهاند.
ارسال نظر