سازمان‌های جامعه مدنی دست به بسیج علیه FPÖ زده و توانستند احزاب دیگر را علیه این همه‌پرسی طردآمیز متحد کنند. این نقطه آغازی برای ظهور تعداد فراوانی از سازمان‌های جامعه مدنی علیه نژادپرستی و تبعیض بود که در دوران پس از همه‌پرسی یک پروژه فوری ضدهژمونیک را علیه نژادپرستی، تبعیض جنسیتی و دیگرهراسی به‌وجود آورد. برخی نمایندگانی که در نهادهای مشاوره‌ای قانونی در زمینه پناهندگی و مهاجرت کار می‌کنند، نژادپرستی نهادین را به منزله یکی از مشکلات عمده در اتریش می‌نگرند.   

نماینده یک سازمان نظارتگر و مستندساز تاکید می‌کند که تلاش‌شان این است که به منظور دسترسی داشتن به افسران پلیس و آگاه کردن آنها از اقدامات نژادپرستانه نهادین شبکه‌هایی [برای ارتباط] با پلیس ایجاد کنند. به این ترتیب، در برداشت سازمان‌های جامعه مدنی، نژادپرستی نه تنها با رفتار فردی که با اقدامات نهادین پیوند دارد. بیشتر نمایندگان سازمان‌های ضدنژادپرستی و ضدتبعیض این را به منزله مشکلی عمده تلقی می‌کنند. آنها بیان می‌کنند که مبارزه نهادین و اجتماعی تعبیه شده در تصاویر و رفتار نژادپرستانه دشوار است. با این وجود، این سازمان‌ها در «ضد استراتژی‌ها» علیه نژادپرستی و تبعیض مشارکت دارند. آنگاه که پای شکل دادن به یک «ضدهژمونی» قدرتمند برای گفتمان‌های نژادپرستانه دست راستی به میان می‌آید، آنچه نقطه قوت می‌تواند باشد، ممکن است نقطه ضعف هم باشد. نقص دیگر در این مبارزه برای «ضدهژمونی» که برخی نمایندگان مطرح کردند، فقدان منابع است. برخی سازمان‌های جامعه مدنی بودجه دولتی دریافت می‌کنند اما بیشتر آنها به هدایا و کمک‌های مالی وابسته‌اند. «ضداستراتژی» آنها را می‌توان به منزله مشارکت در ۴ حوزه خلاصه کرد: تحصیل/ اطلاعات، مشاوره، مبارزه انتخاباتی و نظارت.

تحصیل، اطلاعات و افزایش آگاهی

چهار سازمانی که با آنها مصاحبه شد در حوزه توانمندسازی تحصیلی و کارهای مناسبتی و بزرگداشت [remembrance work] فعال هستند. این فعالیت‌ها شامل تامین آموزش و کارگاه‌هایی [workshop] برای شاگردان، دانش آموزان و شرکت‌های فعال در حوزه ضدتبعیض و ضدنژادپرستی می‌شود. تاکید یکی از این سازمان‌های ضدنژادپرستی بر تحصیل و آموزش شاگردان ۱۹-۱۳ ساله بود. این سازمان بر مسائل توانمندسازی و آگاهی مدنی از نژادپرستی و حل و فصل ستیزها تاکید دارد. هدف آنها توسعه این سازمان در وضعیت‌هایی است که جوانان حوادثی نژادپرستانه را ملاحظه یا تجربه می‌کنند. سازمان دیگر- که عمدتا بر کارهای بزرگداشتی و آموزش ضدنژادپرستی متمرکز است- تورهای هدفمندی برای بازدید از مراکز یادبودی مانند اردوگاه‌های سابق کار اجباری پیشنهاد می‌دهد. سازمانی که بر مستندسازی متمرکز است نیز کارگاه‌هایی برای جلوگیری از افراط‌گرایی دست راستی و نژادپرستی ارائه داده و هدفش تا حد زیادی شاگردان و محصلان است. نماینده این سازمان بر اهمیت رویکرد موضوع محور [subject-oriented approach] در مورد کارهای ضدنژادپرستی تاکید دارد. این استراتژی شامل شناخت و آگاهی از این مساله است که چگونه فرآیندهای نژادپرستی‌سازی با آموختن در مورد خویشتن و نه «دیگران» کار می‌کند. هدف سازمان دیگر افزایش آگاهی در مورد نژادپرستی نهادین است که در فرآیندهای حقوقی هر روزه به‌ویژه در رویه‌های پناهجویی و پناهندگی تجلی می‌یابد.

مشاوره

مشاوره برای مهاجران و پناهجویان یا دیگرانی که نژادپرستی را تجربه می‌کنند مهم‌ترین حوزه فعالیت برای گروه دیگری از این ۴ سازمان مذکور است. مشاوره شامل توصیه‌های حقوقی برای قربانیان حملات نژادپرستانه و اطلاعاتی عمومی در مورد اقدام احتمالی علیه نژادپرستی می‌شود. سازمان مشاوره‌ای دیگر بر توصیه‌های حقوقی و کمک‌های روانی- اجتماعی برای مهاجران متمرکز است که شامل توصیه در موارد تبعیض از سوی نهادهای دولتی یا در کارگاه‌ها می‌شود. یک استراتژی مهم همانا توانمندسازی مشتریان با مطلع کردن آنها از حقوق‌شان است. این آگاهی‌سازی و اطلاع‌رسانی از حقوق مهاجران و آوارگان ظاهرا هسته اصلی کارهای ضدتبعیض است زیرا مردمی که به خوبی از حقوق خود آگاه نیستند اغلب هدف تبعیض از سوی مقام‌ها و نژادپرستی نهادین قرار می‌گیرند. درحالی‌که این سازمان‌ها تا حد زیادی بر مشاوره دادن به مردمی که از نژادپرستی و تبعیض متاثر هستند، متمرکز است اما سازمانی که بر مستندسازی متمرکز است نیز یک نقطه تماس برای اطلاع‌رسانی در مورد گروه‌های نئونازی و فرهنگ مردمی دست راستی مانند نمادها، نشانه‌ها و موسیقی است. آنها به والدین مشاوره داده و توصیه‌هایی در مورد استراتژی‌های خروج به دست می‌دهند.

مبارزه انتخاباتی، ارتباطات و حوادث

مبارزه علیه نژادپرستی و افراط‌گرایی دست راستی ستون دیگری است از بیشتر سازمان‌هایی که مورد مصاحبه قرار گرفتند. یکی از نمایندگان این سازمان تاکید می‌کرد که هدفشان تضعیف گفتمان ضدپناهندگی و ضدمهاجرتی مسلط دست راستی با تبلیغ و لابی‌گری برای برابری بیشتر و حقوق بشر است.  

یکی از کمپین‌های آنها به دشواری‌های قانون جدید شهروندی یا «کارت قرمز- سفید- قرمز» [Red-White- Red Card] اشاره می‌کرد که فقط به افراد بسیار ماهر – که حد مشخصی پول به‌دست می‌آورند- اجازه مهاجرت به اتریش برای کار را می‌دهد. این سازمان همچنین به دادن مشاوره درخصوص قوانین جدید هم مشارکت دارد. فعالیت‌های لابی گرانه آنها در گذشته آنگاه که مقام‌ها در نتیجه لابی‌گری و کمپین‌های این سازمان تغییراتی در لوایح پارلمانی انجام دادند تا حدی موفق بوده است. استراتژی موفقیت‌آمیز دیگر افزایش آگاهی و جلوگیری از تجمع افراط‌گرایی دست راستی «فستیوال شادی» است که از سوی سازمان دیگری که با آن مصاحبه کردیم سازماندهی می‌شود. این فستیوال هر سال در ۸ می ‌برگزار می‌شود تا آزادی اتریش از ناسیونال سوسیالیسم جشن گرفته شود. افزون بر این، این روشی است برای خنثی‌کردن آشکار حضور عمومی دست راستی‌ها: این جشن از برادری راست‌ها و تجمع آنها در هلدنپلاتز اتریش برای یادبود «رژه آلمان‌ها» در اتریشی که سقوط کرده بود جلوگیری می‌کند؛ جشنی که آنها سالانه تا اولین فستیوال شادی در سال ۲۰۱۳ برگزار می‌کردند. به این ترتیب، سازمان‌های دیگر گزارش می‌دهند که آنها هم حوادث و تظاهراتی را سازمان می‌دهند یا کمپینی را در پاسخ به حوادث واقعی نژادپرستانه یا تبعیض‌آمیز به راه می‌اندازند.