بخش چهل و سوم
آفتابپرستهای چشم آبی
اغلب دولتها معمولا در این چرخش قاطعانه همدست پنداشته میشوند. اما این مساله ضد دولتی نیز فرصتی برای شکافها بهویژه از نظر استراتژی سیاسی است. در سال ۲۰۱۲، دولت جدید سوسیالیست و قانون «پیشرو»ی آن بهویژه در مورد ازدواج همجنسگرایان با یک جریان اعتراضی اجتماعی بسیار قدرتمند دست راستی مواجه شد که انواع متفاوتی از اختلاف، رویکردهای ضد دگرباشان، کاتولیکی و ضد مالیاتی را با هم در آمیخت که موجب شکافهای شدید در میان کنشگران ضد اسلامی شد. کنشگران راست افراطی، مسیحیان و جناح بزرگی از «واکنش لاییک» تصمیم گرفتند به اعتراضات ملحق شوند حتی اگر این کار به معنای ارتباط با افراطگرایان واقعی یا بنیادگرایان مسیحی مانند «سیویتاسها» باشد. رهبران دیگر از جمله «کریستین تاسین» چپگرای سابق، نپذیرفت که با این گروههای بیش از حد محافظهکار همراهی کند. تا چه حد کشمکشی که متمرکز بر اسلام است میتواند به راستی در بلندمدت فعال باقی بماند؟ آیا این موضوع به اندازه کافی نیرومند است تا به کنشگری اطمینان دهد که این کنشگران جمعی را حفظ میکند؟
کارهای خوب
مشارکت پادتنها در فعالیتهای ضد نژادپرستی و دگرباشی
جامعه مدنی چگونه در برابر این تبعیض روزافزون در حوزه عمومی دست به اعتراض میزند؟ این بخش اقدام علیه تبعیض جنسیتی، نژادپرستی و همجنسگرا هراسی [homophobia] را بررسی میکند. رقابتهای زیادی در بسیاری از حوزههای فعالیت اجتماعی وجود دارد. تصمیم گرفتیم که در این تحلیل سه مساله را بگنجانیم که به دلیل پیامدهای خاصی که میتوانند داشته باشند، مهم هستند: اقدام سیاسی، قضایی و تربیتی علیه تبعیض. در اولین آنها، یعنی مبارزه سیاسی، بسیاری از سازمانهای سیاسی که فعالانه در این مسائل مشارکت دارند اشتراک نظر دارند. ابزارهای مورد استفاده همگی همان ابزارهای اعتراضات کلاسیک، لابیگری و کنشگری هستند که نشان میدهد نژادپرستی دیدگاه حاشیهای و پرت نیست بلکه محصول یک سیستم کلیتر است که منجر به عادی شدن طرد و نفی مردمی میشود.
ارسال نظر