بخش صد و شصت و نهم
نه «صلح آمریکایی» نه «صلح چینی»
این موجب شکلگیری ابزارها و انگیزههایی برای وارد آوردن ضربه به نیروهای دشمن میشود، پیش از اینکه دشمن بتواند چنین کند. در عوض این موجب انگیزهدادن به طرفین برای وارد آوردن ضربه متقابل و شدید در همان آغاز جنگ میشود اما با این حال، هچیک از طرفین نمیتواند به قابلیت کنترل دیگری دست یابد و هر دو از توانایی کافی برای ادامه جنگ برخوردارند.
هزینههای اقتصادی شامل: محدودشدن تجارت، مصرف و درآمد از سرمایهگذاریهای خارجی میشود. (اختلال تامین انرژی در همان کاهش حجم تجارت گنجانده شده است). اگر جنگ سایبری از حوزههای نظامی به حوزههای غیرنظامی تسری یابد و بدتر شود و بر زیرساختهای اطلاعاتی مهم تاثیر بگذارد، فعالیت اقتصادی هم میتواند مختل شود. تاثیرات سیاسی داخلی هم طیفی از ممانعت از سیاست جنگی تا به خطر افکندن ثبات بینالمللی را شامل میشود. پاسخ بینالمللی هم میتواند حمایتگرایانه، مخالفتگرایانه یا بیثباتگرایانه باشد. نرخ فعلی پیشرفتها در فناوری نظامی، بهویژه سیستمهای «ضددسترسی» و «منع منطقهای» و قابلیتهای جنگ سایبری و ضدماهوارهای نشاندهنده پتانسیل تغییر عمده در دهههای آتی است.
شرایط اقتصادی هم در فاصله اکنون تا سال ۲۰۲۵ تغییر خواهد کرد بهگونهایکه اقتصاد چین بهطور بالقوه از اقتصاد آمریکا پیشی خواهد گرفت، سرمایهگذاری چین در خارج افزایش خواهد یافت و هر دو اقتصاد بیش از هر زمانی بر شبکههای کامپیوتری اتکا خواهند یافت اگرچه این اتکا آنقدر نیست که تاثیر اقتصادی جنگ را بهطور کیفی تغییر دهد. تلاش برای مشخص کردن تاثیرات اقتصادی داخلی و بینالمللی جنگ طی یک دهه آینده بیشتر مبتنی بر حدس و گمان است. اما آن چهار مورد یا سناریو که در بالا ذکر شد به این شرح است:
۱- مختصر و شدید: اگر هر یک از رهبران سیاسی چین یا آمریکا به فرماندهان ارتش خود اجازه دهند که طرحهایی برای وارد آوردن ضربات جدی بر نیروی دشمن را بررسی کنند، یک جنگ بهشدت خشن به راه خواهد افتاد. برای آمریکا، از دست دادن کشتیها و نیروی هوایی از جمله ناوهای هواپیمابر غیرفعال و پایگاههای هوایی منطقه میتواند مهم باشد اما برای چین سیستمهای ضد دسترسی و منع منطقهای اهمیت دارد.
ظرف چند روز، برای هر دو طرف روشن میشود که شکاف اولیه در خسارتهای آمریکا در صورت تداوم جنگ عمیقتر خواهد شد. با این حال، تا سال ۲۰۲۵، خسارتهای آمریکا به دلیل سیستمهای ضددسترسی و منع منطقهای ارتقا یافته چین افزایش خواهد یافت. در عوض، این میتواند خسارتهای چین را محدود کند هرچند این خسارتها باز هم بیشتر از خسارتهای آمریکا خواهد بود. در این صورت روشن نخواهد بود که تداوم جنگ موجب پیروزی کدام طرف خواهد شد. به لحاظ اقتصادی، حتی یک جنگ مختصر و شدید موجب بروز شوک در تجارت خارجی چین خواهد شد که بیشتر این تجارت چارهای ندارد جز عبور از منطقه جنگی غرب پاسیفیک درحالیکه لطمات اقتصادی عمدتا محدود به تجارت دوجانبه با چین خواهد بود. پاسخهای سیاسی داخلی و بینالمللی تاثیر اندکی خواهد داشت.
۲- طولانی و شدید: اگر در سال ۲۰۱۵ پای چین به یک جنگ شدیدتر و طولانیتر باز میشد، نتایج و چشماندازهای آن «بد» میبود. با این حال، تا سال ۲۰۲۵ نتایج نامعلوم در یک جنگ زودهنگام، با وجود خسارتهای سنگینی که روی میدهد و انتظار آن میرود، میتواند محرک هر دو طرف برای جنگ باشد. اگرچه چشمانداز پیروزی نظامی آمریکا در آن زمان «بدتر» از امروز خواهد بود اما این لزوما به معنای پیروزی چین نیست. با تداوم جنگ، بیشتر منطقه غرب پاسیفیک (از دریای زرد تا دریای چین جنوبی) میتواند برای حملونقل تجاری هوایی و دریایی خطرناک باشد. تجارت بهشدت کاهش یافته، از جمله تامین انرژی، میتواند به شکل نامتناسب و بدی به اقتصاد چین لطمه وارد آورد. هر چه جنگ طولانیتر و شدیدتر باشد، احتمال مداخله دولتهای دیگر بهویژه متحدان آمریکا در منطقه (خاصه ژاپن) بیشتر خواهد شد.
ارسال نظر