بخش صد و سی و دوم
نه «صلح آمریکایی» نه «صلح چینی»
اگرچه دستورالعملهای جدید نقش تسلیحات هستهای را کم کرده و از دامنه اختیارات این تسلیحات کاسته اما آمریکا اصل استفاده از تسلیحات هستهای برای بازداشتن ضربات غیرهستهای را کنار نگذاشته است.
با این حال، هر دو طرف همچنان با مشکلات و تفاوت بسیاری در مذاکرات بعدی مربوط به خلعسلاح هستهای مواجهند. هر دو کشور عمدتا بر دفاع موشکی، تسلیحات متعارف حمله جهانی سریع (CPGS) : «حمله جهانی سریع متعارف» نام پروژهای در ارتش ایالاتمتحده است که این نیروها را ملزم و قادر به حمله موشکی و حتی اتمی، به هر نقطهای از جهان و در زمان کمتر از یک ساعت میسازد. این سیستم در جنگهای هستهای نیز بسیار مفید است زیرا ۳۰ درصد موشکهای آماده شلیک، توان حمل کلاهک هستهای را نیز دارند) و آنچه اغلب پتانسیل بارگیری قوای هستهای استراتژیک آمریکا یا توانایی استفاده از کلاهکهای ذخیره در یک حمله میشود متمرکز شدهاند. با توجه به اینکه آمریکا به تدریج منابع استراتژیک خود را به سوی توسعه سریع تسلیحات دارای برد بلند با دقت بالا هدایت میکند، روسیه به آسانی طرح آمریکا برای ادامه کاهش زرادخانه هستهای استراتژیک دو کشور را نخواهد پذیرفت. همان طور که دانشمندان چینی «مو چانگلین» و «تائو شن یی» خاطرنشان کردهاند «در واقع، روسیه مذاکرات خلعسلاح هستهای بعدی روسیه- آمریکا را به مولفههای غیرهستهای مانند توسعه قابلیتهای CPGS، بهکارگیری سیستمهای دفاع موشکی و تسلیحاتی کردن فضای ماورای جو از سوی آمریکا پیوند داده است؛ مولفههای غیرهستهای درحال تبدیل شدن به مساله مهمی هستند که بر مذاکرات خلعسلاح هستهای بعدی روسیه- آمریکا تاثیر میگذارد.
توسعه ساز و کارهای خلعسلاح هستهای دوجانبه روسیه- آمریکا به یک عامل ثبات بخش مهمی در روابط امروز این دو کشور تبدیل شده است. این مساله اعتماد متقابل استراتژیک آنها را و شفافیت نیروهای هستهای شان را افزایش داده است. حتی طی بحران اوکراین در سال ۲۰۱۴ که به شدیدترین بن بست میان آمریکا و روسیه از زمان جنگ سرد به بعد منجر شد، «رُز گوتمولر»، معاون وزیر خارجه آمریکا در امور کنترل تسلیحات و امنیت بینالمللی، همچنان بیان میکرد که «گام بعدی در خلعسلاح مستلزم همکاری فدراسیون روسیه» است و اینکه دو کشور «تلاش برای یافتن زمینههای مشترک را متوقف نخواهند کرد.» صرفنظر از دامنه تفاوتها میان آمریکا و روسیه در مورد این مساله، حفظ کنترل تسلیحات هستهای دوجانبه و سازوکار خلعسلاح که برای ثبات استراتژیک سودمند است به نفع هر دو کشور است. قضاوت در مورد وضعیت فعلی کاهش زرادخانه هستهای روسیه و آمریکا نشان میدهد که اگرچه برخی پیشرفتها و دستاوردهایی بهدست آمده، اما تحقق هدف حذف کامل و تمام عیار تسلیحات هستهای بسیار دور از دسترس است.
نقشه راه به سوی خلعسلاح هستهای
اولویت دادن به محدودیتها در استفاده از تسلیحات هستهای و نه فقط محدود کردن عددی آنها و قضاوت در مورد فرآیندهای مربوطه موجود نشان میدهد که مهمترین ابزار خلعسلاح هستهای کاهش دائمی در کمیت و تعداد است. با توجه به نرخ فعلی، هدف نابودی کامل و تمام عیار تسلیحات هستهای در کوتاهمدت عملی نمیشود. حتی پیشبینی آن دشوار است که آیا ادامه سرعت فعلی تا جایی که در آن تسلیحات هستهای به مقادیر بسیار کم کاهش یابد میسر است یا خیر. در این صورت، چگونه میتوان به هدف حذف کامل و تمام عیار تسلیحات هستهای دست یافت؟ نقشه راه به سوی خلعسلاح شیمیایی یک نقطه مرجع خوبی بهدست میدهد. در سال ۱۹۲۵، پروتکل ژنو استفاده از تسلیحات شیمیایی و بیولوژیکی را ممنوع کرد. با این حال، بهدنبال تصویب پروتکل ژنو، کشورهای بسیاری حق استفاده از تسلیحات شیمیایی برای مقابله به مثل را – در صورتی که مورد حمله شیمیایی قرار بگیرند- برای خود محفوظ داشتند. چنانکه «لی بین»، دانشمند چینی، میگوید: «خلعسلاح شیمیایی ضرورتا با تعهد آغازگر نبودن شروع میشود. سپس به غیرمشروع ساختن تسلیحات شیمیایی راه برد؛ سپس به بیارزش و بیاعتبار کردن آن و در نهایت به خلعسلاح کامل. فرآیندی که امروز تقریبا کامل شده است.» درست همانطور که خلعسلاح شیمیایی موفقیتآمیز فرآیندی چند مرحلهای را پیمود، اقدام مشابهی را میتوان برای دولتهای هستهای متصور شد: اول، آنها باید با آغازگر نبودن موافقت کنند، سپس به عدم استفاده از تسلیحات هستهای متعهد شوند و در نهایت مشتاق حرکت به سوی نابودی تسلیحات هستهای باشند. این رویکرد حفظ و افزایش هنجار عدم استفاده از تسلیحات هستهای واقعگرایانهتر و عملیتر از تاکید صرف بر کاهش در کمیت یا تعداد است. خلعسلاح هستهای که چین بهطور یکجانبهدنبال کرد مسیری مشابه مسیر خلعسلاح شیمیایی را دنبال میکند. این روش کم و بیش به سه شکل زیر دنبال میشود.
۱- کاهش نقش تسلیحات هستهای با تعهد به آغازگر نبودن
در برههای که چین در سال ۱۹۶۴ به تسلیحات هستهای دست یافت، دولت چین رسما اعلام کرد که چین «هرگز، در هیچ زمان و تحت هیچ شرایطی اولین کشور در استفاده از تسلیحات هستهای نخواهد بود.»
از آنجا که سیاست اعلامی چین استفاده از تسلیحات هستهای فقط برای ممانعت از حملات هستهای و مخالفت با باجخواهی هستهای است، هیچ ضرورتی نیست که یک زرادخانه هستهای بزرگ را توسعه دهد. دقیقا به همین دلیل است که چین همواره یک زرادخانه هستهای کوچک را حفظ کرده است.
این اصل همچنین برای کشورهای دیگر هم قابل اطلاق است. کشوری که از گزینه استفاده اول از تسلیحات هستهای در یک درگیری متعارف برخوردار است (یا به عبارت دیگر، طرف اول یا آغازگر در استفاده از تسلیحات هستهای باشد) باید نگران تلافی هستهای دشمن خود باشد مگر اینکه کشور اول دست به یک حمله هستهای خودکُشانه بزند.
ارسال نظر