بخش صد و چهاردهم
نه «صلح آمریکایی» نه «صلح چینی» - ۱ مهر ۹۶
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
چین در ژانویه ۱۹۵۵، برنامه تسلیحات هستهای خود را بهسرعت آغاز کرد. از آن زمان، طی چند دهه گذشته، کل این برنامه به شکلی منظم و کارآمد پی گرفته شده و استراتژی توسعه این برنامه هم کاملا باثبات بوده است. در محیط جدید امنیت بینالمللی امروز، قابلیتهای بازدارندگی هستهای چین برای کارآمد ماندن با چالشهای تازه و برنامه توسعه تسلیحات هستهای این کشور با مسائل و گزینههای جدیدی مواجه است.
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
چین در ژانویه 1955، برنامه تسلیحات هستهای خود را بهسرعت آغاز کرد. از آن زمان، طی چند دهه گذشته، کل این برنامه به شکلی منظم و کارآمد پی گرفته شده و استراتژی توسعه این برنامه هم کاملا باثبات بوده است. در محیط جدید امنیت بینالمللی امروز، قابلیتهای بازدارندگی هستهای چین برای کارآمد ماندن با چالشهای تازه و برنامه توسعه تسلیحات هستهای این کشور با مسائل و گزینههای جدیدی مواجه است. برنامه تسلیحات هستهای این کشور در دوران رهبری «مائو» و «چوئن لای» کلید خورد. مائو در مرکز این برنامه تصمیمسازی و بر مسیر کلی توسعه قوای هستهای چین مسلط بود. با این حال، «چوئن لای» نیز چهرهای اصلی در هدایت برنامه هستهای بود.
در دسامبر 1962، برای تقویت ساز و کار رهبری برنامه تسلیحات هستهای این کشور، دولت مرکزی یک کمیته ویژه 15 نفره تشکیل داد و این کمیته را مسوول هدایت برنامه انرژی هستهای و برنامه تسلیحات هستهای کرد. هفت معاون نخستوزیر و هفت وزیر در این کمیته حضور داشتند و «چوئن لای» رئیس آن بود. در مارس 1965، دولت مرکزی تصمیم گرفت این کمیته مسوولیت نظارت بر تحقیق و آزمایش موشکی را هم داشته باشد. با این حال، این کمیته از لحاظ اندازه رشد کرد چراکه ژنرال «یو کیو لی» (Yu Qiuli) و برخی دیگر هم به آن افزوده شدند و نام آن به «کمیته مرکزی ویژه»(Central Special Committee) تغییر یافت. پس از آن، این کمیته تمام کارهای توسعهای مربوط به تمام زیردریاییهای هستهای و ماهوارهها را بر عهده گرفت. در مراحل اولیه و میانی توسعه برنامه هستهای چین، این حلقه تصمیمگیر - با مائو و چوئن لای که در مرکز آن قرار داشتند و کمیته مرکزی ویژه که بهعنوان بازوی آن خدمت میکرد- بر کل برنامه پیشرفت تسلیحات هستهای چین تسلط یافتند. «چوئن لای» بهعنوان رهبر برنامه هستهای کشور از همان ابتدا، نقش محوری در تصمیمسازی مربوط به استراتژیها درخصوص نحوه و چگونگی توسعه و بهکارگیری این تسلیحات داشت. او هدایت «کمیته مرکزی ویژه» را در دست داشت زیرا این کمیته اصول اصلی توسعه تسلیحات هستهای چین را برقرار کرده بود که شامل مسائل مهمی مانند مسیر، دامنه و ساختار این برنامه و الزامات فنی قوای هستهای کشور میشد.
افزون بر این، او هدایت «کمیسیون نظامی مرکزی یا Central Military Commission» (که پیشتر کمیسیون نظامی انقلابی خلق یا People's Revolutionary Military Commission نامیده میشد) و دپارتمانهای نظامی مربوطه را برای تدوین استراتژیهای عملیاتی و بهکارگیری تسلیحات هستهای بر عهده داشت، ترتیبات خاصی برای ساخت پایگاههای موشکی اتخاذ کرد و مجموعه کاملی از دستورالعملها و اصول مربوطه برای ذخیره و بهکارگیری تسلیحات هستهای و سایر موضوعات عملیاتی را شکل داد.
در سال 1976، اندکی پس از مرگ «چو» و «مائو»، رهبری کمیته مرکزی ویژه تغییر کرد. «هوا گوفنگ» (Hua Guofeng) رئیس این کمیته شد و «یی جیانینگ» (Ye Jianying)، «لی شیانیان»(Li Xiannian) و «دنگ شیائوپینگ» بهعنوان معاونان رئیس مشغول بهکار شدند. این نسل جدید رهبران وارث روح تصمیمات گذشتگان درمورد مسائل هستهای استراتژیک بودند. با توجه به توسعه قوای هستهای، ترتیب اولویتهای این برنامه بهگونهای تنظیم شده بود که مصادف با تغییراتی در توسعه تکنولوژیک و محیط امنیتی چین باشد. با این حال، مسیر برنامه هستهای بهطور کلی همراه با دستورالعملهای اصلی پیشرفت یافت و همچنان در کنار الگوهای طولانی ثبات و استحکام توسعه مییابد. چین در مراحل اولیه و میانمدت برنامه هستهایاش فاقد منابع مادی و سرمایه انسانی لازم بود و تصمیمگیریهای بینا بخشی بهطور مستقیم ازسوی رهبری ارشد مانند کمیته مرکزی ویژه مورد نظارت قرار میگرفت. طی این دوران دشوار، برای چین بهطور اخص دشوار بود که یک نهاد دولتی داشته باشد که دارای اختیار ظرفیتهای سازمانی و تصمیمسازی باشد؛ نهادی که تضمین کند پروژههای وسیع و گسترده مانند توسعه تسلیحات هستهای به شکل منظم و کارآمدی به روال خود انجام میگیرد.
سپس، وقتی شرایط اقتصادی و فنی در قرن 21 بهبود یافت، توسعه قوای هستهای این کشور رو به بلوغ نهاد. مدیریت از کنترل موقتی و خاص «کمیته ویژه مرکزی» به تقسیم کار میان وزارتخانههای عملیاتی ذیل رهبری واحد دولت مرکزی تغییر یافت. امروز، اگرچه ترکیب نهادهای تصمیمساز که در استراتژی هستهای و توسعه قوای هستهای دخیل هستند تکامل یافته، اما الگوی تصمیمسازی و مدیریت بسیار متمرکز و از بالا به پایین تغییری اساسی نکرده است. وزارتخانههای عملیاتی توسعه را چنانکه دستور داده شده، براساس رویکرد مدیریت استاندارد و طبق دستورالعملهای موجود در مورد استراتژی هستهای انجام میدهند. وقتی یک مساله مهم استراتژیک مطرح میشود، تمام تصمیمات از سوی نهادهای سطح بالا در دولت مرکزی مانند کمیته مرکزی ویژه اتخاذ میشود.
استراتژی توسعه هستهای چین
در فاصله اواخر دهه 50 و اواسط دهه 60، رهبران اولیه چین اصول اساسی استراتژی هستهای «دفاع از خود» چین را تعیین کردند که شامل این موارد میشد: تعهد جدی به آغازگر نبودن در استفاده از تسلیحات هستهای، دارا بودن تعداد محدودی از تسلیحات هستهای و حفظ قابلیتهای اساسی تلافی هستهای. این اصول اساسی امروز هم همچنان برقرار هستند. تدوین و برقراری این استراتژی هستهای متمایز تصادفی نبود. در عوض، این اصول مبتنی بودند بر آگاهی رهبران اولیه از تهدیدات هستهای و دیدگاه آنها در مورد ماهیت خاص و کاربرد تسلیحات هستهای. بسیاری از مردم با بیانیه مائو که تسلیحات هستهای را «ببر کاغذی» میخواند آشنایند. با این حال، آنها اغلب دو نکته مهمی که او مطرح کرد را نادیده میگیرند: اینکه اگرچه تسلیحات هستهای «ببرهای کاغذی» هستند اما در صورتی که یک دولت فاقد این تسلیحات باشد به «ببرهایی واقعی» تبدیل میشوند و اینکه توسعه تسلیحات هستهای «مساله تعیین سرنوشت است.» این بیانیهها و مواضع نشان میدهد که مائو درک کرده بود که تسلیحات هستهای نمیتواند بهصورت دلبخواهانه بهکار گرفته شود و اینکه آنها با محدودیتهای سیاسی بس بزرگی مواجهند. در عین حال، او درک کرده بود که تسلیحات هستهای کاربرد نظامی عظیمی دارند و بازدارندگی هستهای وسیلهای ضروری برای از میان بردن تهدیدات هستهای و انحصار هستهای غرب است.
ارسال نظر