بخش صد و پانزدهم
پدیده شوم قرن جدید - ۹ اردیبهشت ۹۶
حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی
در بخش قبل به دو مبحث اشاره شد: یکی منابع مالی داعش بود. صرافیهای غیررسمی از جمله منابع اصلی برای جابهجایی پول بهحساب میآید. همچنین گفته شد که شناسایی جریانهای خارجی تامینکننده مالی بهعنوان منبعی ارزشمند از اطلاعات برای ردیابی پیوندهای میان «مرکز» و «پیرامون» تلقی میشود. دوم، حمایت مردمی از داعش در سرزمینهای داعشی و غیرداعشی است که دادههای مختلفی را نشان میدهد. در این بخش به تحلیل حمایت مردمی از این گروه میپردازیم.
حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی
در بخش قبل به دو مبحث اشاره شد: یکی منابع مالی داعش بود. صرافیهای غیررسمی از جمله منابع اصلی برای جابهجایی پول بهحساب میآید. همچنین گفته شد که شناسایی جریانهای خارجی تامینکننده مالی بهعنوان منبعی ارزشمند از اطلاعات برای ردیابی پیوندهای میان «مرکز» و «پیرامون» تلقی میشود. دوم، حمایت مردمی از داعش در سرزمینهای داعشی و غیرداعشی است که دادههای مختلفی را نشان میدهد. در این بخش به تحلیل حمایت مردمی از این گروه میپردازیم.
درس برای ولایتهای دیگر داعش هم ظاهرا به این ترتیب بود: دولت اسلامی عمدتا براساس ارعاب یا رضایت حکم میراند نه حمایت فعال مردمی. اما حتی اگر بسیاری از ساکنان از حامیان فعال داعش نباشند، بعید است به مخالفت فعالانه روی آورند. مساله اساسی برای این مردمان تحت سلطه همان سوال «مقایسه با چی» است: آیا بدیل محلی معقول برای داعش احتمالا برای آنها بهتر است؟ گزارشهای موثق از مناطق مشابه، اما غیرداعشی - بهویژه القاعده آفریقا یا مناطق مشابه مورد مناقشه جهادیون - این تفسیر از ارعاب و تهدید را پشتیبانی میکند. در فوریه 2016، شواهد قانعکنندهای در مورد این تاثیرگذاری از سوی دیگر مشارکتکنندگان در بنیاد امنیتی مراکش در «مقابله با جهاد در آفریقا» یافتیم. «رحمه دواله»، هماهنگکننده سومالیایی مقابله با افراطگرایی خشونتآمیز (CVE) برای ماموریت اتحادیه اروپا در نایروبی، خاطر نشان کرد که در موگادیشو، جایی که الشباب تا حد زیادی عقب رانده شد، بسیاری از ساکنان از مدارس اعلامی یا تعطیلات اعلامی این گروه (ضرورتا آندسته از جهادیونی که برای انتقام بازگشته بودند) تبعیت میکردند تا مدارس یا تعطیلات اعلامی دولتی. به همین ترتیب، فرمانده ارشد پلیس چاد اظهار کرد که تقریبا 100 درصد از تمام سیگارهای فروخته شده در «ساحل» قاچاقی هستند و اینکه القاعده در مغرب اسلامی (AQIM) یا گروههای مرتبط مسیرهای قاچاق را در کنترل دارند. بدون گزینه دیگر، تمام افراد سیگاری در منطقه تقریبا به پذیرش حضور جهادیون در زندگیشان معتاد شدهاند.
خوشبختانه و حتی متعجبانه، این تصویر در بسیاری از مناطق همسایه که زیر کنترل داعش قرار نگرفتهاندروشنتر است. اینجا، دادههای پیمایشی چشمگیر در دسترس است، بهویژه از نظرسنجیهایی که زیر نظارت نویسنده این سطور در سپتامبر 2014 و سپتامبر 2015 انجام گرفته تا نظرسنجیهای دیگر از سوی «پیو»، «گالوپ»، «زاگبی» و چند سازمان نظرسنج دیگر در چند سال گذشته. این نظرسنجیها بدون استثنا نشان میدهند که در جوامع مهم سنی عرب مانند مصر، مراکش، عربستان سعودی، اردن، کویت یا امارات یک اقلیت 5 درصدی یا کمتر مدافع داعش هستند. بهطور قابل ملاحظهای، این برای گروههای جوان به اندازه بزرگترها مصداق دارد. افزون بر این، این نسبت کوچک از همدردی مردمی با داعش تقریبا طی 2 سال گذشته به جای افزایش، کاهش داشته است. این یافتهها آشکارا این مفهوم را به دروغ میرسانند که موج آینده داعش یک جورهایی نمایاننده حضور اعراب سنی در آن است. هرگز نباید از سر خط اخبار در مورد حوادث تروریستی به چنین برداشتی رسید، اما یک طغیان مردمی به نمایندگی از داعش در کشورهای عربی هم به همان اندازه غیرمعقول است. اگر یک خلأ قدرت در یک محل یا موقعیت خاصی شکل گیرد، داعش ممکن است بخت خود را برای پرکردن آن بیازماید، اما نمیتواند این کار را بر مبنای حمایت مردمی انجام دهد. این خبر خوبی است. خبر دیگر این است که حمایت مردمی اندک از داعش با پشتیبانی چشمگیر از برخی گروههای دیگر جهادی خاص در بسیاری از همان جوامع عربی قابل مقایسه است. این شامل القاعده نمیشود که حمایت از این گروه از 50-40 درصد در اوایل دهه 2000 به 20-10 درصد امروز رسیده است، اما برای مثال، اخوانالمسلمین هنوز از نرخ محبوبیت 35-25 درصدی برخوردار است، حتی در جاهایی مانند مصر، عربستان یا امارات که این گروه بهعنوان سازمانی تروریستی، غیرقانونی اعلام شده است. جذابیت کمتر داعش نیز به این معنا نیست که بسیاری از مسلمانان عرب بخواهند «اسلام را به شکل مدرنتر، متساهلتر یا متعادلتری تفسیر کنند.» این مساله حدود 20 درصد - یا کمتر- از بیشتر جوامع نظرسنجی شده عرب را در بر میگیرد. در مقابل، حمایت عمومی برای شریعت نیز حدود 80 درصد است. یک استنتاج خالی از اشتباه این است که باید سطح حمایت برای گروههای خاص - داعش یا غیر آن- و نه برخی مفاهم انتزاعی بنیادگرایی اسلامی یا اصلاحات اسلامی را اندازه گرفت.
با نگاه به اکثریت مسلمانان غیرعرب تصویر جالبتر میشود، اما به شکلی نه چندان مطلوب. همانطور که در مجموعهای از نظرسنجیها در سالهای 2014 تا 2016 اندازهگیری شد، نرخ پذیرش داعش در بسیاری از جوامع دیگر بالاتر - از نرخ پذیرش داعش در جوامع عربی- بهویژه در خارج از خاورمیانه است. برای مثال، در ترکیه نظرسنجی Pew نشان میدهد که 8درصد با داعش اظهار همدردی میکنند که این اکثریتی کوچک است، اما بیتردید دوبرابر بیش از نظرسنجی از اعراب است و مشتمل بر چند میلیون ترک است.
ارسال نظر