سیاست خارجی ترامپ بینابین اوباما- بوش است
سیاست خارجی آمریکا در عصر جدید
فارین افرز مینویسد: ترامپ با نشان دادن پوپولیسم به مثابه جریان مسلط در سیاستهای آمریکا فرضیات اساسیای را به چالش میکشد که دههها سیاست داخلی و خارجی آمریکا بر پایه آنها طراحی و ساخته شده بود. در نظرسنجی پیو، بیشتر آمریکاییها میگویند بهتر خواهد بود اگر آمریکا به مشکلات خود بپردازد و به دیگر کشورها اجازه دهد تا جایی که میتوانند به مشکلات خود بپردازند. ترامپ نیز برای حفظ محبوبیت خود ناچار است از همین خواسته پیروی کند. پس سیاست خارجی رئیسجمهوری جدید باید چیزی میان اوباما و بوش باشد.
فارین افرز مینویسد: ترامپ با نشان دادن پوپولیسم به مثابه جریان مسلط در سیاستهای آمریکا فرضیات اساسیای را به چالش میکشد که دههها سیاست داخلی و خارجی آمریکا بر پایه آنها طراحی و ساخته شده بود. در نظرسنجی پیو، بیشتر آمریکاییها میگویند بهتر خواهد بود اگر آمریکا به مشکلات خود بپردازد و به دیگر کشورها اجازه دهد تا جایی که میتوانند به مشکلات خود بپردازند. ترامپ نیز برای حفظ محبوبیت خود ناچار است از همین خواسته پیروی کند. پس سیاست خارجی رئیسجمهوری جدید باید چیزی میان اوباما و بوش باشد.
گروه جهان، محمدحسین باقی: نخبگان سیاست خارجی در واشنگتن نسبت به ظهور افرادی مانند ترامپ و سندرز همچون بسیاری دیگر از مردم در حالتی از سردرگمی هستند. ریچارد فونتین و رابرت کاپلان در مقالهای در مجله فارین افرز مینویسند: ترامپ و سندرز با نشان دادن ظهور پوپولیسم به مثابه جریان مسلط در سیاستهای آمریکا فرضیات اساسی را به چالش میکشند که دههها سیاست داخلی و خارجی آمریکا بر پایه آنها طراحی و ساخته شده بود. اگرچه اکنون خیلی زود است که بتوان نتیجه انتخابات را تفسیر کرد اما روشن است که موفقیت مشارکت جهانی دولت بعدی آمریکا بر خوانش صحیح از وضعیت داخل مبتنی است. شرایط داخلی که ترامپ و سندرز نشان دادند این نشانهها را در خود دارد: اشتیاق به ترمیم طبقه متوسط؛ حسی از ناامنی عمیق و شدید اقتصادی و خشم از بن بست درآمدی و افزایش بی عدالتی. این حس مبهم و تار با خود تاثیراتی جدی در حوزه سیاست خارجی دارد، چیزی که عاقلانه است که رئیس جمهور بعدی مد نظر بگیرد. ورق زدن کمپین انتخاباتی ۲۰۱۶ بدون رقابت با نیروهای پوپولیستی که سال جاری کتاب تاریخ پیروزی را رقم زدند، غیرممکن است.
نامزدهای غیرخودی شدیدترین توپخانه خود را علیه تجارت بینالملل بهکار گرفتند. برای دونالد ترامپ، «نفتا، چنانکه میدانیم کشورمان را نابود کرد» و در ذهن سندرز شراکت فراآتلانتیک (TPP) «یک توافق تجاری فاجعه بار است که برای حمایت از منافع شرکتهای بزرگ چند ملیتی با هزینه کارگران، مصرف کنندگان، محیط زیست و بنیانهای دموکراسی آمریکایی طراحی شده است». مخالفت آنها با توافقات تجاری باعث انتشار بیانیههای مشابه از سوی رقبایشان شد و هیلاری کلینتون و تد کروز به شدت علیه TTP موضع گرفتند. در نگاه اول، محدود کردن تجارت موقعیتی غیرعادی در کشوری تلقی میشود که تنها ۵ درصد از جمعیت جهان را تشکیل داده و به لحاظ تاریخی امنیت بازارها در خارج از کشور را اولویت ملی خود قرار داده است. برای مثال، بیل کلینتون نفتا را امضا کرد؛ توافقی که دولت جورج بوش مذاکره برای آن را شروع کرد. با این حال، بوش معاهده تجارت آزاد را با استرالیا، شیلی، اردن و دیگران تضمین کرد. توافقات تجاری با کلمبیا، پاناما و کرهجنوبی در دولت اوباما اجرایی شد که به دنبال توافق تجارت آزاد فراآتلانتیک هم بودند.
با این حال، این در میان بخش بزرگی از جمعیت آمریکا به یک اعتقاد تبدیل شده است که تجارت به کارگران آسیب میزند و بیشتر مزایا را به شرکتهای ثروتمند میدهد. برای مثال، یک نظرسنجی تازه از مرکز تحقیقات پیو نشان میدهد نیمی از مردم معتقدند که فعالیت/ مشارکت اقتصادی جهانی «یک چیز بد» است زیرا باعث کاهش دستمزدها و مشاغل در ایالات متحده شده است. معاهدات تجاری سودمند و همچنان ممکن است- کمتر از یک سال پیش، کنگره آمریکا رای داد تا به رئیسجمهور قدرت توسعه تجارت برای ساده کردن بررسی توافقات جدید را بدهد- اما روشن است که رئیسجمهور باید آنها را با یک شبکه ایمنیِ اجتماعیِ بهتری تقویت کند. این باید شامل کمکهای چشمگیری برای آموزش و بازآموزی کارگران بیکار شده به واسطه تجارت بینالملل باشد.
نبض پوپولیسم فراتر از تجارت میرود. هم ترامپ و هم سندرز بر آن چیزی تاکید کردهاند که اوباما آن را «ملت سازی در داخل» نامیدهاند و احساسات عمومی مدافع آنهاست. در نظرسنجی پیو، بیشتر آمریکاییها میگویند بهتر خواهد بود اگر آمریکا به مشکلات خود بپردازد و به دیگر کشورها اجازه دهد که تا جایی که میتوانند به مشکلات خود بپردازند. سندرز و ترامپ از دولت بوش بهدلیل جنگ عراق و از اوباما بهدلیل مداخله در لیبی و بحث تغییر رژیم برای تقویت دموکراسی در خارج انتقاد کردند. در عین حال، آمریکاییها هنوز مصمم به مبارزه با داعش بهعنوان بزرگترین تهدید برای آمریکا هستند. نتیجه روشن است: به دنبال سرخوردگی و ناامیدی از نتایج جنگ در عراق و افغانستان و مداخله در لیبی، آمریکاییها میخواهند بدانند که رهبرانشان وارد ماجراجوییهای نظامی پرهزینه نخواهند شد. حتی در صورت وقوع جنگ نیز دوست دارند متحدان این کشور را در میدان ببینند، تلفات خود را کاهش دهند و به پایان تونل برسند. رئیسجمهور جدید باید این خواستهها را عملی تا حمایت مردمی را حفظ کند.
در کنار موج پوپولیسم اما شاهد کاهش اعتماد ملی در آمریکا هستیم. ترامپ قول داده آمریکا را بار دیگر به شکوه خود برساند. در نظرسنجی پیو آمده که نیمی از آمریکاییها معتقدند کشورشان نقش چندان مهم و قدرتمند جهانی به عنوان رهبر جهان نداشته است. این تضاد نیست: مردم میخواهند یک آمریکای قدرتمند را ببینند اما آمریکایی که فقط بر اساس منافع ملی تعریف شده دست به مداخله بزند. برخی از بزرگترین روسای جمهور آمریکا نیروی پوپولیسم را به سوی منابعی برای احیای ملی هدایت کردند. فرصت برای رئیسجمهور جدید در دست است تا سیاست خارجی را موفقتر از اوباما به پیش ببرد اما بدتر از جورج بوش نباشد. سیاست خارجی رئیسجمهور جدید باید چیزی میان اوباما- بوش باشد.
ارسال نظر