تنش در روابط روسیه و آمریکا به بالاترین سطح در۴۰ سال گذشته رسید
خرس رام نشدنی
دنیای اقتصاد: نشریه اکونومیست سرمقاله این هفته خود را به سیاستهای پوتین، رئیسجمهوری روسیه اختصاص داده و آنها را تهدیدی برای جهان معرفی کرده است. اکونومیست مینویسد:
هر هفته ولادیمیر پوتین روش جدیدی برای ترساندن جهان پیدا میکند. او اخیرا موشکهای دارای کلاهک هستهای را در نزدیکی لهستان و لیتوانی مستقر کرده است. هفته گذشته نیز یک ناو هواپیمابر را به دریای شمال و کانال مانش اعزام کرد. پوتین تهدید کرده است درصورت حمله هواپیماهای آمریکایی به ارتش سوریه، آنها را سرنگون خواهد کرد.
دنیای اقتصاد: نشریه اکونومیست سرمقاله این هفته خود را به سیاستهای پوتین، رئیسجمهوری روسیه اختصاص داده و آنها را تهدیدی برای جهان معرفی کرده است. اکونومیست مینویسد:
هر هفته ولادیمیر پوتین روش جدیدی برای ترساندن جهان پیدا میکند. او اخیرا موشکهای دارای کلاهک هستهای را در نزدیکی لهستان و لیتوانی مستقر کرده است. هفته گذشته نیز یک ناو هواپیمابر را به دریای شمال و کانال مانش اعزام کرد. پوتین تهدید کرده است درصورت حمله هواپیماهای آمریکایی به ارتش سوریه، آنها را سرنگون خواهد کرد. این در شرایطی است که نماینده روسیه در سازمان ملل گفته است روابط روسیه و آمریکا در بالاترین سطح تنش طی ۴۰ سال گذشته قرار دارد. در حقیقت، روسیه با آمریکا وارد جنگ نمیشود و اکثر شعارهای مسکو چیزی جز رجزخوانی نیست. با وجود این، روسیه ثبات و نظم موجود را تهدید میکند. نخستین گام برای پاسخ دادن به این تهدید، فهمیدن این مساله است که ستیزهجویی روسیه نشانهای از طغیان مجدد این کشور نیست، بلکه نشانه ضعف و ناتوانی دیرینه آن است. این مواجهه روسیه با غرب مشکلاتی را برای اقتصاد، سیاست و جامعه این کشور به وجود آورده است. جمعیت روسیه درحال مسن شدن است و پیشبینی میشود جمعیت این کشور تا سال ۲۰۵۰ حدود ۱۰ درصد کاهش یابد. تلاش برای استفاده از ثروت حاصل از افزایش قیمت کالاها درجهت مدرنسازی کشور و اقتصاد کاملا شکست خورده است. این در شرایطی است که پوتین مسوول افزایش شدید اندازه دولت بوده است، به طوری که سهم هزینههای دولتی و شرکتهای دولتی در تولید ناخالص داخلی روسیه از ۳۵ درصد به ۷۰ درصد افزایش یافته است. اقتصاد روسیه از آغاز ریاستجمهوری پوتین سالانه ۷ درصد رشد داشت، اما درحال حاضر اقتصاد این کشور درحال کوچک شدن است. یکی از علتهای این مساله اعمال تحریمهای غرب علیه روسیه است، اما فساد و کاهش قیمت نفت نقش بیشتری در رکود اقتصادی این کشور دارند. پوتین تلاش کرده است آسیبپذیری در داخل را با ستیزهجویی در خارج خنثی کند. در سالهای ۲۰۱۲-۲۰۱۱ در جریان اعتراضات به تقلب در انتخابات، طبقه متوسط روسیه نشان داد که خواهان یک دولت مدرن است. زمانی که قیمت نفت بالا بود، پوتین میتوانست با خریدن حمایت در برابر این خواسته مقاومت کند؛ اما اکنون او با به راه انداختن جنگهای خارجی و استفاده از ابزار تبلیغاتی بهمنظور برانگیختن ملیگرایی، قدرت خود را تقویت میکند. با وجود همه این مسائل، غرب باید آرامش خود را حفظ کند. مداخله روسیه در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا سزاوار مقابله به مثل است، اما غرب میتواند چنین اقداماتی را تحمل کند. روسیه ادعا نمیکند که یک ایدئولوژی جذاب برای ارائه به جهان دارد، ولی دستگاه تبلیغاتی این کشور قصد دارد با پروراندن این ایده که غرب نیز همچون روسیه فاسد است و سیستم سیاسی آن مانند روسیه متقلب است، ارزشهای جهانی لیبرال را بیاعتبار کند. روسیه قصد دارد، غربی چنددسته ایجاد کند که ایمان خود را به توانایی در شکل دادن به جهان از دست داده است. غرب در واکنش به این مساله باید متحد و مستحکم باشد.
ارسال نظر