نگاه واقع بینانه به پیشرفت‌های صنعت موشکی ایران جدا از موضوع سود-زیان (Cost-Benefit) و تولید رقابتی که از قضا مهم‌ترین تفاوت نگرش به توسعه در صنعت خودرو نسبت به این صنعت راهبردی کشور است باعث می‌شود تا بهتر بتوانیم از رشد تکنیکی رخ داده در پیشرفت‌های موشکی در جهت ارتقای سطح تکنولوژی و دانش فنی قطعه‌سازی استفاده کنیم. مدیران صنعت خودرو نباید به بهانه آنکه رقابت و توجیه اقتصادی در تولید موشک چالش مهمی به حساب نمی‌آید، خودروسازی را از تجربیات فنی صنعت موشک‌سازی بی‌بهره سازند. اتفاقا در حالی که کشور ما همواره از جمله کشورهای دارای مزیت در تولید رقابتی و با هزینه پایین محسوب می‌شود اما در طول ۴ دهه گذشته هیچ گاه شرکت‌های خودروسازی در تولید خودرو به نرخ رقابتی موفق عمل نکرده‌اند بنابراین این شرکت‌ها نمی‌توانند موشک‌سازی کشور را به دلیل نداشتن رویکردی که خود از آن غفلت داشته‌اند نقد کنند.

به‌علاوه حضور یک سردار سپاه که صنعتی را مدیریت می‌کند که به لحاظ فنی ارزش‌های درس آموزی برای سایر صنایع دارد آن هم در صنعتی که شرایط مشابهی را به لحاظ استراتژیک (تحریم) تجربه می‌کند بسیار حائز اهمیت است به‌شرطی که از این حضور نتیجه درستی استنتاج شود. خودروسازی کشور باید از صنعت موشکی بیاموزد که چگونه می‌توان در شرایط تحریم به رشد فنی خود ادامه داد. در واقع این مهم‌ترین خدمتی است که صنعت موشکی می‌تواند به خودروسازی کشور ارائه دهد. همچنین صنایع موشکی به لحاظ مدیریتی هم می‌تواند درس‌های فراوانی را به صنعت خودروی کشور منتقل کند. صنعتی که روزگاری توانایی تولید موشک نداشته اما در طول ۳ دهه فعالیت و با استفاده درست ازتکنیک‌های مهندسی معکوس توانسته مدل‌های مختلف موشک را انبوه‌سازی کند قطعا از توانایی‌های مدیریتی قابل مطالعه‌ای برخوردار است که از این توانایی‌ها می‌توان در بومی‌سازی پلت‌فرم خودرو استفاده کرد.

اما نکته مهم اینجاست که نباید از حضور سپاه در یک شرکت خودروسازِ خاص استفاده تبلیغاتی کرد. اینکه به‌جای بهره‌مندی از حمایت‌های فنی سپاه در حوزه لجستیک و قطعه‌سازی از حضور این نهاد مهم حاکمیتی استفاده ابزاری کنیم، می‌تواند تاثیر مخرب و معکوسی را در مسیر توسعه صنعت خودروی کشور ایجاد کند. اگر حضور فرمانده هوافضای سپاه در یک شرکت خودروساز داخلی را نتیجه رویکرد انقلابی مدیریت خودروسازی تلقی کنیم و سپس منبعث از این نتیجه‌گیری به جامعه وعده تحولی بزرگ نظیر مدل‌سازی و مهندسی معکوس یک خودروی تسلا را بدهیم (آن‌ طور که برادر عزیزی در صفحه توییتر خود چنین تعبیری را ارائه داده بود) چندان با واقعیت شرکت‌های خودروساز داخلی منطبق نیست. در حال حاضر گذشته از اشتباهات فراوان مدیریتی، ابزار لازم برای توسعه صنعت خودرو در ساختار اقتصاد کلان کشور وجود ندارد. توسعه در صنعت خودرو نتیجه دراختیار داشتن همزمان سه‌گانه سرمایه، دانش فنی و دسترسی به بازارهای بین‌المللی و صادراتی است. در طول ۴ دهه گذشته هیچ‌گاه سه گانه توسعه همزمان در مجموعه اقتصاد و صنعت کشور رخ نداده به‌طوری‌که حتی اگر در مقاطعی از زمان بازارِ خودرو در کشور ظرفیت لازم برای توسعه اقتصادی شرکت‌های خودروساز را فراهم کرده اما به‌دلیل سوء‌مدیریت‌ها همواره این فرصت‌های اندک نیز از دست رفته است. با این حال این سه فاکتور مهم زمانی می‌تواند خودروسازی را به سمت توسعه سوق دهد که سایه یک مدیریت حرفه ای، استراتژیک و با کمترین اشتباه بالای سر شرکت‌های خودروساز باشد، موهبتی که این شرکت‌ها دستکم طی سال‌های اخیر از آن بی‌بهره بوده‌اند.