گروه شمس و متفاوتترین کنسرت سال در گفتوگو با «دنیای اقتصاد»
اشعار مولانا با گروه شمس وارد موسیقی شد
در شلوغترین سال برگزاری اجراهای زنده و کنسرتهای موسیقی اصیل و سنتی ایران از بعد از انقلاب، متفاوتترین آنها شاید اجرای گروه موسیقی «شمس» باشد. تنها دو دلیل برای اثبات این ادعا کافی به نظر میرسد.
سروش مهرگان
در شلوغترین سال برگزاری اجراهای زنده و کنسرتهای موسیقی اصیل و سنتی ایران از بعد از انقلاب، متفاوتترین آنها شاید اجرای گروه موسیقی «شمس» باشد. تنها دو دلیل برای اثبات این ادعا کافی به نظر میرسد. کنسرت گروه شمس با ارکستر فلاومونیک اکراین
اول اینکه در بین این همه برنامههای ریز و درشتی که در قالب موسیقی اصیل و سنتی ایران برگزار میشود، موسیقی گروه شمس علاوه بر دارا بودن این سبک از موسیقی به نوع و شاخه عرفانی آن گرایش دیرینهای دارد و نکته دوم و مهمتر اینکه در سالی که به نام سال جهانی بزرگداشت «مولانا» نامگذاری شده، گروه موسیقی شمس به نظر میرسد در حالی که به اواخر سال میلادی تنها چند ماهی باقی مانده است، تنها حرکت واقعی و مفید داخلی در جهت پاسداشت و حمایت از شخصیت و تفکر مولانا در بین گروههای موسیقی داخلی باشد. این در شرایطی است که در کشور همسایه ترکیه با برگزاری برنامهها، فستیوالها و کنسرتهای مختلف جهانی و تمامی تلاششان را به کار بستهاند تا شخصیت و فرهنگ ایرانی مولانا را به نام خودشان سند بزنند و در جهان مطرح کنند. در میان هیاهوی آنها و در حالی که هنوز هیچ گروه موسیقی داخلی در سال جهانی مولانا برنامه خاصی برای بزرگداشت آن شخصیت بزرگ اجرا نکرده، موسیقی گروه شمس که به مدت سه شب در کاخ سعدآباد و به همراهی سماع گرانی که از قونیه و بارگاه مولانا برای اجرای برنامه به تهران آمدهاند، برگزار خواهد شد.
همچنین این کنسرت در حال حاضر جدیترین و مهمترین برنامه یک گروه مطرح موسیقی اصیل در داخل کشور است.
کیخسرو پور ناظری میگوید گروه موسیقی شمس یا همان گروه تنبور شمس سابق قدمتی ۲۷-۲۸ ساله در تاریخ موسیقی اصیل ایران دارد و از قدیمیترین گروههایی است که هنوز نفس میکشد و در طی این همه سال حضوری مداوم در صحنه موسیقی کشور داشته است.
اولین کاری هم که از گروه تنبور شمس به بازار آمد و اتفاقا خیلی هم با استقبال مخاطبان مواجه شد و نام گروه تنبورش را بر سرزبانها انداخت آلبوم «صدای سخن عشق» بود که کاری بود از کیخسرو پورناظری با صدای پسرعمویش شهرام ناظری. طایفهای که آن روزها به سه دسته ناظری، پورناظری و ناظریان تقسیم و از هم از نظر فامیلی جدا شده بودند. شهرام ناظری به عنوان خواننده گروه شمس شاید رکوردار خوانندگی در آلبومهای گروه موسیقی شمس باشد که با حضور خوانندگان متفاوتی مثل بیژن کامکار، حسامالدین سراج، حمیدرضا نوربخش، فرشاد جمالی که به دلیل موسیقی خاص گروه طی سالهای متوالی به بازار عرضه شده است.
از سال ۷۴ بود که گروه تنبور شمس پوست انداخت و به قول خودشان جوانتر شد. کیخسرو پورناظری که تا آن سال تمرکزش بر روی ارائه موسیقی مقامی و کردی هرچند بیشتر به زبان فارسی بود با ورود دو پسرش یعنی تهمورث و سهراب، به موسیقی سنتی ایران و ارائه آن توجه بیشتری پیدا کرد و از آن زمان به بعد گروه «تنبور شمس» به گروه «شمس» تغییر کرد.
گروه شمس این روزها بیصبرانه از منتظر رسیدن روز کنسرت و حضور در صحنه برای اجرای برنامه در کنار هم و مخاطبانشان و بزرگداشت مقام مولانا با حضور سماعکنندگان مقبره مولاناست. آنها در این برنامه که در واقع مقدمهای برای برنامههای پاییزه آنها در اروپا و آمریکا است، تمامی آهنگهایی را که اجرا خواهند کرد بر روی اشعار مولانا ساختهاند و میگویند هر اتفاقی که برای این برنامه خواهد افتاد مطمئنا پیرامون مولانا خواهد بود. کیخسرو پورناظری از ایده اولیه این برنامه که برای اولین بار است که با این فرم و حال و هوا برگزار میشود با اطمینان خاطر و رضایت خاصی یاد میکند و به موفقیت آن اطمینان کامل دارد او که از زمان شکلگیری گروه شمس تا به امروز موسیقی این گروه را حدود صد و پنجاه بار در نقاط مختلف ایران و جهان روی صحنه برده است، میگوید: «بعد از برنامهای که با ارکستر فلارمونیک ارمنستان اجرا کردیم، برای این کنسرت بعد از برگشتمان به تهران برنامهریزی کردیم. تا قبل از این برنامه چندباری تصمیم به اجرای چنین برنامهای به این شکل و محتوا، گرفته بودیم ولی هر بار به دلایلی منتفی شده بود. اما خوشبختانه شرایط طوری پیش آمد و نهادهایی مثل مرکز هنرهای نمایشی همکاری کامل را با گروه ما انجام دادند و توانستیم مجوز اجرای این برنامه را آنطور که انتظار داشتیم به همراه سماع گران قونیهای بیریم و همه چیز طبق برنامهریزی پیش برود».
تهمورس پورناظری که از سهراب، دیگر پسر کیخسرو پورناظری بزرگتر است، درباره سماع گران قونیهای سعی میکند کامل توضیح دهد، به هر حال هر چه که باشد بودن آنها و سماع و حرکاتی که حین اجرای آهنگها انجام خواهند داد، فضا را مولاناییتر میکند: «سهنفر سماعگر قونیهای فقط برای حضور در این برنامه مستقیم از قونیه به تهران آمدهاند. اینها درحقیقت سماع گران مقبره مولانا هستند و قرار است که با همان لباس رسمی مقبره مولانا همان سماع ما را هنگام اجرای آهنگها همراهی کنند. قرار است بعد از برنامه هم بلافاصله به استرالیا و دانمارک بروند، چون در آنجا هم قرار اجرای برنامه دارند. ما مدتها بود که میخواستیم در برنامههایمان از سماع گران قونیهای استفاده کنیم اما هر بار به دلایلی قسمت نمیشد، اما خدا را شکر برای این برنامه به نظر در هیچ کجا مشکلی نداریم».
سهراب هم در ادامه حرف پدر و برادرش دوباره تاکید بر عرفانی بودن همیشگی موسیقی گروه شمس دارد و موسیقیشان را در ارتباط مستقیم با حال و هوا و فضای شعرهای مولانا میداند و میگوید که در برنامهشان همه قسمتها با همدیگر هماهنگ و در امتداد هم است و تاکید کرد گروهشان از معدود گروههایی است که میتواند از پس اجرای اشعار مولانا و دفاع و حفظ جایگاه او برآید: «گروه ما به کاری که میکند اعتقاد دارد. گروه ما از روز اول کارمان را با اشعار و با پشتوانه مولانا شروع کرده است.
اگر هم قسمت باشد فکر میکنم گروه شمس از معدود گروههای باشد که میتواند جایگاه و احترام اشعار و شخصیت مولانا را با موسیقی و فرممی کر اجرا میکند نگه دارد. قبل از اینکه استفاده از شعر و اسم مولانا اینقدر زیاد شود، گروه شمس اولین گروهی بود که تاکید و تکیهاش را روی اشعار مولانا گذاشت و در هر آلبوم هم بیشترین اشعارش از شعرهای مولانا بوده است. اصلا اشعار مولانا به شکل فعلی با گروه شمس وارد موسیقی ایران شد. شکر خواهم تا به امروز توانسته جایگاهش را در بین این همه فعال موسیقی اصیل حفظ کند و حتی بتواند از معدود گروههای شناخته شده موسیقی اصیل و عرفانی ایران در خارج از کشور باشد و صدو پنجاه اجرا در داخل و کشورهایی مثل ایتالیا، آمریکا، فرانسه، هند، چین، دانمارک، سوئیس و... داشته باشد».
البته سهراب عقیده دارد که موسیقی گروه شمس، موسیقی عرفانی است و از ابتدا هم موسیقیشان عرفانی بوده است: «موسیقی گروه شمس از همان زمان شکلگیری و از زمانی که موسیقی مقامی کار میکرد موسیقی عرفانی بوده است، امروز هم با وجودی که موسیقی اصیل ایرانی را ارائه میکند باز هم بر پایه عرفان حرکت میکند و در تمامی شعرهایی که برای آلبومهایمان از شاعرانی مثل مولانا و عطار تا حسین منزوی انتخاب میشود مایه عارفانه و خداشناسانه در تمامیشان به صورت مستقیم و غیرمستقیم بیس و مبنای کار است».
تهمورس و سهراب عقیده دارند که پدرشان با واژه «موسیقی عرفانی» مشکل دارد و چنین واژهای را برای شاخهای از موسیقی قبول ندارد، نکتهای که با مخالفت او مواجه و چند ثانیهای باعث شوخی و خنده میشود: «وقتی چنین نظری را دربارهام دارند، لابد درست میگویند دیگر. موسیقی عارفانه واژهاش به تازگی مطرح شده است. در سالهای قبل که ما کار میکردیم چنین واژهای وجود نداشت. من فکر میکنم این اصطلاحی است که در مقابل موسیقی مذهبی و خارجیها، در موسیقی داخلی به وجود آمده است. البته برخی افراد هم در استفاده از واژه عارفانه در موسیقیشان زیادهروی کردهاند و باعث شدهاند که در برخی مواقع این اصطلاح به انواعی از موسیقی نسبت داده شود که اصلا در این فضاها نیستند. اما من با موسیقی عارفانه و چین واژهای مشکلی ندارم و اتفاقا دنبالهرو آن هستم. موسیقی عارفانه فعلی همان موسیقی درونگرای خودمان است».
برنامههای خارج از کشور این گروه هم که از ۱۷ شهریور شروع میشود و در آخرین مرحله با اجرا در دو ایالت آمریکا تمام میشود به عنوان خواننده حضور دارد نظرش درباره موسیقی عارفانه از زاویه دید دیگری بیان میکند.
او که در این برنامه صدای نجمه تجدد و ندا خاکی را به عنوان همخوان در قسمتهایی از برنامه، همراه صدایش دارد در ابتدا سعی در تعریف عرفان دارد: «عرفان یعنی شناخت. در واقع نگاه جمال شناسانه به دین را عرفان میگویند. بنابر تفسیر خیلیها وقتی نگاه جمال و زیبا شناسانه به هر چیزی داشته باشی و به ماهیت واقعی و زیبا شناختی آن پی ببری به عرفان آن چیز رسیدهای. در موسیقی هم همین قاعده برقرار است. آن نوعی از موسیقی که شما را به درون خودتان ببرد و شما را با آن قسمتی از خودتان آشنا کند که جنبه گرایش به عالم بالا و خدا را دارد، موسیقی عرفانی است. به نظر من نمیشود موسیقیها را دسته بندی کرد وگفت فلان موسیقی عارفانه است و فلان موسیقی نه، ولی به هر حال وقتی یک نوعی از موسیقی با انسان ارتباط برقرار میکند و باعث میشود که او از قالب روزمرهاش و از آن نقابها بیرون بیاید و با شنیدن آن موسیقی خود و کلام تاثیرگذار ارزشیاش وارد یک جهان بشود که بسیار بسیار حساس، لطیف و متفاوت از این جهان است و باعث میشود که شخص به خود واقعی و خدا نزدیکتر شود، آن موسیقی قطعا موسیقی عرفانی است.»
گروه شمس در کنار موسیقی اصیل ایرانی که به نوعی هویت و فرهنگ موسیقی واقعی ایران زمین را در خودش دارد، به همراه عرفانی که در موسیقیشان و کلامهای همراه موسیقیشان وجود دارد، طی چند ماه آینده در کشورهای مختلف کنسرت خواهند داشت و در سالی که در جهان به عنوان سالجهانی مولانا نامگذاری شده است، از راه دیگری سعی در دفاع از هویت ایرانی مولانا و شناساندن او به مردمان جهان، دارند.
آنها همگی در یک موضوع اشتراک نظر دارند، آنها میخواهند این بار فارغ از هویت و مرز خاکی مولانا در تبلیغ هویت فرهنگی او که متعلق به کشوری با فرهنگی بزرگ و تاثیرگذار در جهان است به تبلیغ و شناساندن مولانا به عنوان یک ایرانی بپردازند.
تمامی اعضای گروه شمس معتقدند وسعت مرزهای فرهنگی ایران به مراتب بیشتر از مرزهای خاکی ایران است: «در هیچ زمانی به نظر ما نباید تعصب خاک را در باره اندیشمندان، هنرمندان و شخصیتهای جهانی داشت چون تعصب فرهنگی به مراتب ارزش و جایگاه بالاتری را دارد.
اگر هم کشورهایی مخصوصا در چند سال اخیر چهرههای جهانی و ماندگار ما را سعی میکنند به کشور خودشان نسبت دهند و با این راه تمامی افتخارات او را هم به نام خودشان ثبت کنند، در راه خطایی قدم گذاشتهاند، چون هر انسانی که اندیشمند باشد با کمی مطالعه و تحقیق متوجه حقیقت میشود.
کشوری که میخواهد و سعی زیادی هم میکند که چهرهای ماندگار و پرافتخار را مثل مولانا به نام خودش بزند باید بسیاری از اندیشمندان دیگر را هم به نام خودش بزند، چون فردی مثل مولانا تفکرش و ارادتش به بزرگان مثل سنایی، عطار، سلطان العارفین، با یزید بسطامی و ... است و بارها از آنها نام برده است. پس این کشورها باید این افراد را هم به نام خودشان سند بزنند. ما باید با این افراد و کشورها بحث مرز فرهنگی در مورد شخصیتهایمان داشته باشیم، چون مرزهای فرهنگی ما بسیار بزرگتر و پهناورتر از مرزهای خاکیمان است و از یک طرف تا چین و از طرف دیگر تا اروپا پیش رفته است.
به همین منظور ما در برنامههایمان یک بیانیه آماده داریم که در آن درباره فرهنگ و تمدن ایران و شخصیتهای مطرح و تاثیرگذار آن صحبت کرده و نوشتهایم و در هر کجای جهان که برنامه داشته باشیم از ایران و فرهنگ آن صخبت و تبلیغ و دفاع خواهیم کرد.»
گروه شمس که در ابتدا قرار بود سهشب سهشنبه، چهارشنبه و پنجشنبه اجرای برنامه داشته باشد به دلیل استقبال زیاد مخاطبان یک شب دیگر یعنی تا جمعه شب نهم شهریور ماه تمدید شد.
این اتفاق نشان از عطش و تشنگی بی اندازه مخاطبان موسیقی دارد به طوری که سه شب اجرای موسیقی با ظرفیت سههزار نفر در هر اجرا، در شلوغترین سال اجراهای زنده و کنسرتهای موسیقی اصیل ایرانی در بعد از انقلاب جوابگوی نیاز مخاطبان آن نیست.
ارسال نظر