چطور نظام آموزشی فقرا را ناامید می‌کند

تیم هارفورد

مترجم: ‌هارون خوبان

منبع: فایننشال تایمز

همین چند ماه پیش بود که دانشجویان لندنی به خیابان‌ها ریختند و علیه افزایش شدید شهریه‌های دانشگاهی اعتراض و تظاهرات کردند. نمی توان از آنها خرده گرفت، اما افزایش شهریه آن بی‌عدالتی بزرگی که اینها علیه آن فریاد سر می‌دهند، نیست. به یک معنا البته که غیرمنصفانه است: دانشجویان نسل‌های قبل پول خیلی کمتری پرداخته‌اند و حالا اینها باید چنین هزینه‌های سنگینی متحمل شوند. بعضی‌ها اصلا پولی نمی‌پرداختند. خود من وقتی که در آکسفورد درس می‌خواندم - همین طور دیوید کامرون که ده سال پیش از من در همان دوره درس خوانده بود - تحصیلاتم مجانی بود و از این بابت بسیار هم ممنون هستم.

اما آیا این آموزش رایگان نشان پیشرفت چشمگیر اجتماعی بود؟ خانواده کامرون اصلا فقیر نبود. از تحصیلاتش در آکسفورد هم خوب استفاده کرد. آیا واقعا خیلی بی‌ربط است اگر بگویم حداقل بخشی از پول تحصیلات او را نه مالیات‌دهندگان که خودش باید پرداخت می‌کرده است؟

و با وجودی که درصد دانشجویان زیر سی سال طی دوره ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۰ از ۵ درصد به ۳۵ درصد رسیده است - با افزایش چشمگیر در دهه ۹۰ - هنوز هم دانشگاهی شدن قبل از سی سالگی جزو امتیازات خانواده‌های نسبتا ثروتمند محسوب می‌شود. بر اساس تحقیقات دو اقتصاددان به نام‌های جو بلندن (مدرسه اقتصاد لندن) و استیو میکین (UCL) این رشد باعث شده است که شکاف میان حضور فقیران و ثروتمندان در دانشگاه بیشتر شود. (اگر خیلی ساده بخواهم بگویم: فقط بچه پولدارها زود می‌روند دانشگاه، هر چند زمانی این امتیاز مختص پسرهای باهوش بود حالا دخترها و پسرهای خنگ هم دانشگاهی شده‌اند.)

به طور خلاصه تحصیلات دانشگاهی کالاهای باارزشی است که فقط نصیب فرزندان خانواده‌های ثروتمند می‌شود و این باعث می‌شود که خود آنها هم شانس بیشتری برای ثروتمند باقی ماندن داشته باشند و با همدیگر هم ازدواج می‌کنند. دانشجویان از مالیات دهندگان هم‌چنین چیزی می‌خواهند.

البته افزایش هزینه‌ها کمی دانشجویان را دلسرد خواهد کرد. اخیرا مقاله‌ای می‌خواندم که به سفارش دفتر نوآوری در کسب‌و‌کار انجام شده بود، این مقاله نشان می‌داد که اگر هزینه دانشگاه سالی ۵ هزار پوند افزایش داده شود و در عین حال بر رقم وام‌های ارزان و دانشجویی نیز ۵ هزار پوند افزوده شود، شمار کسانی که وارد دانشگاه می‌شوند ۶ درصد کاهش خواهد یافت. این خبر بدی است (و البته احتمال خطا در برآورد آن هم زیاد است) اما ارتجاعی نیست.

اگر دنبال چیزی می‌گردید که برایش عصبانی بشوید، فکر نمی‌کنم شهریه دانشگاه موضوع خوبی باشد. نموداری که توسط لئون فینشتین از موسسه تحقیقات آموزش تهیه شده نشان می‌دهد که رشد مهارت‌های شناختی در نمونه‌ای از ۲۵ هزار کودک ۲۲ ماهه، ۴۲ ماهه، ۵ و ۱۰ ساله نکات آموختنی بسیاری دارد. باهوش‌ترین کودکان ۲۲ ماهه که والدین‌شان کارگر بوده‌اند، قبل از رسیدن به سن هفت یا ده سالگی از کندذهن‌ترین بچه‌های ۲۲ ماهه که والدین‌شان مشاغل حرفه‌ای و مدیریتی داشته‌اند با اختلاف زیادی عقب می‌مانند.

تحقیق جو بلندن، پل گرگ و لیندسی مک‌میلان از دانشگاه بریستول نیز دومرتبه همین را تایید می‌کند. می‌دانیم که استمرار درآمد در انگستان خیلی زیاد است - به عبارتی والدین ثروتمند به احتمال زیادتری فرزندان‌شان نیز ثروتمند می‌شوند. به یک عبارت دیگر، تحرک اجتماعی پایین است. همینطور می‌دانیم که آموزش نقش زیادی در این باره دارد. کشورهایی مثل دانمارک که نظام آموزشی مساوات‌طلبانه‌تری دارند، استمرار درآمدی‌شان نیز کمتر است. بلندن و گرگ و مک‌میلان دریافته‌اند که بخش زیادی از این استمرار درآمدی را می‌توان تنها با نگاه به میانگین نمرات در ۱۶ سالگی پیش‌بینی کرد. تحصیلات عالی تنها همین روند را تثبیت می‌کند.

مشکل واقعی آموزش و تحصیلات در انگلستان در واقع از سنین خیلی پایین شروع می‌شود. یارانه دادن به شهریه‌های دانشگاهی که عمدتا نیز به شهروندان متمول‌تر می‌رسد راه‌حل مساله نیست. یارانه دادن به بچه‌ها که قبل از ۱۶ سالگی مدرسه را ترک نکنند احتمالا خیلی موثرتر است - هر چند که حتی همین نیز برای خیلی‌ها دیر است، اما سیاستی است که قابل دفاع‌تر است. بچه‌های سه و چهارساله خانواده‌های فقیری هستند که نظام آموزشی سال‌ها است نادیده‌شان گرفته است. متاسفانه نوزادها و بچه‌های تازه راه‌افتاده نمی‌توانند برای اعتراض به خیابان بیایند، هر چقدر هم که حق با آنها باشد.