مرگ ایوان ایلیچ
شاید روزی که پیکر سرد و بیروح تولستوی را در یکی از ایستگاههای دور افتاده راهآهن پیدا کردند هیچکس نمیدانست جنازه متعلق به مردی است که بیتردید یکی از مهمترین روایتگران ادبیات روسیه است. او اشرافزاده بود و املاک زیادی داشت. در کودکی پدر و مادرش را از دست داد و به همین خاطر سرپرستیاش را زنان فامیل برعهده گرفتند. زندگی کنت لئو نیکلایویچ تولستوی که در همه جای دنیا او را با نام تولستوی میشناسند پر از فراز و نشیب است.
او پس از گذراندن یک دوره سهساله در دانشگاه قازان، به ارتش پیوست و در جنگ شرکت کرد. سپس به املاکش بازگشت و در آنجا مدرسهای برای کودکان ساخت. بعد از یک دوره ۱۵ ساله نسبت به تعالیم کلیسای ارتودکس احساس سرخوردگی کرد و این تناقضها باعث شد تا قید زندگی آرام را بزند و راهی دیگر در پیش بگیرد؛ راهی که انتهایش به ایستگاهی متروک رسید. «مرگ ایوان ایلیچ» رمانی کوتاه از این نویسنده است که در سال ۱۸۸۶ منتشر شد. این رمان پایان تناقضهای اعتقادی اوست که فصل زیادی از زندگیش را درگیر آنها بود. این کتاب برای علاقهمندان آثار تولستوی و اساسا دوستداران ادبیات روسیه، بسیار خواندنی است و در ایران برای دهمین بار توسط صالح حسینی به فارسی ترجمه و منتشر شده است. حسینی که دهمین مترجم این اثر است، برای تکرار ترجمه این کتاب، دلایل خاصی دارد.
«مرگ ایوان ایلیچ» توسط انتشارات نیلوفر در شمارگان ۲۲۰۰ نسخه و با قیمت ۱۸۰۰ تومان به نشر رسیده است.
ارسال نظر