استاد زیر تیغ جراحی

علی طجوزی - هر چند که پزشکان گفته‌اند که عمل شجریان با موفقیت‌ همراه بوده است اما این ترس،‌این ترس لعنتی دست از سرمان برنمی‌دارد تا دیگر بار صدای او را نشنویم. این ترس ریشه می‌دواند در اعماق وجود و تن آواز تا خود آواز بار دگر از سینه او ادا شود.

دست خودمان نیست این گونه ترس، این گونه بیم.

دست خودمان نیست که گریه می‌کنیم و سلامتی او را دعا. دلمان می‌خواست که این دست‌ها برای ابراز احساس و پاسخ به آواز او باشد. اما فعلا که چاره‌ای نیست جز دعا کردن و امیدوار بودن تا ریه‌های مرد آواز ایران هر چه زودتر درد را پس بزند و دوباره پرشود از هوایی که با آن بی‌تو به سر نمی‌شود.

خیلی‌ها منتظر بودند تا استاد را دوباره در کسوت تعلیم و آموزش آواز ببینند چرا که قرار بود بعد از محرم و صفر، شجریان سومین دور کارگاه آوازش را با معرفی نفرات برگزیده برگزار کند و آنچه که امروز می‌شنوند خبری است که نشان می‌دهد، کارگاه به این زودی‌ها برگزار نمی‌شود.

هر چند که در پهنه آواز ایران کسانی هستند که همواره در اوج بوده‌اند چه بزرگانی که اکنون در قید حیات نیستند و چه بزرگانی که اکنون هستند و آوازشان آرامش روح و دل است.

چه کسی است که می‌تواند انکار کند صدای گرم و دلنشین شهرام خان ناظری را، یا اندوهگین از غروب زود هنگام ایرج بسطامی نباشد یا باز چه کس است که مشام اندیشه و روحش سرشار از عطر گل صد برگ نباشد، یا دلش نخواسته باشد که در دفتر یادگاری دوست خطی بنویسد.

یا کمی به جوان‌ترها اگر نگاه کنیم مگر می‌شود از سالار عقیلی و علیرضا قربانی گذشت.

با تمام بزرگواری این عزیزان اما آواز شجریان طعم دیگری دارد.

هر چند که خبر کوتاه است، هر چند که همان خبر کوتاه نشان از وضعیت مطلوب دارد. هر چند که پزشکان گفته‌اند که حال عمومی وی خوب است و به بخش منتقل شده است، ولی شجریان با صدایش بدل به اسطوره‌ای شده است که بعضا مثل قهرمانان اساطیری هیچ از او انتظار ندارند تا بیمار شود و همه دوستدارانش دلشان می‌خواهد که او همواره باشد.

شجریان اکنون تنها مردی برای خودش و حتی آوازش نیست. شجریان متعلق به همه کسانی است که با او و آوازش احساسی را می‌شنوند و با جان دل نیوش می‌کنند که متعلق به زمین نیست.

شاید اغراق نباشد این که اگر بسیاری با آواز شجریان در دل سماع می‌کنند، پرباز می‌کنند و پرواز می‌کنند و به آسمان عشق پناه می‌برند، به سکوت شب در کویر تا دردی را که در دل دارند با شنونده همواره در میان بگذارند و یاد ایام دلدادگی را با سرود مهر به معمای هستی در این زمستان ببرند

تا بگوید که آوازت غوغای عشق‌بازان است.

شجریان حق ندارد که بیمار شود، شجریان چون شجریان مردم است، باید همیشه در اوج باشد، شجریان چون چاووش‌خوان مردم است، باید همواره سرپا بایستد و سینه و ریه‌هایش آنچنان قبراق و سرحال باشند که پر شوند از هوای عشق تا در کنار دیگر بزرگان و مردم آواز بایستد و با ادای کامل عشق بگوید: «بی تو به سر نمی‌شود».