نگاه
ده قاعده برای شماره۴۴
هر رییسجمهوری که از راه میرسد، با بحرانهای به اوج رسیده و یک یا دو درگیری قریب الوقوع مواجه میشود؛ اما برنده مبارزه انتخابات ریاستجمهوری امسال با دردسرهایی روبهرو میشود که حداقل از جنگ ویتنام تاکنون بیبدیل بوده است.
نوشته مادلین آلبرایت
هر رییسجمهوری که از راه میرسد، با بحرانهای به اوج رسیده و یک یا دو درگیری قریب الوقوع مواجه میشود؛ اما برنده مبارزه انتخابات ریاستجمهوری امسال با دردسرهایی روبهرو میشود که حداقل از جنگ ویتنام تاکنون بیبدیل بوده است. علاوه بر تقلای جانکاه در برابر القاعده و ادامه جنگ در افغانستان و عراق، دولت جدید باید در رویارویی با چالشهایی نظیر خاورمیانه از هم پاشیده، رژیم هنوز خطرناک پیونگ یانگ، پاکستان آشوب زده، روسیه پرخاشگر، غول در حال ظهور چین و ناشناختههای دوران بعد از فیدل کاسترو آزمون خود را پس بدهد.
چالشهای سهمگینتر و جدیتر چهل و چهارمین رییسجمهور آمریکا، هدایت ملتی است که در هفت سال گذشته، ارتش آن تا حد ممکن کش آمده، خزائنش نقصان یافته، اعتبارش کاهش پیدا کرده و ذخایر محبوبیتش به سان شنهای بیابان در برابر باد پراکنده شده است.
رییسجمهور جدید نه تنها باید مجهز به برنامههایی متناسب با این معضلات به میدان بیاید، بلکه از شخصیت و خلق و خوی ضروری برای مهمترین شغل جهان برخوردار باشد. او چه زن باشد چه مرد، باید به این درک رسیده باشد که در غیاب مهارت تحلیلگری، استعداد درک استراتژیهای جهانی و تواناییترغیب کشورها به انجام کارهایی که ما میخواهیم یا خواستن آن چه ما میخواهیم، نیت پاک و امید ناشی از پارسایی خیلی فایده نخواهد داشت.
از همه بالاتر، رییسجمهور بعدی باید عادت داشته باشد موشکافانه و نقادانه فکر کند. یعنی مدام سوال کند، هیچوقت راضی نشود، همه گزینهها را در نظر بگیرد و اشتباهات را تشخیص داده، تصحیح کند.
تقریبا تا تحلیف رییسجمهور بعدی یک سال باقی مانده است. تا آن موقع خیلی از نویدهای انتخاباتی که اکنون تازه به نظر میرسد تاریخ مصرف خود را از دست خواهد داد. همین اصل در مورد پند و اندرز رایگان صادق است. با این وصف به خود جرات میدهم پیشاپیش ده پند را به رییسجمهور بعدی تقدیم میکنم.
برای شروع، آقا یا خانم رییسجمهور: شما باید همیشه با به خاطر سپردن فداکاریهای سربازانمان، برای جانشان ارزش قائل شوید، آنان را فقط به مأموریتهای حیاتی و اساسی بفرستید، برای انجام شغلشان به اندازه کافی آنان را تجهیز کنید و در اولین فرصتی که شرایط اقتضا میکند آنان را به وطن بازگردانید.
دوم، باید به این تشخیص رسیده باشید که پرچم آمریکا هم رنگ قرمز دارد و هم آبی، بنابراین فرا حزبی بودن رییسجمهور کلمه رکیکی نیست (که از به زبان آوردن آن اجتناب کنید)، نه دموکراتها و نهجمهوری خواهان حق انحصاری بر خرد را ندارند.
سوم، به یاد داشته باشید که کشور ما به خاطر منابع، سنتها و ایدهآلها یک استثناست نه به خاطر آن که ما خود استثنا میسازیم و دیگران را ملزم به اطاعت از قوانینی میکنیم که خودمان وضع کرده ایم، شکنجه سلاحی برای جنگ باترور و وحشتآفرینی نیست، بلکه برعکس عاملی برای تحقیر ما و هدیهای به القاعده است.
چهارم، این را بفهمید که نزد بسیاری از مردم خارج آمریکا، ایالات متحده امروز بیشتر به خشونت و تکبر شناخته میشود تا عدالت و آزادی. اعمال و گفتار شما میتواند این وضعیت را تغییر دهد، اما شما تنها قصه گوی کوچه و بازار (یا اینترنت) نیستید. یعنی شما باید سخت کار کنید تا اطمینان به نام آمریکا را بازگردانید.
با دقت سخن بگویید، با شکیبایی گوش بدهید، برای خود احترام بخرید بدون آن که التماس کنید یا خیال آن را در ذهن بپرورید و هر روز با سه محور شرارت یعنی فقر، جهالت و بیماری بجنگید.
پنجم، به ضعیفترین نقطه ضعف القاعده حمله کنید. اینتروریستها جنگجو نیستند، قاتلند که کودکان و مسلمانان و افراد غیر مسلح را میکشند. آنها هیچ چشماندازی برای آینده جز شمشیر ندارند. آنها را نباید بهتروریسم اسلامی متهم کرد چون جنایت آنان غیراسلامیترینِ اعمال است. به عنوان رییسجمهور شما باید به کرات از سنتهای سه دین یهودی، مسیحی و اسلام طرفداری کنید.
ششم، نگذارید اشتباهات رییسجمهور بوش شما را از پیشبرد دموکراسی منصرف سازد. اگر اشتیاق شدید به آزادی را از آمریکا بگیرید دیگر چیزی از آمریکا باقی نمیماند. به خاطر داشته باشید، دموکراسی تکوین و تکامل پیدا میکند و نمیتوان آن را تحمیل کرد. دموکراسی از امتزاج ایدههای بلند با تجربیات کوچه و بازار پدید میآید یعنی وقتی که مردم جرات کنند حق و حقوق خود را به دیگری بسپارند و به حاکمیت قانون اعتماد پیدا کنند.
هفتم، به مردم آمریکا ایمان داشته باشید. ما از مخاطره کردن شانه خالی نمیکنیم ما خیلی بیشتر از آن چه سیاستمداران تصور میکنند حاضر به فداکاری هستیم، به خصوص اگر با ما مانند بزرگسالان رفتار شود و از دروغگویی پرهیز شود.
هشتم، به صداقت پاداش دهید نه مجیزگویی، شما به مشاورانی احتیاج دارید که از هشدار دادن به شما نهراسند به خصوص وقتی که به بیراهه میروید.
نهم، از گذشته بیاموزید اما برای تصمیمگیری برای آینده به کلیشههای تاریخی تکیه نکنید. دنیا در یک نقطه هرگز دو بارنمیایستد. همه دشمنان هیتلر نیستند و اعمال ظریف و هوشمندانه دیپلماسی نباید با باج دادن اشتباه گرفته شود. و سرانجام، کوه راشمور (همان کوهی که چهرههای بسیار عظیم واشینگتن، جفرسون، لینکلن و تئودور روزولت به عنوان مشاهیر و یادبود ملی روی آن کندهکاری شده) را فراموش کن، اگر میخواهی کاخ سفید را با سرافرازیترک کنی باید در مورد ظرفیتهایت برای اشتباه مراقبت کافی به خرج دهی، چون رایدهندگان تو را رییسجمهور کردهاند نه خدا. (یعنی شاید خدا اشتباهت را ببخشد اما ملتی که تو را برگزیدهاند طاقت اشتباهات تو را ندارند).
بزرگی را نمیتوان با رفتن به دنبال بزرگی کسب کرد، بزرگی خودش با به کار بردن دائمی هوش و ذکاوت جرات و شکیبایی برای پیگیری اهداف افتخارآمیز میآید.
مادلین کی. آلبرایت از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۱ وزیر خارجه آمریکا بود. وی صاحب کتاب «یادداشت به رییسجمهور منتخب: چگونه اعتبار و رهبری را به آمریکا بازگردانیم» است.
منبع: irdiplomacy.ir
ارسال نظر