آیا کتابفروشیها و کتابخانهها محکوم به دیجیتالیشدن هستند؟
اقتصاددان بزرگ جوزف شومپتر اصطلاح «تخریب سازنده» را برای توصیف فرآیندی وضع کرد که از طریق آن، نوآوری (از هر دو جنبه فناورانه یا سازمانی که جنبه سازمانی آن را میتوان اختراع سوپرمارکت دانست) به رشد اقتصادی و رفاه کمک میکند، اما هزینهای به صورت نابودی رویهها یا نهادهای اقتصادی وجود دارد. به نظر او فرآیند تخریب سازنده عاملی مهمتر برای گسترش رفاه اقتصادی در مقایسه با کاهش هزینههای تولید یا بهبود محصولات موجود است.
اقتصاددان بزرگ جوزف شومپتر اصطلاح «تخریب سازنده» را برای توصیف فرآیندی وضع کرد که از طریق آن، نوآوری (از هر دو جنبه فناورانه یا سازمانی که جنبه سازمانی آن را میتوان اختراع سوپرمارکت دانست) به رشد اقتصادی و رفاه کمک میکند، اما هزینهای به صورت نابودی رویهها یا نهادهای اقتصادی وجود دارد. به نظر او فرآیند تخریب سازنده عاملی مهمتر برای گسترش رفاه اقتصادی در مقایسه با کاهش هزینههای تولید یا بهبود محصولات موجود است.
ما شاهد اثرگذاری تخریب سازنده در بخش اطلاعات هستیم چون؛ انقلاب دیجیتالی در بین سایر اثرات خود، اثرات تخریبی بر کتابفروشیها و کتابخانهها، به ویژه کتابخانههای دانشکدهها و دانشگاهها داشته است به طوری که اینک دانشجویان از این اماکن بسیار کمتر استفاده میکنند. آمازون اساسا یک موسسه انبارداری، انجام سفارش و تحویل کتاب و سایر محصولات مصرفی است، اما راز موفقیت غیرعادی آن در این است که مصرفکننده را از رنج و زحمت رفتن به کتابفروشی نجات میدهد، کتابفروشیای که احتمال زیادی میرود آنچه را که وی به دنبالش است نتواند در آنجا پیدا کند.
کتابفروشیها تنها یک مزیت خود را حفظ کردهاند: وراندازکردن و ورقزدن کتاب در کتابفروشی آسانتر از حالت خرید آنلاین است، اگر چه این مزیت هم کمرنگ خواهد شد؛ چون با استفاده از ابزار هوش مصنوعی، آمازون قادر میشود کتابهایی را به یک خریدار توصیه کند که خریدار خاصی علاقهمند به خرید آنها بوده است.
اگر چه آمازون تاثیر ویرانگری بر کل صنعت کتابفروشی داشته است که نمونه روشن آن ورشکستگی کتابفروشی Borders است، واقعا به کتابفروشیهایی که در فروش کتابهایی که دیگر چاپ نمیشوند تخصص دارند فایده رسانده است چون کتابهای در معرض فروش این کتابفروشیها را برای مشتریان خود بازاریابی میکند. اما چنین کتابفروشیهایی تنها حجم اندکی از فروش کل کتابها را تشکیل میدهند.
مدل کسب و کار آمازون، اگر چه پدیدهای انقلابی است به نحو مشهودی در راستا و دنبالهرو کسب و کارهای سفارش پستی از قبیل Sears Roebuck است. اینها سامانههایی برای توزیع کارآی محصولات موجود هستند. کتاب الکترونیکی به یک معنا محصولی جدید است هر چند که به معنایی دیگر آن صرفا کانالی جدید برای توزیع مندرجات کتابها است. هنوز روشن نیست که مزایای کتاب الکترونیکی نسبت به کتابهای چاپی به استثنای مزیتهایی که برای مسافران دارد چیست، به غیر از اینکه سفارشدهی آسانتر و تحویلی سریعتر حتی از کتابهای چاپی از طریق آمازون دارد.
محصول جدید دیگری که آن نیز یک کانال جدید توزیع به حساب میآید نسخه دیجیتالی کتابی است که میتوان به صورت آنلاین خواند. این همان چیزی است که کتابخانههای دانشکدهها و دانشگاهها را از حضور دانشجویان خالی کرده است. اگر چه کتابهای حق مولفدار به شکل کامل آن در اینترنت در دسترس نیستند، به حد کافی از چنین کتابهایی را میتوان در اینترنت یافت، در کنار کتابهایی که از قانون حق مولف خارج شدهاند و اساسا تمام مقالات دانشگاهی و نیز بسیاری مطالب پژوهشی دیگر که به شکل آنلاین قابل دسترس دانشجویان است و در نتیجه رفتن به کتابخانه را غیرضروری میسازد به استثنای اینکه دانشجویان بخواهند دور هم جمع شوند و همدیگر را حضوری ببینند.
باید اثر این تحولات انقلابی بر ناشران و به ویژه بر مولفان را در نظر گرفت؛ چون دسته دوم، پدیدآورندگان نهایی از زنجیره تولید تا مصرف کتابها هستند. هرگونه بهبود در توزیع باعث کاهش هزینه (به شرط حفظ کیفیت) محصول توزیع شده میشود؛ بنابراین باید به نفع تولیدکننده که در این حالت ترکیبی از مولف و ناشر است، باشد.
اما به نظر میرسد که آمازون قدرت انحصاری در بازار کتاب دارد، به طوری که توانسته است بیشتر منافع این صرفهجویی در هزینه ناشی از بهبود شبکه توزیع را برای خود بردارد. تولید کتاب طی انقلاب دیجیتالی افزایش نیافته است که شاید دلیل اصلی آن خیزش رسانههای رقیبی باشد که انقلاب دیجیتالی تقویتشان کرد؛ چون اکنون انواع بیشمار اطلاعات و سرگرمیهایی که ربطی به کتاب ندارد به صورت آنلاین در دسترس هستند.
تهدید اصلی که انقلاب دیجیتال برای ناشران و نویسندگان داشته است گسترش تکثیر غیرقانونی آثار بوده است که ناقض قانون حق نشر است. با کاهش هزینه تکثیر و توزیع مطالب تکثیرشده در نتیجه انقلاب دیجیتالی، هزینه جلوگیری از تکثیر و توزیع غیرقانونی مطالب تکثیرشده بسیار افزایش یافته است. اما اگر تکثیر غیرقانونی در حد گستردهای باشد درآمد مولف را به میزان چشمگیری کاهش میدهد.
اما در اهمیت حق نشر و بنابراین پیامدهای منفی تکثیر غیرقانونی برای خلق کارهای جدید، اغلب بزرگنمایی میشود. بیشتر شاهکارهای ادبی بزرگ جهان قبل از نخستین قانون حق تالیف (کپی رایت) یعنی «قانون آن» (statute of Anne) که در ۱۷۱۰ تصویب شد نوشته شدند. حامیپروری یک روش بسیار قدیمی برای پاداشدهی و جبران زحمات مولفان است که جایگزین حقوق مولف بوده و کماکان مثل سابق مهم است: نویسندگان خلاق به استخدام دانشکدهها درمیآیند، از بنیادهای علمی حقوق میگیرند، در ازای پول سخنرانی میکنند و برخی اوقات امتیاز اثر تولیدی خود را به رسانه دیگری از قبیل فیلم یا تلویزیون واگذار میکنند: نشریات دانشگاهی عمدتا بر پایه نظام حامیپروری است؛ اعضای هیات علمی دانشگاه حقوق دریافت میکنند تا مقاله منتشر کنند («منتشر کن و گرنه نابود شو») و بیشتر نوشتههای خلاقانه به خاطر پول نوشته نشده است، بلکه از سر اجبار به نوشتن و خوانده شدن تولید شدهاند.
نیاز است که قانون حق نشر برای انقلاب آنلاین در توزیع به کار گرفته شود. همه این کتابهایی را که در جهان منتشر میشود میتوان دیجیتالی کرد- گوگل تا حد زیادی در این مسیر پیش رفته است- و بدون هیچ هزینهای بارگذاری کرد. به جای حقالزحمههای نشر که بین مولف و ناشر چانهزنی و توافق میشود و بنابراین وابسته به دسترسی محدود به اثر است (و بنابراین گوگل اجازه دسترسی به کل آثار حق نشردار را در کتابخانه دیجیتالی گسترده خویش نمیدهد به استثنای میزان محدود اجازه داده شده بر اساس دکترین «استفاده منصفانه» یا از طریق مذاکره با مالکان حقوق نشر در مورد آن آثاری که مجوز حق نشر دارند)، امکان گرفتن حقالزحمه ناچیزی هست هر زمان که کسی خواه مصرفکننده یا ناشر کتاب الکترونیکی، یک کتاب را از اینترنت بارگذاری میکند. چنین حقالزحمه ناچیزی جلوی تکثیر غیرقانونی را میگیرد؛ چون تکثیر غیرقانونی مستلزم برخی پیچیدگیهای فنی است؛ بنابراین بدون هزینه نیست. کتابهای چاپی هنوز هم خریداری خواهد شد چون بیشتر مردم نمیخواهند کتابها را صرفا به صورت آنلاین یا به شکل یک کتاب الکترونیکی بخوانند.
تحلیل مرسومی که درباره قلمرو بهینه حمایت از حق نشر وجود دارد ادعا میکند که در وهله نخست نیازمند برقراری توازن بین دسترسی (به آثار حق نشردار) و انگیزه داشتن به خلق آن آثار هستیم. اما این تحلیل ناقص است. دسترسی، به معنای وسیع آنکه اجازه تکثیر و نه صرفا خواندن را میدهد، بهرهوری را تشویق میکند چون بیشتر آثار خلاقی که روی آثار پیشین بنا میشوند، اغلب با اندک تغییراتی آنها را بهبود میبخشند که شاید برای جلوگیری از مسوولیت نقض حق نشر کفایت نمیکند. (فکر کنید چگونه جان میلتون مجموعه اشعار کتاب بهشت گمشده را بر پایه داستان آدم و حوا در کتاب تورات سروده است.)
کسب اجازه برای گنجاندن مطالب حق نشردار در یک کتاب جدید عمل زمانبری است و در نهایت به واسطه مسائل انحصار دوجانبه به هم میریزد و چون دوره حق نشر اینک خیلی طولانی است (معمولا ۷۵ سال پس از مرگ نویسنده، که شاید به یک سده یا بیشتر از زمان خلق اثر برسد)، برخی اوقات ناممکن است که اجازه تجدید چاپ یک اثر حق نشردار را بگیریم صرفا چون مالک کنونی حق نشر را نمیتوان شناسایی کرد. پس اگر به گوگل اجازه داده شود تا دسترسی آنلاین کامل به همه کتابهای جهان را فراهم کند، در کلیت قضیه شاید منافع آن بیش از زیان وارده به حقالزحمه نویسندگان باشد.
بکر
آیا واقعا با آمدن اینترنت، کتابفروشیها و کتابخانههای سنتی و سایر روشهای توزیع محتوا به مصرفکنندگان محکوم به فنا هستند؟ به مدت دست کم یک دهه این واقعیت که کتابفروشیها و کتابخانههای سنتی اساسا محکوم به فنا هستند پذیرفته شده است.
سایر فعالیتهایی که محکوم به فنا هستند نظامهای توزیع مرسولات پستی، آلبومهای صفحات موسیقی، سالنهای نمایش فیلم و بسیاری از دیگر روشهای سنتی ارائه اطلاعات، تفریحات و سرگرمیها و سایر محتویات برای مصرفکنندگان است. اگر نظام پستی ایالات متحد را در نظر بگیریم که به مدت چند دهه رشد کرد، تنها در همین چند سال گذشته تعداد مرسولات پستی درجه یک توزیع شده حدود ۲۵ درصد کاهش یافته است.
حتی نسخههای چاپی کتابها، روزنامهها و فیلمها به همان راهی خواهند رفت که خود کتابفروشیها و سالنهای سینما میروند. میلیونها کتاب و هزاران فیلم به صورت آنلاین یا به دیگر شکلهای دیجیتالی در دسترس است که تعداد نامحدودی مصرفکننده میتوانند آنها را خوانده یا تماشا کنند.
خواندن یک کتاب به شکل دیجیتالی مزیتهای اندکی دارد از این قبیل که یادداشتگذاری در حاشیه متن دشوارتر است اگر چه توسعه نرمافزارها، یادداشتگذاری دیجیتال را بسیار آسانتر ساخته است. علاوه بر این، با دیجیتالیکردن میتوان به بسیاری از کتابها در یک دستگاه بسیار سبک وزن کیندل دسترسی یافت یا با آیپد که وزن آن چند صد گرم است و نیز کاربردهای بسیار دیگری دارد.
عدهای هستند که به خاطر بسته شدن بسیاری از کتابفروشیها، دفاتر پستی و سالنهای نمایش فیلم و افول شدید غولهای کسب و کار روزنامه مثل واشنگتن پست فریاد اندوه سر میدهند، اما دلایل برای این تغییرات روشن و غیرقابل بازگشت هستند.
هر کسی که به اینترنت دسترسی دارد، و این دسترسی به سرعت در سطح جهان افزایش مییابد، بسیار راحت میتواند یک کتاب را آنلاین سفارش دهد تا اینکه بخواهد با رفتن به یک کتابفروشی آن را خریداری کند. به همین ترتیب، بههنگامسازی دائمی اخبار آب و هوا، ورزش و رویدادهای سیاسی به راحتی به شکل آنلاین در دسترس است تا اینکه بخواهیم آنها را از روزنامه یا حتی از تلویزیون به دست آوریم.
ترجیحات آشکارشده به روشنی حکایت از این دارد که اکثریت رو به ازدیادی از زنان و مردان ترجیح میدهند به صورت آنلاین به کتاب، خبر، موسیقی، فیلم و سایر اطلاعات و سرگرمیها از طریق اینترنت و سایر قالبهای دیجیتالی دسترسی پیدا کنند.
به همین دلیل است که آنها از کتابهای کاغذی سنتی، سالنهای فیلم و حتی دیویدی که خودش یک شکل جدید ارائه فیلم است فاصله میگیرند. آدمهای مسنتر که با خواندن کتاب و روزنامه چاپی بزرگ شدهاند اغلب به همین عادت ادامه میدهند، اگرچه حتی آنها به سمت قالبهای دیجیتالی چرخش میکنند. اما روندهای محسوس واقعی در رفتار اشخاص جوان دیده میشود از قبیل نوجوانان و دانشجویان که پوسنر یاد کرد.
آنها تقریبا هرگز کتابها و روزنامههای چاپی را نمیخوانند یا به موسیقی از طریق سیدی گوش نمیدهند چون که آنها دائما کتابهای علمی یا تخیلی میخوانند و به موسیقی در اینترنت و از طریق سایر اشکال دیجیتالی گوش میدهند.
اثر «تخریب سازنده» شومپتر که پوسنر اشاره کرد باعث حفظ محصولات یا خدمات سنتی نمیشود، اما به رفاه مصرفکننده اضافه میکند. خدمات آنلاین و سایر دیجیتالیسازیها قطعا کمک زیادی به مصرفکنندگان کرد، حتی اگر مرگ کتابفروشیها فریاد فغان آن دسته از ماها را بلند کند که به حد کافی سن و سال بالا داریم که از لذت کشف کتابهای عالی در برخی قفسههای خاکخورده کتابفروشیها برخوردار شدهایم (یکی از نخستین کتابهایی که من به این شیوه هنگامی که نوجوان بودم کشف کردم کتاب «پیشرفت و فقر» اثر هنری جورج بود که عباراتی کلاسیک در دفاع از مالیات بر زمین داشت).
اما به ندرت کسی به خاطر افول نظام پستی آمریکا فریاد برمیآورد که به صورت سنتی، خدمات بیکیفیت توسط کارکنان ترشروی با حقوق هنگفت ارائه کرده است، معدودی نوآوریهای در تحویل مرسولات معرفی کرد و غالبا نتوانسته است مرسولات را به موقع تحویل دهد.
ایمیل بسیار کاراتر از خدمتی است که نامگذاری واقعا مناسب «نامه لاکپشتی» پیدا کرده است و معلوم میشود چرا ارتباطات ایمیل این چنین رشد سریعی حتی در بین اشخاص پیرتر داشته است.
تکثیر غیرقانونی و تکثیر محتوای دیجیتالی که کسان دیگری هزینهاش را میپردازند چشمگیرترین مشکلی است که ارائه دیجیتالی سرگرمی و سایر محتواها ایجاد میکند.
تکثیر غیرقانونی و تکثیر محتوا معمولا تقاضا برای آثار نویسندگان، فیلمسازان، خوانندگان و سایر گروههایی را که معاش و زندگیشان به فروش مطالبشان بستگی دارد کاهش میدهد. برای مثال صنایع موسیقی و فیلم تا حدودی در حالت خمودگی هستند چون که آنها قادر به جمعآوری بیشتر درآمدهای کارهایشان که به سرعت تکثیر و تقلید غیرقانونی میشوند نیستند.
آیپد یک فناوری نوآورانه است که از آیتیونز (itunes) برای فروش آهنگهای تکی به ارزانی استفاده میکند و در نتیجه تکثیر را کاهش داده و درآمد دریافتی خوانندگان و نویسندگان آهنگها را افزایش میدهد.
شاید سایر نوآوریها به تولیدکنندگان فیلم، کتاب و روزنامه کمک کند اگر چه تاکنون روزنامهها عمدتا تلاش ناموفقی کردهاند تا درآمد تبلیغاتی چشمگیر و سایر درآمدها را از محل انتشار نسخهها و مقالات آنلاین خود جمعآوری کنند.
ارسال نظر