متخصص بهاندازه کافی تربیت نکرده بودیم
نه، راستش را بگویم برای اینکه همیشه این اعتقاد را داشتم که باید مثبت فکر کرد؛ به همین دلیل مساله افسوس در کار نبود. برای خودم آنالیز میکردم که اگر ما نتوانستیم، برای این است که هنوز آن کادر فنی مجهز را نداریم که وقتی میخواهیم کسی را انتخاب کنیم، درست بتوانیم انتخاب کنیم. شما اینجا در آمریکا یا در اروپا، البته اروپای پیشرفته منظورم است؛ برای هر کاری که احتیاج داشته باشید، دست کم چهار نفر متخصص درجه یک میتوانید پیدا کنید؛ برای هر کاری، بنابراین اینجا گرفتاری انتخاب آدم ندارید. ما در ایران این گرفتاری را داشتیم. یعنی بود آدمی که کاملا در کارش وارد باشد، ولی خب این قدر سرش شلوغ بود که میگذاشتیم به یک کار مهمتر برسد یا ممکن بود منحرف بشود از رشتهای که باید در آن کار کند، ولی حالا این یک بحث فلسفی کلیتری است؛ به آن کار ندارم ولی خب به یک معنایی باعث تاسف میدیدم این را ولی پیش خودم به صورت مثبت که آنالیز میکردم، میگفتم چرا باید اینطوری بشود. از همان اول کاملا برای من روشن بود که علتش این است که ما هنوز آن قدری که لازم است کادر تربیت نکردهایم.
وقتی رفتید شارجه چند سالتان بود؟
وقتی رفتم به سفر شارجه و این قرارداد را بستم، ۲۹ سال.
خیلی جوان بودید. شیخ چند سالش بود؟
شیخ فکر میکنم حدودا 40 سالش بود.