تاریخ شفاهی-علینقیعالیخانی(۹۰)
من را برای دستگاه تحقیقات اقتصادی میخواستند
خب شما آمدید تهران و بعد به همکاری با آقای بختیار دعوت شدید؟
داستان به این صورت بود که یکی از دوستان من که در فرانسه درس خوانده بود و برگشته بود ایران، در آن سازمان کار میکرد. او نامه نوشت و گفت اینجا یک دستگاهی برای کارهای تحقیقاتی اقتصادی میخواهند درست بکنند و خود من هم برای کارهای حقوق بینالملل و سیاسی دارم اینجا کار میکنم. یک دستگاه مستقلی درست کردهاند و خیلی جای جالبی است که وابسته به نخستوزیری است. تو میتوانی از نظر اقتصادی و بودجه و اینها هر کاری که میخواهی بکنی من گفتم خب هیچ ایرادی ندارد. برگشتم به ایران و با بختیار و قائم مقامش [حسن] پاکروان که مرد جالبی بود، ملاقات کردم.