پیشنهادهای «دنیایاقتصاد» به دستگاه دیپلماسی پزشکیان
سیاست منطقهای دولت چهاردهم چه باشد؟
پیروزی مسعود پزشکیان رئیس دولت چهاردهم با شعار تنشزدایی و بهبود روابط با همسایگان، تغییر یا تداوم سیاست همسایگی و منطقهای جمهوری اسلامی ایران را به موضوع پرسش این روزهای رسانهها و تحلیلگران سیاست خارجی تبدیل کرده است. پزشکیان در مناظرات ریاست جمهوری بارها به بانیان حمله به سفارت عربستان سعودی در تهران اشاره و از آن انتقاد کرد. او همچنین از وضعیت روابط با عراق بهویژه در موضوعات اقتصادی انتقاد کرد و گفت: چرا باید وضعیت پولهای حاصل از صادرات ما به عراق بلاتکلیف باشد. به نظر میرسد که قطبنمای دیپلماسی منطقهای دولت چهاردهم تداوم سیاست همسایگی دولت سیزدهم البته با تقویت آن و تغییر برخی رویکردها و جهتگیری بهویژه در حوزه اقتصادی با فعال کردن ابزارهای مالی و تجاری است. موضوعی که در صورت تحقق میتواند وضعیت نامطلوب اقتصادی با همسایگان عربی خلیج فارس را بهبود بخشد.
راه طیشده
در طول 3سال گذشته که دولت سیزدهم سکاندار سیاست خارجی در عرصه منطقهای بود، روند تنشزدایی با همسایگان عرب خلیج فارس و همچنین سایر بازیگران عربی بهبود پیدا کرد. توافق مارس 2023 بین ایران و عربستان سعودی به میزبانی چین را شاید بتوان مهمترین دستاورد دولت قبل دانست که زمینه را برای احیای روابط دیپلماتیک با سایر کشورها از جمله امارات، سودان، لیبی و تونس فراهم کرد و منجر به گفتوگوهای دیپلماتیک با مصر و بحرین نیز شد. در حوزه محور مقاومت هم شاهد تقویت هر چه بیشتر روابط بودیم و در اواخر دولت سیزدهم گفتوگوهای سطح بالایی نیز با مقامات اقلیم کردستان عراق برقرار شد که تا پیش از این، چنین سیاستی از سوی هر دو طرف مشاهده نشده بود.
یکی از موضوعات بسیار مهمی که توانست زمینههای همفکری با جهان عرب را در این دوره تقویت کند، مساله فلسطین پس از 7 اکتبر بود که اوج خود را در اجلاس اضطراری سران سازمان همکاری اسلامی و اتحادیه عرب به میزبانی عربستان در ریاض متجلی ساخت. رخدادی که منجر به سفر رئیسجمهور ایران به عربستان و دیدار با محمد بنسلمان ولیعهد عربستان سعودی پس از 13 سال از آخرین سفر یک رئیسجمهور ایران به پادشاهی سعودی شد. در روزهای پایانی دولت سیزدهم نیز بحرین سیگنال احیای روابط را مخابره کرد و از ایجاد صفحه جدید در روابط با جمهوری اسلامی ایران خبر داد.
مسائل و پروندههای باز
از زاویه موضوع بحرین میتوان به مسائل و پروندههای باز در روابط منطقهای ایران اشاره کرد که دولت چهاردهم با آن مواجه است. طبیعتا دیپلماسی منطقهای دولت پزشکیان در گام اول با پروندههای باز روبهرو است که باید در فضای عدمقطعیتها و تحولات سیال خاورمیانه، تلاش کند این مسائل را به یک لنگر باثبات متصل کند. احیای روابط دیپلماتیک با بحرین و حفظ تماسهای دیپلماتیک با مصر و اردن در جهت بازیابی و احیای مناسبات امری حیاتی است. بحرین آخرین حلقه تنشزدایی با مجموعه شورای همکاری است که همچنان وضعیت روابط با آن بلاتکلیف است. از سوی دیگر مصر نیز چنین وضعیتی دارد. اهمیت روابط با مصر به عنوان یک وزنه تعادلی در جهان عرب و دروازه ورود به شمال آفریقا موضوعی است که نیازمند به سرانجام رساندن رایزنیهایی است که در طول یکسال گذشته بین دو کشور شکل گرفته است. انتقاداتی که همواره از سیاست خارجی دولتهای یازدهم و دوازدهم صورت میگرفت، عدمتوجه به همسایگان عرب پیرامونی و منطقهای ایران بوده است.
گام دوم تلاش در جهت تقویت روابط با شورای همکاری خلیج فارس است که از مرحله احیای روابط دیپلماتیک عبور کرده و به مرحله باثباتی رسیده که نیازمند توجه و تقویت است. این مساله بهویژه در حوزه روابط اقتصادی و تجاری حائز اهمیت است. در طول نزدیک به دو سال گذشته که سفارتخانهها بازگشایی و سفرای دو طرف به حوزه محل ماموریت بازگشتهاند و تماسها و دیدارهای منظم دیپلماتیک برقرار شده است، تغییر ملموسی در حوزه روابط اقتصادی بین دو سوی ساحل خلیج فارس صورت نگرفته است. مسالهای که انتقادات و هشدارهایی را مبنی بر چالشهای روابط مطرح کرده است که نیازمند پیگیری بیشتری است.
سومین پرونده باز که نیازمند برداشتن گام سوم از سوی دولت چهاردهم است، توازن در روابط عربی با محور مقاومت است که دولت سیزدهم توانست در این حوزه قدمهای خوب اما ناکافی بردارد. با این حال آنگونه که مسعود پزشکیان منتخب مردم در انتخابات ریاست جمهوری در مناظرات به آن اشاره کرد، نقد کردن مطالبات ایران از عراق، بهبود روابط با اقلیم کردستان عراق و حضور اقتصادی ایران در سوریه باید تقویت شود. طبیعتا حفظ نفوذ سیاسی بدون توجه به حوزه اقتصاد و تجارت نمیتواند استمرار سیاست منطقهای ایران را در پی داشته باشد و آن را تضمین کند. این مساله بهویژه با توجه به حضور رقبا از جمله عربستان، قطر، امارات و ترکیه که خیز قابلتوجهی را برای بازارهای دستنخورده عراق، سوریه و یمن برداشتهاند، نیازمند توجه بیش از پیش است.
عدمقطعیتها در مسیر پیش رو
خاورمیانه در لحظه کنونی در وضعیت ابهام قرار دارد. به این معنی که از یکسو روندهای تنشزدایی بین بیشتر بازیگران آن کلید خورده و در حال تقویت است و از سوی دیگر مسائل و پروندههای بازی دارد که در صورت حل نشدن، میتواند کلیه تلاشها را عقیم سازد. از وضعیت بلاتکلیف در جنگ غزه تا احتمال جنگ بین حزبالله و اسرائیل، از بازگشت دوباره ترامپ تا پرونده باز عادیسازی بین اسرائیل و عربستان. باید به این لیست وضعیت پرونده هستهای ایران و پیمان دفاعی بین عربستان و آمریکا را اضافه کرد که بر عدمقطعیتها بیش از پیش اضافه میکند. در این دریای پرتلاطم، قطبنمای سیاست خارجی دولت چهاردهم باید بتواند با جهتگیری درست، از فرصتهای نوظهور بهرهبرداری حداکثری و تهدیدها را نیز خنثی و مدیریت کند. با چنین اقداماتی است که میتوان زمینه بازیگری مطلوب و درخور موقعیت منطقهای ایران در خاورمیانه را فراهم کرد.
یکی از مهمترین پروندهها در روابط با عربستان سعودی و بازیگری آن در منطقه است که با توجه به نفوذ، جایگاه و نقشی که این کشور در سالهای گذشته ایفا کرده، اهمیت روابط و مدیریت متغیرهای گریز از مرکز با ریاض را بیش از سایر بازیگران میکند. این مساله نافی اهمیت سایر دولتهای عربی نیست، اما واقعیت این است که با چرخش ثقل مرکزیت سیاسی و اقتصادی جهان عرب به سمت شورای همکاری و بهویژه دو بازیگر آن یعنی امارات و عربستان، درک این تغییر استراتژیک و توجه به پویاییهای آن برای تبیین و فعالسازی سیاست متناسب با آن یک ضرورت قابلتوجه است.
در این خصوص علیاکبر اسدی استاد دانشگاه و کارشناس مسائل خلیج فارس در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» با بیان اینکه روابط ایران و عربستان از خوشبینیهای اولیه فاصله گرفته و با واقعیتها مواجه شده است، معتقد است: برخلاف خوشبینیهای اولیه مبنی بر اینکه با احیای روابط ایران و عربستان، سرمایههای این کشور به ایران سرازیر میشود، اما در عمل شاهد کاهش سرعت در روابط هستیم. اسدی اظهار کرد: روابط دو کشور در شرایط کنونی با عدمقطعیتهایی مواجه است. عربستان و آمریکا در حال کار روی یک معاهده امنیتی هستند که میتواند ریاض را در حوزه تسلیحات و گفتوگوهای امنیتی مجددا به آمریکا وابسته کند. طبیعتا با توجه به چالشهای روابط ایران و آمریکا، سرریز این مسائل بر روابط ایران و عربستان میتواند ریاض را بیش از پیش دست به عصا کند.
به استدلال این کارشناس به مسائل منطقه باید دو عدمقطعیت دیگر هم اضافه کرد. عادیسازی احتمالی روابط عربستان و اسرائیل و دوم بازگشت مجدد ترامپ در ماه نوامبر. این دو مولفه هم نقش مهمی در پازل روابط عربستان با آمریکا دارد. اهمیت بازگشت ترامپ به حدی است که غسان شربل سردبیر الشرقالاوسط در یادداشتی در این روزنامه معتبر از زنگ خطرهای بازگشت ترامپ گفته است و مینویسد: ترامپ در حال پیشروی است، لطفا کمربندهای خود را ببندید!
مقاله چند روز پیش علی الشهابی تحلیلگر سرشناس سعودی در فاکس نیوز را باید به این نگرانیها و آمادگی ریاض برای مواجهه با ترامپ و نقشآفرینی در راهبرد خاورمیانهای آن اضافه کرد. شهابی مینویسد: کمک به عربستان سعودی برای تامین امنیت و حفظ نظم تحت رهبری ایالات متحده در منطقه از طریق یک اتحاد رسمی امنیتی بین دو کشور برای منافع اقتصادی و امنیت ملی ایالات متحده مهم است. علاوه بر این، یک تعهد تضمینشده با این ماهیت، یک عامل بازدارنده قوی در برابر ایران خواهد بود. در همین خصوص حسن احمدیان استادیار مطالعات غرب آسیا و شمال آفریقا در دانشگاه تهران به «دنیایاقتصاد» گفت: عربستان همچنان مشتاق حفظ روابط امنیتی قوی با ایالات متحده است و این در محافل رسانهای و اتاق فکر عربستان همچنان پژواک دارد.
ریاض به دنبال این است که با امضای پیمان دفاعی با واشنگتن خود را از شر سیاستهای دوحزبی در آمریکا خلاص کند. احمدیان افزود: با این حال بهرغم پیگیری این راهبرد، سیاست ظریف عربستان از تعهد این پادشاهی به یک سیاست خارجی متعادلتر حکایت دارد که صفر و یکی نیست و اینطور نیست که صرفا با اهداف ایالات متحده همسو باشد و برای منافع عربستان اولویت قائل است. به این معنا که گزینههای استراتژیک دیگری برای عربستان و دیگر بازیگران شورای همکاری برای بازدارندگی و دفاع در برابر تهدیدهای نظامی در دسترس است. از این زاویه نگاه به شرق بخشی از چشمانداز بلندپروازانه ۲۰۳۰ برای عربستان است.
توجه به سه ستون تفکر امنیتی در ریاض و ابوظبی ضمن اینکه میتواند استدلال این کارشناس مسائل منطقه را تقویت کند؛ بخشی از شناسایی مساله برای دولت چهاردهم در تنظیم قطبنمای سیاست خارجی را نیز ترسیم میکند. ستون اول این تفکر؛ توسعه قابلیتها است که بخش عمدهای از استراتژی تحول دفاعی گستردهتر را برای این بازیگران تشکیل میدهد که در سندهای چشمانداز آنها به خوبی منعکس شده است. ستون دوم؛ تفاهم با ایران تا حد ممکن و ستون سوم هم بهبود روابط دفاعی با ایالات متحده و/یا دیگر قدرتهای خارجی است. بنابراین دولت چهاردهم باید بتواند روابط با عربستان و امارات و بهطور کلی مجموعه شورای همکاری را به یک روابط سیاسی باثبات تبدیل کند که این مهم حاصل نمیشود، مگر با دیدار سران دو کشور و استمرار آن تا ترسیم نقشه راه روابط در ابعاد اقتصادی و نظامی امنیتی که به عنوان پاشنه آشیل در ماههای آینده عمل خواهند کرد.
این مساله در چند ماه آینده و پیش از روی کار آمدن رئیسجمهور جدید آمریکا حائز اهمیت بیشتری است. تجدید دعوت از محمد بنسلمان ولیعهد عربستان برای سفر به تهران یا تنظیم یک سفر رسمی برای رئیس دولت چهاردهم به عربستان باید اولویت اول رئیسجمهور مسعود پزشکیان پس از استقرار دولت و تشکیل کابینه در شهریور ماه باشد. پیش از اینکه ترامپ از راه برسد، باید تهران و ریاض بتوانند دغدغهها و ملاحظات سیاسی و امنیتی خود را رودررو و بدون لکنت و تعارفات دیپلماتیک بیان کنند.