حتی یک شکاف کوچک در این ترتیبات، همان‌طور که در اقدامات یمنی‌ها در قبال کشتیرانی جهانی در ۶ ماه گذشته متجلی شد، نشان می‌دهد که یک بازیگر تجدیدنظرطلب تا چه میزان می‌تواند باعث اختلال در نظم جهانی شود. تاکنون، حوثی‌‌‌ها خطوط کشتیرانی را در دریای سرخ و دریای عرب مختل کرده‌‌‌اند، باعث افزایش شدید قیمت‌های بیمه و حمل‌‌‌ونقل شده و ایالات متحده و متحدانش را با معمای چگونگی مقابله با این مشکل بدون اعزام نیرو مواجه کرده‌‌‌اند. چالش حوثی‌‌‌ها فقط یک پیش‌بینی از آن چیزی است که در صورت بی‌‌‌ثبات شدن یک قدرت موجود مانند عربستان سعودی یا متحدانش در خلیج‌فارس توسط یک قدرت تجدیدنظرطلب مانند ایران یا حوثی‌‌‌ها، می‌تواند رقم بخورد. اینکه ثبات شبه جزیره عربستان برای بسیاری از ناظران در غرب کاملا مسلم تلقی می‌شود، نشان‌دهنده شکست تخیل است، زیرا عربستان سعودی با بهره‌مندی از ثروت و میزبانی اماکن مقدس، کشوری است که از سلفی‌های  جهادی مانند القاعده و تا بازیگران تجدیدنظرطلب در آن حضور دارند.

در واقع، پادشاهی عربستان سعودی جایزه نهایی برای کسانی است که می‌خواهند نظم تحت رهبری ایالات‌متحده در منطقه را سرنگون کنند. ناکامی در تشخیص این موضوع یا نداشتن چشم‌انداز از آنچه که در صورت موفقیت عناصر تجدیدنظرطلب در برهم زدن ثبات سعودی رخ می‌دهد، کوته‌بینانه و از نظر استراتژیک خطرناک است. کنترل شبه جزیره عربستان به معنای کنترل نزدیک به ۵۰‌درصد از ذخایر نفت و گاز جهان و در نتیجه کنترل بر قیمت‌های جهانی نفت و گاز است که در یک تصاعد بحران، منفجر می‌شود. کمک به عربستان سعودی برای تامین امنیت و حفظ نظم تحت رهبری ایالات متحده در منطقه از طریق یک اتحاد رسمی امنیتی بین دو کشور برای منافع اقتصادی و امنیت ملی ایالات متحده مهم است. علاوه بر این، یک تعهد تضمین شده با این ماهیت، یک عامل بازدارنده قوی در برابر ایران خواهد بود که در سال‌‌‌های اخیر با واکنش‌‌‌های ضعیف ایالات‌متحده به تحرکات خود شتاب بخشیده است.

منتقدان آمریکایی معمولا هنگامی که علیه اتحاد امنیتی دو کشور بحث می‌کنند، بر فقدان «ارزش‌های مشترک» بین ایالات متحده و پادشاهی تاکید می‌کنند. منظور آنها این است که عربستان سعودی یک سلطنت مطلقه است و بنابراین متحد شایسته‌ای نیست زیرا دموکراتیک نیست. تمرکز بر این تفاوت به تنهایی ارزش‌ها و منافع مشترک بین دو کشور را نادیده می‌گیرد. از جمله میل متقابل برای اقتصاد باز سرمایه‌‌‌داری جهانی، بازارهای انرژی قابل پیش‌بینی، مسیرهای تجاری امن، مهار دولت‌‌‌های سرکش که قوانین بین‌المللی را نقض می‌‌‌کنند و یک خاورمیانه باثبات. در عین حال، عربستان سعودی کشوری است که دستخوش اصلاحات اجتماعی، اقتصادی و مذهبی چشمگیر است که احتمالا بیش از هر کشور دیگری در دوران مدرن گسترده شده است. این روند فراز و نشیب‌های خود را داشته است و با این حال به طور قابل‌توجهی به توانمندسازی زنانی که قبلا در غل و زنجیر محافظه‌کاری بودند، دو برابر شدن مشارکت آنها در نیروی کار و به حاشیه راندن عناصر رادیکال در همه عرصه‌های زندگی دست یافته است.

عربستان سعودی از کشوری که محافظه کاری افراطی را در سراسر جهان ترویج می‌کند به کشوری تبدیل شده است که امروزه به طور فعال تساهل را در میان جوامع مسلمان جهان ترویج می‌کند. پادشاهی هنوز برای اصلاح نظام حقوقی خود و بهبود وضعیت حقوق بشر خود کار سختی دارد. این مورد توسط رهبری عربستان تصدیق می‌شود، چرا که آنها برای حفظ کشور از طریق تغییرات چشمگیر در یک محیط بسیار قطبی شده تلاش می‌کنند که در آن مخالفان مذهبی رادیکال می‌توانند جامعه را از هم بپاشانند. ایالات متحده به متحدان قوی در این جهان چندقطبی در حال ظهور نیاز دارد. قدرت متوسطی مانند عربستان سعودی ارزش قابل‌توجهی به نظم جهانی تحت رهبری ایالات متحده می‌افزاید. عربستان سعودی به عنوان شریک آمریکا، بخش مهمی از زیرساخت‌های سیاسی و اقتصادی جهانی را در اختیار خواهد داشت که برای حفظ این نظم در منطقه و در سطح جهانی لازم است.

 

منبع: فاکس نیوز- ترجمه: کامران کرمی