قمار چین در خاورمیانه؟

گدالیا افترمن، رئیس برنامه سیاست آسیایی در موسسه دیپلماسی بین‌المللی «آبا ابن» در دانشگاه رایشمن در اسرائیل برای این روزنامه نوشت:«با این حال، با تقویت جایگاه جهانی چین، این کشور رویکرد فعال‌‌‌تری اتخاذ کرده و خود را به عنوان جایگزینی بالقوه برای ایالات متحده قرار داده است.» همزمان، رقابت ابرقدرت‌‌‌ها به منطقه سرایت کرده است. با افزایش فشار دولت بایدن بر چین در آسیا و اقیانوسیه، پکن با فعال شدن بیشتر در خاورمیانه واکنش نشان داد. این پویایی به ویژه از زمان آغاز جنگ غزه در ۷ اکتبر گذشته مشهود بوده است. ابتکار کمربند و جاده که در سال ۲۰۱۳ راه‌اندازی شد، مشارکت منطقه‌‌‌ای چین را به طور قابل توجهی افزایش داد و از سال ۲۰۱۶ پکن را به سرمایه‌گذار خارجی اصلی در خاورمیانه تبدیل کرد.

چین در پروژه‌‌‌های زیرساختی، ابتکارات شهرهای هوشمند، هاب‌‌‌های نوآوری و شبکه‌‌‌های تلفن همراه ۵G  نه تنها در عربستان سعودی و امارات متحده عربی (امارات متحده عربی) بلکه در قطر، ایران و اسرائیل نیز فعالیت‌‌‌هایش را گسترش داده است. رهبران خاورمیانه که به طور فزاینده‌‌‌ای از سیاست‌‌‌های ایالات متحده از جمله حمله به عراق در سال ۲۰۰۳، بهار عربی، خروج از افغانستان، توقف توافق هسته‌‌‌ای با ایران و جنگ غزه ناامید شده‌‌‌اند، به چین به عنوان شریک قابل اعتمادتری برای پروژه‌‌‌های زیرساختی و فناوری نگاه می‌‌‌کنند.

به ویژه برای کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس، رابطه با چین اکنون از اهمیت راهبردی برخوردار است. این را می‌‌‌توان در تجارت چین با بلوک شش عضوی مشاهده کرد که میزان آن از ۱۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۰ به ۲۳۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۱ افزایش یافت. توانایی چین برای ارائه زیرساخت‌ها، فناوری و تجارت بدون مطالبات سیاسی یا حقوق بشری بسیار جذاب است.

علاوه بر این، در سال‌‌‌های اخیر، افزایش قدرت فناوری چین در سراسر منطقه، به‌‌‌ویژه در خلیج‌فارس مشهود بوده است. امارات متحده عربی و عربستان سعودی، به ویژه، از طریق «جاده ابریشم دیجیتالی» با پیشرفت‌‌‌های فناوری چین همسو می‌‌‌شوند و آرزو دارند در فناوری و نوآوری به رهبران جهانی تبدیل شوند. چین همچنین با اسرائیل، یکی دیگر از متحدان کلیدی ایالات متحده، همکاری کرده است. تجارت دوجانبه در سال ۲۰۲۲ به رکورد ۲۱ میلیارد دلار آمریکا رسید و شرکت‌های چینی در دهه گذشته در حدود ۵۰۰ قرارداد سرمایه‌گذاری با اسرائیل، عمدتا در بخش فناوری، مشغول بوده‌‌‌اند.

اما تصورات در حال تحول ایالات متحده از چین باعث شده است تا واشنگتن به اسرائیل فشار بیاورد تا تعاملات خود را با این کشور محدود کند. در پاسخ، اسرائیل یک کمیته مشورتی سرمایه‌گذاری خارجی ایجاد کرد و پیشنهاد چین برای یک پروژه زیرساختی حساس به امنیت را رد کرد.

فراتر از حوزه اقتصادی، به نظر می‌‌‌رسد برقراری مجدد روابط دیپلماتیک بین ایران و عربستان سعودی در پکن در ماه مارس سال گذشته نقطه عطفی در گسترش موقعیت چین در منطقه بوده است. این تحول، همراه با جنگ غزه، بحث‌‌‌ها را در مورد نفوذ و نقش رو به رشد سیاسی چین در خاورمیانه دوباره شعله‌ور کرد.

به‌‌‌رغم تلاش‌‌‌های چین برای قرار دادن خود به عنوان یک میانجی منطقه‌‌‌ای، واکنش اولیه این کشور به حمله حماس سکوت بود. پکن که تنها چند ماه قبل، خود را به عنوان میانجی در مناقشه معرفی کرده بود، از جانبداری از اسرائیل خودداری کرد که منجر به ناامیدی و خشم اسرائیل شد. با پیشرفت درگیری، پکن رویکردی یک‌جانبه اتخاذ کرده است و از اسرائیل و ایالات متحده انتقاد می‌‌‌کند. برای چین، مناقشه کمتر به فلسطینی‌‌‌ها یا اسرائیلی‌‌‌ها مربوط می‌‌‌شود و بیشتر به جایگاه این کشور در منطقه، منافع در برابر کشورهای عربی و ایران و موضعش در قبال آمریکا مربوط می‌شود. هدف چین بی‌اعتبار ساختن ایالات متحده در خاورمیانه و جهان در حال توسعه و در عین حال حمایت اعراب و مسلمانان از سیاست‌‌‌های خود در سین کیانگ است.

استراتژی چین در طول جنگ غزه نخست همسویی با منافع جهان عرب و دیگری متمایز کردن خود از ایالات متحده و بی‌اعتبار کردن آن بوده است. این کشور فعالیت دیپلماتیک خود را برای همسویی با بازیگران منطقه‌‌‌ای مانند امارات متحده عربی، عربستان سعودی، مصر و سایر کشورهای جنوب جهانی و بریکس افزایش داده است. در واقع، تثبیت خود به عنوان رهبر جنوب جهانی در میان پنج قدرت دارای حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل، یکی دیگر از اهداف این وضعیت توسط چین است. این موضوع اخیرا زمانی که مقامات ارشد عرب برای شرکت در مجمع همکاری چین و کشورهای عربی از پکن بازدید کردند، به نمایش گذاشته شد. این پویایی برای اسرائیل، چالش جدیدی ایجاد می‌‌‌کند، زیرا نیاز به مدیریت روابط پیچیده‌‌‌تر با چین نه تنها در تل‌‌‌آویو بلکه به طور فزاینده‌‌‌ای در ابوظبی و ریاض دارد.

۸ماه پس از شروع جنگ غزه، تغییر روشن و حساب شده چین به سمت اتخاذ موضع قاطعانه‌‌‌تر در حمایت  از فلسطین، نشان‌‌‌دهنده اولویت‌‌‌ها و منافع استراتژیک ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی این کشور در خاورمیانه است که در آن اسرائیل اهمیت کمتری پیدا کرده است. کسانی که در پکن هستند احتمالا از نتیجه رویکرد چین تا کنون راضی هستند.

اما آینده خیلی مشخص نیست. در حالی که مانورهای استراتژیک چین در خاورمیانه از زمان آغاز جنگ غزه حمایت عمومی را به دست آورده و نفوذ آمریکا در منطقه را به چالش کشیده است، تأثیر طولانی مدت آن نامشخص است. پویایی پیچیده منطقه و قدرت سیاسی و نظامی ایالات متحده نشان می‌‌‌دهد در حالی که قدرت اقتصادی چین رشد خواهد کرد، نفوذ سیاسی آن ممکن است محدود باقی بماند.

گفته می‌‌‌شود، با توجه به حضور رو به رشد چین، نفوذ اقتصادی چین ممکن است برای دستیابی به اهداف استراتژیک خود به هزینه ایالات متحده و با حداقل هزینه کافی باشد. با تکامل چشم‌‌‌انداز ژئوپلیتیک و اهمیت بیشتر خاورمیانه در سطح جهانی، جاه‌‌‌طلبی‌‌‌های چین و واکنش‌‌‌های آمریکا به شکل‌‌‌دهی منطقه و فراتر از آن ادامه خواهد یافت.