سی ان ان تحلیل کرد
آنچه ایران میخواهد و آنچه از آن بیم دارد؟
حسین ایبیش، محقق ارشد مقیم موسسه کشورهای عربی خلیج فارس در واشنگتن در یادداشت خود در سایت شبکه سی ان ان مینویسد: بهرغم اجتناب تهران و واشنگتن از جنگ گسترده تر، اما تفاوتهای کلیدی وجود دارد. ایالات متحده یک قدرت طرفدار وضع موجود است که حفظ امنیت و ثبات و برند منطقهای آن در این راستا قرار دارد. حمله سال ۲۰۰۳ به عراق اعتبار ایالات متحده را از بین برد تا حدی به این دلیل که این یک انحراف غیرمنطقی از تعهد سنتی به حفظ نظم بود. برعکس، ایران یک بازیگر اساسا تجدیدنظرطلب است که با موازنه قدرت منطقهای و جهانی موجود مخالف است. ایالات متحده و عربستان سعودی به عنوان یک قدرت منطقهای بهرهمند از وضعیت موجود، به شدت در کنار هم قرار دارند؛ درحالیکه ایران پیوسته با دیگر قدرتهای تجدیدنظرطلب مانند روسیه و چین مشارکت دارد. این امر واشنگتن را در یک نقطه ضعف تاکتیکی قرار میدهد؛ چراکه شرکای آن یا باید با احتیاط نسبی رفتار کنند یا منافع ایالات متحده را در معرض خطر قرار دهند؛ مانند مداخله ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی در یمن که در سال ۲۰۱۵ آغاز شد و جنگ انتقامجویانه اخیر اسرائیل در غزه.
به همین دلیل است که دولت بایدن تلاش میکند بیسر و صدا اسرائیل را در غزه مهار کند و از عمل به تهدیدهایش علیه حزب الله لبنان جلوگیری کند. برعکس، زمانی که هرج و مرج به وجود میآید، ایران آن را تهدیدی برای خود قلمداد نمیکند. حتی حمله حماس در ۷ اکتبر برای ایران مفید واقع شده است. با این حال، ایران باید مراقب اقدامات نیابتی خود باشد. هنگامی که کتائب حزبالله یکی از مجموعه گروههای شبهنظامی عراقی نزدیک به ایران، در اوایل سالجاری حمله پهپادیای را به یک مرکز لجستیکی ایالات متحده در اردن انجام داد که منجر به کشته شدن سه سرباز آمریکایی شد، اقدامات بسیار فراتر از حد انتظار رفت. ایران تاکید کرد که خواهان جنگ گستردهتر بهویژه با ایالات متحده نیست. کتائب حزبالله نیز اعلام کرد که تمام عملیاتهای نظامی خود را تعلیق میکند؛ هرچند نارضایتی خود را از ایران حفظ میکند.
ایران از تلاشهای حزبالله برای جلوگیری از جنگ همهجانبه با اسرائیل، بهرغم تشدید تنشها و تهدیدهای مداوم اسرائیل، حمایت کرده است. هنگامی که اسرائیل یکی از رهبران کلیدی حماس، صالح العاروری را در سالجاری با حمله پهپادی در منطقه اصلی حزب الله در بیروت ترور کرد، حزب الله با یک حمله موشکی نمادین به ایستگاه راداری اسرائیل پاسخ داد. اسرائیل نیز با ترور وسام طویل، معاون فرمانده نیروی نخبه شاخه رضوان حزب الله پاسخ داد. درگیری شدید در نزدیکی مرز همچنان ادامه دارد. اسرائیل اکنون از حزبالله میخواهد که نیروهای خود را در فاصله ۳۰ کیلومتری (۱۸.۶ مایلی) از مرز قرار دهد، در غیراین صورت با یک حمله همهجانبه مواجه خواهد شد. حدود ۸۰هزار اسرائیلی و ۷۰هزار لبنانی از هر دو طرف در اطراف مرزها تخلیه شدهاند. حزبالله امتناع میکند و آموس هوخشتاین، مذاکرهکننده واشنگتن، عقبنشینی حزبالله را به طول ۷ کیلومتر (۴.۳ مایل) پیشنهاد کرده است. حزبالله جنگ با اسرائیل را نمیخواهد و ایران با این تصمیم حزبالله موافق است.تهران از هدر دادن یک برگ برنده بیزار است - قدرت موشکی ۱۵۰هزار نفری حزب الله که اغلب با هدایت دقیق همراه هستند. حزبالله، مسلما قدرتمندترین ارتش غیردولتی در تاریخ، برای جلوگیری از حملات اسرائیل یا آمریکا علیه ایران، بهویژه تاسیسات هستهای آن، طراحی شده است.
پتانسیل حملات هوایی ایالات متحده یا اسرائیل یکی از مهمترین دلایلی است که ایران را بر آن داشته تا از درگیری گستردهتر اجتناب کند. از آنجا که توجه جهانی به بحرانهای فوری ناشی از حمله ۷ اکتبر معطوف شده است، تهران با غنیسازی اورانیوم با درجه نزدیک به تسلیحات، پیشرفتهای پنهان اما قابلتوجهی به سمت سلاحهای هستهای داشته است.
آخرین چیزی که ایران به آن نیاز دارد هر چیزی است که بتواند این پیشرفت را معکوس و سایر منافع حیاتی ملی را تهدید کند. کارت برنده برای ایران، حوثیهای یمن و اقدامات دریایی آنها در دریای سرخ است. این عملیات دریایی دو نکته دیرینه دیپلماتیک ایران را تکرار و تاکید کرده است: اینکه ایران و شبکه «محور مقاومت» آن باید در هر ترتیبات امنیتی دریایی بالفعل گنجانده شوند و اینکه اگر ایران بهدلیل تحریمها نتواند آزادانه نفت خود را ارسال کند، هیچکس نمیتواند از تجارت دریایی بدون مزاحمت بهرهمند شود.
از آنجا که سه نقطه از هشت گلوگاه بزرگ دریایی جهانی - کانال سوئز، تنگه هرمز و تنگه باب المندب - شبه جزیره عربستان را احاطه کردهاند و در برابر حملات ایران و محور مقاومت آسیبپذیر هستند، این آسیبپذیری اقتصادی جهانی، اهرم بینالمللی قانعکنندهای را برای ایران فراهم میکند.
با این حال، حوثیها ممکن است مشکلسازترین عضو «محور» برای ایران باشند؛ مانند حماس، اما برخلاف تقریبا همه گروههای محوری، هیچکدام از این گروهها مخلوق ایران نیستند، بلکه متحد ایران هستند. هر دو توانایی و تمایل خود را برای اقدام به تنهایی نشان دادهاند، همانطور که حماس در ۷ اکتبر تقریبا انجام داد. بنابراین، ایران در معرض خطرات زیادی در مجموعهای از درگیریهاست که اگر میخواهد از پرداخت هزینه قابلتوجه و احتمالا هنگفت اجتناب کند، باید دقت، مهارت و کنترل به خرج دهد.
تهران در حال حاضر نیروهای نیابتی عراقی خود را مهار کرده و در تلاش است تا به حزب الله کمک کند از حمله ویرانگر اسرائیل ممانعت به عمل آورد. حتی ممکن است هر دو، چه به صورت رسمی و چه غیررسمی، پیشنهاد آمریکا برای عقبنشینی ملایمتر از مرز با اسرائیل را بپذیرند و ایران احتمالا از حوثیها میخواهد که مراقب باشند تا به سربازان آمریکایی حمله نکنند و زیادهروی به خرج ندهند.این فقط واشنگتن نیست که باید یک بازی متعادلکننده دقیق در باتلاق خاورمیانه انجام دهد. بهرغم خصومت ایران با وضعیت موجود و دستاوردهای حاصل از درگیری کنونی بدون هزینه برای خود، تهران به وضوح تشدید خطرات بالقوه قابلتوجه را تشخیص میدهد. تهران مطمئنا میداند که باید کنترل بهتری بر متحدان عرب خود داشته باشد وگرنه ممکن است آن را به درگیری بکشانند که برای منافع ملی ایران مطلوب نیست.