زورآزمایی منطقه‌ای آمریکا با دوستان و دشمنان

آمریکا با سیاست «تشدید محدود و سنجیده» چه کند؟

پل سالم

 

با شعله‌‌‌ور شدن جنگ در غزه و بازتاب‌‌‌های منطقه‌‌‌ای آن، ایالات متحده در تلاش است تا دشمنان را بازدارد، در حالی که تلاش می‌‌‌کند اطمینان حاصل کند که دوستانش در یک صف هستند. هدف حملات آمریکا به مواضع حوثی‌ها در یمن، بازدارندگی این جنبش و حامی ایرانی آن از هرگونه تشدید تنش در دریای سرخ است. در عراق و سوریه، حملات ایالات متحده به گروه‌های متحد ایران حاوی همین پیام است. در هر سه این کشورها، هنوز در مورد اینکه آیا این بازدارندگی مؤثر است یا خیر، ارزیابی دقیقی وجود ندارد: یمنی‌ها وعده داده‌اند به حملات خود در دریای سرخ ادامه دهند. اما ما شاهد تشدید تنش فراتر از آن حوادث نبوده‌ایم. در همین حال، در لبنان، ایالات متحده در تلاش است میان اسرائیل و حزب‌الله میانجیگری کند تا از تشدید تنش در آنجا جلوگیری کند.

سیاستی که می‌توانیم آن را «تشدید محدود و سنجیده» بنامیم که به خوبی برای ایران مناسب است. این کشور خواهان یک درگیری بزرگ با ایالات متحده - یا اسرائیل - نیست، اما امیدوار است که حفظ و افزایش هزینه‌ها برای ایالات متحده در منطقه، در افکار عمومی منطقه تولید محبوبیت کند و از سوی دیگر بر ذهنیت منفی رای‌دهندگان آمریکایی در سال انتخابات نیز تاثیرگذار باشد. استراتژی بلندمدت ایران بیرون راندن آمریکا از بخش‌‌‌های بیشتری از خاورمیانه است و ثمره کم‌ارزش برای ایرانی‌ها این است که حضور نظامی آمریکا در سوریه و عراق ادامه داشته باشد.

علاوه بر این، واضح است که ایالات متحده نیز در طول این بحران با دوستان خود گلاویز بوده است. روابط بین جو بایدن و بنیامین نتانیاهو به پایین‌‌‌ترین حد رسیده است. ایالات متحده از جدول زمانی اسرائیل در نوار غزه ناامید شده است، چرا که انتظار داشت یک تغییر سریع از عملیات نظامی در مقیاس بزرگ به رویکردی هدفمندتر تغییر کند - اسرائیل چنین تغییری را در شمال غزه نشان داده بود اما در بقیه نوار غزه نه. نتانیاهو همچنین دیدگاه ایالات متحده برای اداره غزه پس از جنگ را رد می‌کند. ایالات متحده نقش تشکیلات خودگردان را در این نظم ،محوری می‌بیند، در حالی که نتانیاهو با چنین نتیجه‌ای مخالف است. نتانیاهو همچنین با تلاش دیپلماتیک پس از جنگ در مقیاس بزرگ برای احیای مسیری به سوی راه حل دو‌دولتی موافق نیست. دولت بایدن امیدوار است که چشم‌انداز عادی‌سازی روابط با عربستان سعودی ممکن است در نهایت به نخست وزیر اسرائیل  یا جانشین او کمک کند.

جالب است که یوآو گالانت وزیر دفاع، چند موضع‌گیری متفاوت از موضع نتانیاهو را مطرح کرده و خواستار تشکیل یک گروه ضربت چند‌ملیتی در مورد ضرورت مسیر دیپلماتیک پس از جنگ شده است. این واگرایی به رقابت‌های سیاسی که احتمالا در طول سال ۲۰۲۴ در سیاست اسرائیل رخ خواهد داد، اشاره دارد. در عین حال، همه دوستان و شرکای آمریکا در شورای همکاری خلیج فارس از آمریکا می‌خواهند که برای پایان سریع جنگ در غزه به اسرائیل فشار وارد کند. کشورهای پیمان ابراهیم به توافق عادی‌سازی خود با اسرائیل پایبند بوده‌اند و عربستان سعودی همچنان علاقه‌مندی خود را نشان می‌دهد، اما مرزی برای گسترش توافقات بالاتر تعیین شده که شامل پایان جنگ در غزه و موارد بیشتر و مهم‌تر از همه از جمله راهی به سوی راه حل دو‌دولتی است.

در مورد یمن، مطمئنا نارضایتی زیادی وجود دارد، زیرا دولت بایدن به شدت از عربستان سعودی و شرکای آن به دلیل جنگ انتقاد می‌کرد ولی اکنون ایالات متحده مجبور به جنگ با یمنی‌ها شده است. عربستان سعودی و امارات متحده عربی از طریق عادی‌سازی روابط با ایران، صلح شکننده‌ای را با انصارالله به دست آورده‌اند و آنها حداقل در حال حاضر نمی‌خواهند با حمایت از تلاش های آمریکا در یمن این امنیت را به خطر بیندازند. توجه به این نکته مهم است که منطقه در چندین عرصه از شام تا دریای سرخ، درگیری‌های سطح متوسط را تجربه می‌کند، احتمال تشدید تنش در مقیاس بزرگ کم است. در حالی که عملیات نظامی اسرائیل در غزه ادامه دارد، گالانت انتقال تدریجی به عملیات‌های با شدت کمتر را نشان داده است. در نهایت، تیم بایدن حداقل در حال ترسیم نقشه راه مناسب برای حکومت در غزه پس از جنگ است که شامل یک مسیر دیپلماتیک گسترده برای بازگرداندن راه حل دو‌دولتی به عنوان هدف نهایی است.


مشکلات پیش رو، مشکلات سیاست خاورمیانه‌ای بایدن

برایان کاتولیس

 

تنش‌‌‌های منطقه‌‌‌ای همچنان در حال افزایش است و نقطه اشتعال در عراق، دریای سرخ، لبنان و نوار غزه رویکرد گسترده‌‌‌تر آمریکا در منطقه را تحت فشار قرار داده است. شکاف بین آمریکا و نزدیک‌ترین شرکای منطقه‌ای‌اش در مورد مسائل کلیدی، از جمله بازی پایانی در جنگ اسرائیل و حماس، همچنان گسترده است. دولت بایدن در هفته گذشته با سه نوع آشفتگی در سیاست خاورمیانه‌‌‌ای خود مواجه بوده است: فهرست طولانی و رو به رشد تهدیدات در منطقه، برخی چالش‌‌‌های سیاسی داخلی در رویکرد خاورمیانه‌‌‌ای‌‌‌اش و آشفتگی داخلی در تیم خود. با شروع آخرین عامل، تیم بایدن به راحتی می‌تواند به بی‌نظمی داخلی خود رسیدگی کند، زیرا این جنبه یکی از مواردی است که می‌تواند بیشترین نقش را داشته باشد. این خبر مبنی بر اینکه لوید آستین وزیر دفاع بایدن ماه گذشته در بیمارستان بستری شد و چند روز را بدون اطلاع فرمانده کل قوا در بخش مراقبت‌های ویژه گذراند، در زمانی که آمریکا عملیات نظامی خود را در خاورمیانه تشدید کرده است، غیرقابل توضیح، اما قابل اجتناب در آینده است. دولت بایدن همچنین با چالش مداوم مخالفت از درون تیم خود درباره سیاست‌‌‌های منطقه‌‌‌ای‌‌‌اش مواجه است.

این اختلاف داخلی به عامل دوم مرتبط است: انتقادات سیاسی داخلی و نارضایتی از رویکرد بایدن در خاورمیانه. باید دید که صدای بلند شده در ادامه اعتراضات در شکل دادن به نتایج انتخابات در ماه نوامبر چقدر اهمیت دارد. مرکز ثقل در بحث‌‌‌های سیاسی آمریکا بیشتر روی مسائل داخلی متمرکز است و مشخص نیست که بحث‌‌‌های سیاست خاورمیانه‌ای تا چه حد به دغدغه اصلی رأی‌‌‌دهندگان تبدیل می‌‌‌شود. بزرگ‌ترین منبع آشفتگی در حال حاضر آن چیزی است که در خود منطقه اتفاق می‌افتد و در اینجا، تیم بایدن همچنان از دستیابی به پیشرفت در پنج هدف اصلی که در آغاز جنگ ناشی از حمله 7 اکتبر تعیین کرده بود، کوتاهی می‌کند. تیم بایدن از حق اسرائیل برای دفاع از خود حمایت کرده و هدف اسرائیل برای از بین بردن تهدید ناشی از حماس را تایید کرده است. اما هنوز مشخص نیست که این کمپین تا چه حد برای بازگرداندن بازدارندگی و امنیت کار می‌کند.

در همین حال، تلاش‌‌‌ها برای محافظت از غیرنظامیان در نوار غزه و ارسال کمک‌‌‌های بشردوستانه حتی انتظارات خود دولت را برآورده نکرده است و به‌رغم تشدید بحث‌‌‌ها با شرکای منطقه‌‌‌ای درباره اینکه اهداف نهایی مشترک در جبهه اسرائیل و فلسطین چگونه ممکن است با ادامه نبرد در غزه به نظر برسد، یک طرح واقعی برای آن وجود ندارد. در مورد پایان بازی اسرائیل و فلسطین، شکاف بین ایالات متحده، اسرائیل و شرکای عرب آمریکا همچنان قابل توجه است. با این حال، نگران‌‌‌کننده‌‌‌ترین منبع آشفتگی ناشی از عدم پیشرفت در جلوگیری از تشدید تنش منطقه‌‌‌ای است. رویدادهای هفته گذشته، از جمله تداوم حملات در دریای سرخ، یمن، لبنان، سوریه و عراق - همراه با درگیری‌‌‌های غزه - همگی حاکی از ضعف رویکردی است که تیم بایدن برای سیاست خود در هنگام شروع این درگیری از صد روز پیش تعیین کرده است. تلاطم چند هفته گذشته ممکن است به مشکلات بیشتر پیش رو اشاره کند.


مناقشات طولانی‌مدت مرزی لبنان و اسرائیل

راندا اسلیم

 

در حالی که درگیری‌‌‌های کنونی در امتداد مرز لبنان و رژیم صهیونیستی به جنگ غزه مرتبط است، پدیده جدیدی نیست و از همان الگوی فزاینده و متناسب با موارد قبلی پیروی می‌‌‌کند. هر دو طرف می‌‌‌گویند که به راه‌‌‌حل دیپلماتیک برای تشدید تنش مرزی متعهد هستند و واشنگتن ایده تلاش برای میانجی‌‌‌گری در مناقشه طولانی‌‌‌مدت بر سر مرز زمینی را مطرح کرده است، تلاشی که با توجه به درگیری‌‌‌های اخیر فوریت تازه‌‌‌ای پیدا کرده است. مقامات اسرائیلی به طور فزاینده‌ای تهدید می‌کنند که این درگیری‌های مرزی در نهایت لبنان را به یک جنگ همه‌جانبه بسیار مخرب با اسرائیل می‌کشاند. با این حال، هر دو طرف همچنان می‌گویند که به راه حل دیپلماتیک برای تشدید تنش مرزی متعهد هستند. حزب‌الله هرگونه مذاکره بر سر این موضوع را مشروط به پایان جنگ در غزه کرده است.

لبنان و اسرائیل سابقه درگیری‌های مرزی دارند که آخرین آنها در ژوئن گذشته بود، زمانی که اسرائیل ادعا کرد که حزب‌الله در نزدیکی قجر، روستای مورد مناقشه بین لبنان و اسرائیل، چادرهایی را برای پناه دادن به نیروهای خود در خاک اسرائیل برپا کرده است. ژوئیه گذشته، تبادل آتش بین دو طرف باعث زخمی شدن سه عضو حزب‌الله شد. چند روزنامه‌نگار لبنانی و نمایندگان پارلمان نیز در امتداد مرز مورد هدف گاز اشک‌آور اسرائیل قرار گرفتند. هیچ مرز زمینی بین‌المللی به رسمیت شناخته‌شده‌ای بین دو کشور وجود ندارد زیرا هر دو طرف تاکنون با تعیین آن موافقت نکرده‌اند. یک «خط عقب‌نشینی» به طول ۱۲۰ کیلومتر وجود دارد که به خط آبی معروف است، که سازمان ملل متحد در ژوئن ۲۰۰۰ پس از عقب‌نشینی اسرائیل از جنوب لبنان در آن سال منتشر کرد تا مشخص کند که آیا مطابق با قطعنامه ۴۲۵ و ۴۲۶ شورای امنیت سازمان ملل عقب‌نشینی کرده است یا خیر.

پس از موفقیت ایالات متحده در میانجیگری برای توافق مرزی دریایی بین لبنان و اسرائیل در اواخر سال ۲۰۲۲، واشنگتن بار دیگر در تلاش است تا تنش‌ها را در امتداد مرز کاهش دهد تا از جنگ همه‌جانبه‌ای که اسرائیل تهدید می‌کند لبنان را به آن بکشاند، جلوگیری کند. در قلب این درگیری ۱۳ نقطه مرزی زمینی مورد مناقشه قرار دارد که ۷ مورد از آنها قبلا در مذاکرات غیرمستقیم گذشته با میانجیگری آمریکا بین دو طرف حل و فصل شده است. از شش نقطه مرزی مورد مناقشه باقی‌مانده، حل دو مورد به ویژه چالش‌برانگیز خواهد بود: نقطه B۱، واقع در راس ناقوره لبنان، که بیروت آن را نقطه شروع مرز زمینی جنوبی خود می‌داند تا نقطه M۹ که در تقاطع رودخانه وازانی قرار دارد و قبل از رسیدن به بلندی‌های جولان اشغال شده توسط اسرائیل ادامه می‌یابد.


ضربه به یمن کافی نیست

 مایکل ناگاتا

 

ایالات متحده حق دارد به حملات ارتش یمن به کشتی‌های دریایی در دریای سرخ پاسخ نظامی دهد و نشان دهد که هشدارهای ایالات متحده یک تهدید توخالی نیست. اما چالش ایالات متحده بسیار بزرگ‌تر از متقاعد کردن یمنی‌ها برای توقف حملات دریایی است. ایران و شبکه متحدان و نایبانش باید متقاعد شوند و در صورت لزوم مجبور شوند تهدیدهای خود علیه ایالات متحده و عناصر هم‌پیمان را متوقف کنند. مجموعه حملات هوایی اخیر به رهبری آمریکا در یمن یک اقدام ضروری بود. از کشتیرانی بین‌المللی در دریای سرخ باید دفاع کرد، به خصوص که ترانزیت دریایی از طریق این کانال برای ثبات اقتصاد جهانی حیاتی است. به همان اندازه مهم، ایالات متحده باید به امواج حملات سایر متحدان ایران به عناصر نظامی آمریکا در عراق و سوریه پاسخ می‌داد.

سایر قدرت‌‌‌های فراتر از ایران، مانند روسیه یا چین، فورا از هرگونه نشانه‌‌‌ای از تزلزل آمریکا بهره‌‌‌برداری خواهند کرد و با این حال، این حملات یک راه‌حل استراتژیک نیست، هر چند ضروری است. حوثی‌ها بسیار بیشتر از یک گروه قبیله‌ای در یمن هستند که بیش از نیمی از کشور را در سال 2014 کنترل کردند. امروز، یمن تنها بخشی از شبکه منطقه‌‌‌ای ایران است. در حالی که حملات ایالات متحده قطعا به برخی از توانایی‌‌‌های ارتش یمن آسیب رسانده است، چیزهای زیادی در آنجا دست‌نخورده باقی مانده است و ایرانی‌‌‌ها به سرعت برای جبران خسارات خود تلاش خواهند کرد.  در همین حال، بقیه متحدان ایران به راحتی می‌‌‌توانند هر شکست موقتی را که یمنی‌ها از راه‌‌‌های دیگر متحمل شده‌‌‌اند، چه در داخل یمن و چه در جاهای دیگر، جبران کنند.