برای پکن، آشفتگی اخیر در کشورهایی مانند افغانستان و قزاقستان، تمایل این کشور را برای ایجاد روابط پایدار در منطقه تقویت کرده است. این اقدام پس از خروج ارتش آمریکا از افغانستان پس از ۲۰ سال و همچنین پایان رسمی ماموریت رزمی آن در عراق صورت می‌گیرد. این موضوع، همراه با صحبت‌های مکرر دولت بایدن درباره چین به‌عنوان «اولویت اصلی امنیت ملی» باعث شده بسیاری از شرکای آن در خاورمیانه به این باور برسند که توجه واشنگتن به جای دیگری دوخته شده است. پکن از فرصت گسترش نفوذ خود استقبال کرده و رهبران عرب قدردان این مساله هستند که چین - که رویکرد «عدم مداخله» در امور سایر کشورها را مطرح می‌‌کند- در سیاست داخلی آنها دخالت نمی‌‌کند یا ارتش خود را برای سرنگونی دیکتاتورهای غیردوست اعزام نمی‌‌کند. هر طرف می‌تواند برای نادیده گرفتن نقض حقوق بشر روی طرف دیگر حساب کند.

«گدالیا افترمن» رئیس برنامه سیاست آسیایی در موسسه دیپلماسی بین‌‌المللی «آبا ابن» در دانشگاه رایشمن در اسرائیل می‌گوید: «این احساس در منطقه وجود دارد که ایالات متحده فعالانه در حال خروج است و این یک فرصت برای چین است.» علاقه چین به خاورمیانه مدت‌هاست که ریشه در نیاز این کشور به نفت دارد. این کشور نزدیک به نیمی از نفت‌خام خود را از کشورهای عربی خریداری می‌کند و عربستان سعودی در صدر فهرست قرار دارد و بی‌تردید به‌دلیل رشد اقتصاد خود، به‌عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان، به مقادیر بیشتری نفت نیاز خواهد داشت.

اما در سال‌های اخیر، چین نیز در زیرساخت‌‌های حیاتی منطقه سرمایه‌‌گذاری کرده و برای تامین فناوری‌‌های مخابراتی و نظامی با کشورهای منطقه، دست به معاملاتی زده است. شرکت‌های دولتی چین به دنبال سرمایه‌گذاری در بندر چابهار در ایران هستند. آنها همچنین به تامین مالی یک پارک صنعتی در بندر دُقم، واقع در عمان و به ساخت و راه‌اندازی پایانه کانتینری در ابوظبی، پایتخت امارات متحده و همچنین دو بندر جدید در اسرائیل کمک کرده‌اند. چنین اقداماتی منعکس‌کننده دیدگاه خاورمیانه‌ای پکن در «ابتکار کمربند و جادهBRI » است که یک طرح گسترده برای ایجاد زیرساخت‌های بین‌المللی برای تسهیل تجارت چین است. «جاناتان فولتون» محقق ارشد غیرمقیم برای برنامه‌های خاورمیانه در شورای آتلانتیک می‌گوید که چین امیدوار است بازارها و زنجیره‌های تامین را از اقیانوس هند به اوراسیا وصل و منطقه خلیج‌فارس را به یک قطب مهم تبدیل کند.

چین در معاملات تجاری خود در منطقه به‌طور مستقیم با ایالات متحده سر شاخ نشده است. اما اغلب خود را به‌عنوان یک شریک جایگزین برای کشورهایی معرفی می‌کند که مدل توسعه واشنگتن یا تاریخچه مداخلات سیاسی و نظامی آن را زیر سوال می‌برند. «لی گوفو» محقق موسسه چینی مطالعات بین‌المللی که تحت نظارت وزارت خارجه چین است، می‌گوید: «در زمانی که ایالات متحده در سیاست‌های داخلی و خارجی خود با فراز و نشیب مواجه است، این کشورها احساس می‌کنند که چین نه تنها باثبات‌ترین بلکه قابل اعتمادترین کشور است.» منافع اصلی چین در منطقه اقتصادی است؛ اما روابط رو به رشدش برای این کشور سود سیاسی نیز به همراه داشته است. کشورهای خاورمیانه درباره مسائلی مانند لغو آزادی‌های سیاسی در هنگ‌کنگ توسط پکن و حرکت‌های تهدیدآمیز آن به سمت تایوان بی‌تفاوت هستند. درواقع، شاید بتوان گفت یکی از دلایل نزدیکی سیاسی چین با کشورهای خاورمیانه، بی تفاوتی و انفعال کشورهای این منطقه در قبال تحولات هنگ کنگ و تایوان است.

شاید شگفت‌آورتر این باشد که، با توجه به اکثریت جمعیت مسلمان این منطقه، تقریبا هیچ‌‌یک از این کشورهای خاورمیانه‌ای از بازداشت اجباری و شست‌وشوی مغزی اقلیت مسلمان اویغور به دست دولت چین که ایالات متحده آن را نسل‌‌کشی می‌‌داند، زبان به انتقاد نگشوده‌اند. برخی از کشورهای عربی حتی اویغورهای مهاجر را به کشورشان که چین باشد بازگردانده‌اند و هیچ توجهی به نگرانی‌‌ها درباره شکنجه یا کشته شدن آنها ندارند. عبدالولی ایوپ، یک فعال اویغور در نروژ می‌گوید که دو شهروند چینی در عربستان سعودی پس از آنکه یکی از آنها خواستار مقاومت خشونت‌آمیز در برابر سرکوب چین شد، بازداشت شدند. ایوپ افزود که به این دو مرد گفته شد که به چین بازگردانده خواهند شد؛ اما تاکنون از مکان نگهداری‌شان خبری در دست نیست و معلوم نیست کجا هستند یا کجا نگهداری می‌شوند. آیا به کشورشان دیپورت شدند؟ باز هم معلوم نیست.

ایوپ، فعال اویغور در نروژ می‌گوید که اویغورهایی را می شناسد که از مصر، امارات و سایر کشورهای عربی اخراج شده‌اند. او گفت که پنج‌نفر از عربستان سعودی به چین بازگردانده شدند. این در حالی است که عربستان سعودی همواره خود را به‌عنوان مدافع مسلمانان در سراسر جهان جا زده است. ایوپ با اشاره به لقب رسمی پادشاه سعودی به‌عنوان خادم حرمین شریفین گفت: «آنها خادم این دو مکان مقدس نیستند، بلکه خادمان حزب کمونیست چین هستند.» از میان مسافران دیپلماتیک اخیر که از خاورمیانه به چین رفته‌اند، تنها وزیر امور خارجه ترکیه، مولود چاووش اوغلو، مساله اویغورها را (بر اساس گزارش‌های رسمی از این دیدارها) مطرح کرد.

برای کشورهای خاورمیانه، مزایای این رابطه واضح است: چین وعده می‌‌دهد که خریدار بلندمدت نفت و گاز و منبع بالقوه سرمایه‌‌گذاری باشد؛ بدون اینکه عوارض سیاسی تجارت با ایالات متحده را داشته باشد. پکن با دولت‌هایی معامله می‌کند که از واشنگتن سرپیچی می‌کنند. سوریه که رهبران آن تحت تحریم‌های سنگین قرار دارند، به تازگی به ابتکار کمربند و جاده پیوست. اما گسترده‌ترین روابط منطقه‌ای چین با غول‌های نفتی عرب خلیج‌فارس به رهبری عربستان سعودی و امارات متحده است. چین بزرگ‌ترین شریک تجاری بسیاری از کشورهای منطقه است و آنها انتظار دارند که چین نفت و گاز بیشتری از آنها بخرد؛ زیرا ایالات متحده که از زمان روی کار آمدن دولت بایدن به دنبال کاهش استفاده از سوخت‌های فسیلی است، نفت کمتری خریداری می‌کند. سال گذشته، تجارت بین چین و کشورهای خلیج‌فارس برای اولین‌بار از ۲۰۰میلیارد دلار گذشت و همکاری‌ها به حوزه‌های جدیدی گسترش یافت. بحرین و امارات اولین کشورهایی بودند که واکسن‌‌های ساخت چین را تایید کردند و امارات با شرکت‌های چینی برای تولید آن مشارکت کرد. در گزارش‌های رسمی چین از دیدارهای ژانویه، گرم‌‌ترین تمجیدها برای عربستان سعودی بود که چین این کشور را «دوست خوب»، «شریک خوب» و «برادر خوب» نامید. روز چهارشنبه (دیروز)، مقامات ارشد دفاعی چین و عربستان سعودی یک نشست مجازی برای بررسی راه‌های تعمیق روابط نظامی برگزار کردند.

امارات که می خواهد جایگاه خود را به‌عنوان مرکز فناوری و مالی تثبیت کند، به‌ویژه به شرکت‌های چینی علاقه‌مند است. «ایک فریمان» کاندیدای دکترای مطالعات چین در دانشگاه آکسفورد می‌گوید: «بسیاری از شرکت‌های فناوری چینی هستند که اکنون در آستانه پیشرفت هستند و تلاش می‌‌کنند جهانی شوند و به‌دلیل برخی قوانین نمی‌‌توانند وارد ایالات متحده یا اروپا شوند.» او شرکت چینی SenseTime را مثال زد که مورد انتقاد گروه‌های حقوق بشری است و از سوی ایالات متحده در لیست سیاه قرار گرفته است؛ زیرا به پکن فناوری‌هایی را برای شناسایی اویغورها ارائه می‌دهد. این امر باعث نشده است که مشتریان عرب پا پس بکشند. در سال۲۰۱۹، SenseTime یک دفتر مرکزی منطقه‌ای در ابوظبی افتتاح کرد. فریمان می‌گوید: «در هر کشور خاورمیانه‌ای، دفاتر امنیت عمومی‌شان خواهان این فناوری هستند و این شرکت‌های چینی هم آن محصول را ارائه می‌دهند.» ایالات متحده تلاش کرده است تا جلوی برخی اقدامات چینی‌ها در منطقه، به‌ویژه ارتقای زیرساخت‌های غول مخابراتی هوآوی را بگیرد. واشنگتن هشدار می‌دهد که هوآوی می‌تواند روندهای جاسوسی چین را تسهیل کند. به هر حال برخی از کشورهای عربی با هوآوی معاملاتی کرده‌اند. تحلیلگران می‌گویند که با گذشت زمان، ناسازگاری چین با سیاست‌ها و درگیری های منطقه‌ای می‌تواند مانع دسترسی بیشتر این کشور به خاورمیانه شود؛ زیرا این منطقه، منطقه‌ای مملو از جنگ‌ها، قیام‌ها و تنش‌های فرقه‌ای است. چین مراقب است با آمریکا سرشاخ نشود و شرکای عرب ایالات متحده هم سعی کرده‌‌اند به شیوه‌هایی با چین تعامل کنند که واشنگتن را از خود دور نکنند.