تاریخ شفاهی (۳۲۴)
آمریکاییها تعجب کردند و جشن گرفتند
رضا نيازمند :
مشکل در تهران مورد بحث قرار گرفت. دو راهحل بود یکی زدن پل روی رودخانه و دیگری توقف کار در مواقع باران و قابل عبور کردن رودخانه پس از هر باران. پل زدن کاری پرهزینه و وقتگیر بود. تصمیم گرفته شد جاده از داخل رودخانه تسطیح و قابل استفاده شود و هر مرتبه که باران میآید حملونقل متوقف شود و پس از اتمام باران باز رودخانه بازسازی و تسطیح شود و حمل کالا از سر گرفته شود و این برنامه به خوبی پیشرفت میکرد تا اطلاع دادند که جاده به یک سری کوههای خاکی برخورد کرده است و باید جاده مارپیچی در کوهها ایجاد شود. مسوول جادهسازی قول داد که با ساخت جاده مارپیچی از این کوههای خاکی هم عبور کند. او تعدادی بولدوزر و جادهکوب لازم داشت که فوری خریداری و نخستین محمولهها از بندرعباس به سر معدن حمل شد. آمریکاییها تعجب کردند و جشن گرفتند. البته مجری این کار هم یک سال حقوق پاداش گرفت. رئیس «اداره ترخیص شرکت مس سرچشمه در بندرعباس» که این شاهکار را انجام داده بود، از بندرعباس تا مس سرچشمه ایستگاههای تعمیرات مدام جاده برقرار کرده بود که تمام وقت چاله چولهها را ترمیم میکردند.