تاریخ شفاهی (۳۲۳)
کارگران شبها کار میکردند
رضا نیازمند :
او برای خود یک جیپ خرید و یک بررسی سطحی از زمینهای بین بندرعباس تا معدن را انجام داد و مسیر تقریبی راه را تعیین کرد و بلافاصله علامتگذاری، تسطیح جاده، کوبیدن جاده و شنریزی در محلهای لازم را شروع کرد. ناحیه بندرعباس بسیار گرم است. او کارگران را از ساعت ۷شب تا هفت صبح به کار مشغول داشت. روزها کارگران در چادرهای مخصوص استراحت میکردند. او کارگران را به گروههای ۷ تا ۱۰ نفری تقسیم کرد. برای هر گروه یک رئیس مسوول تعیین کرد و ساخت جاده را بر حسب کیلومتر به گروه کارگران کنترات داد. آب و غذا و وسایل خنککننده برای کارگران از بندرعباس آورده میشد. کارگران روزها زیر چادر استراحت میکردند و شبها کار میکردند. گروهی هم مامور تهیه غذا بودند. این کارمند فداکار روزی یک بار به من تلفن میکرد و میگفت چند کیلومتر پیشرفت کرده است. پیشرفت کار کاملا بیش از حد انتظار بود. به تدریج معلوم شد که این تجربه موفق خواهد شد. به زودی نخستین مشکل آشکار شد. جاده به یک رودخانه خشک برخورد کرد که فقط در موقع بارانهای سنگین مملو از آب میشد، ولی در مدت کمی پس از اتمام باران خشک میشد.