تاریخ شفاهی (۳۰۵)
پزشک در بیمارستان کرمان نبود
رضا نیازمند: گفتم فوری از بیمارستان کرمان چند پرستار یا دکتر به محل حادثه ببرند که حداقل از خونریزی آنها جلوگیری کنند و اگر آمبولانس دارند به هرترتیب شده آنها را به کرمان بیاورند. گفت بیمارستان کرمان یک آمبولانس دارد که خراب و در تعمیرگاه است. در بیمارستان هم پزشک وجود ندارد، ولی من دو نفر از کارکنان بیمارستان را به محل تصادف خواهم برد که حداقل از خونریزی مصدومین جلوگیری شود، ولی حمل مصدومین به کرمان بیفایده است و چارهای جز بردن به تهران وجود ندارد. گفتم فوری با آن دو نفر به محل تصادف برو و از مصدومین حفاظت کن تا من برای آوردن آنها به تهران اقدام کنم. مشکل بسیار سختی بود. به نظرم رسید که به رئیس شرکت هواپیمایی تلفن کنم. یک فروند هواپیما دربست اجاره کنم که برود و مجروحین را به تهران بیاورد. با رئیس شرکت هواپیمایی ایران آشنا بودم. یک ماه قبل از من خواسته بود که چند جلسه درباره مدیریت برای کارمندان شرکت او سخنرانی کنم و من هم این کار را بدون دریافت دستمزد کرده بودم. من بلافاصله به او تلفن کردم. گفت باکمال تاسف هیچگونه هواپیمایی در ایران ندارد. همه در حال پرواز هستند و سوگند خورد که تا ساعت ۸صبح فردا هم هواپیما ندارد. گوشی را گذاشتم.