یگانه فدای دستور شاه شد

هویدا هم دیواری کوتاه‌تر از دیوار محمد یگانه پیدا نکرد. برای خلاصی از دستور شاه سه نفر را به وزارت آبادانی و مسکن فرستاد که محمد یگانه را فدای این دستور کند. یک شب که یگانه در خانه خود با زن و فرزندانش مشغول تماشای تلویزیون بود می‌بیند که هویدا در دربار در مقابل شاه ایستاده و گزارشی را قرائت می‌کند. هو‌یدا گفت که طبق اوامر ملوکانه بازرسان به وضع مدیریت در وزارت آبادانی رسیدگی کردند و معلوم شد وزارتخانه‌ای که مدیریت خوب ندارد، وزارت آبادانی و مسکن است و پیشنهاد کرد که اعلیحضرت وزیر مربوطه را از کار بیکار کند. یگانه با دیدن این صحنه حالش به‌هم می‌خورد. دکتر اسلامی، رئیس بیمارستان تهران‌کلینیک را که از دوستان دیرین یگانه بود می‌آور‌ند و او تشخیص می‌دهد که یگانه سکته ناقص کرده و فورا او را به بیمارستان می‌برند. یکی، دو هفته بعد یگانه از بیمارستان مرخص شد و بلافاصله دست زن و بچه‌هایش را گرفت و به آمریکا برگشت. در آمریکا صندوق بین‌المللی پول (IMF) بلافاصله او را به کار مشغول کرد. اخراج این دو مرد دانشمند امید من را به بهبود اوضاع کشورم تبدیل به یاس و ناامیدی کرد.