از نسل اولی‌ها که هیچ صدایی باقی نمانده، نسل دومی‌ها هم خیلی خسته‌اند و چندتایی‌شان جان نفس کشیدن ندارند. فخری نیکزاد، گوینده دکلمه‌های برنامه موسیقی «گل‌ها» روز جمعه در لندن درگذشت.  رادیو در یک ساعت، همه ایران را به هم وصل می‌کرد، برایشان بلبل‌زبانی می‌کرد، حال دنیا را به همه می‌داد و آواز برایشان می‌خواند و رینگ می‌گرفت. همان جعبه و صدا، دنیای ایرانی‌ها از زبان‌شان گرفته، تا سبک و سیاق زندگی‌شان را عوض کرد. مطرب‌ها را هنرمند کرد و سیاه‌بازان را بازیگر. صدایی که از جنگ جهانی تا کودتا، توسعه و انقلاب، قدم به قدم ایران راه آمده است. 

در مورد ورود رادیو به ایران، چند تاریخ مهم است که هر کدام جرقه‌ای بوده برای ورود رادیو که هیچ کدام به یک‌صدسال هم نمی‌رسد. چهارم اردیبهشت ۱۳۱۹، جعبه‌ای که به اسم رادیو می‌شناسیم، صدا را از فرستنده اصلی در تهران، پخش کرد. به گفته آقای رضا مختاری اصفهانی، پژوهشگر تاریخ معاصر، «طبق اسناد موجود، ‌گیرنده رادیو به سال ۱۳۱۰ که به راسوشینکوف، رئیس بانک روس در مرکز جز داده شده است. حتما در همان سال یا پیش از آن،افرادی این مجوز را دریافت کرده‌اند.» ایران واقعا شگفت‌انگیز است و سدسازی در مقابل تازه‌ها قدمت زیادی دارد. فقط همین چند سال پیش نبود که ویدئو و ماهواره ممنوع بود و است، زمانی داشتن رادیو کم از دسترسی به ابزارهای جاسوسی نداشت‌ و خرید و نگهداری از آن نیازمند مجوز بود‌. این محدودیت‌ها مربوط به حوالی سال ۱۳۱۵ است که باید شماره رادیو به اطلاع نظمیه می‌رسید.

موج یک؛ سازمان پرورش افکار

رادیو از اول، پر زور و با قدرت وارد شد. با برنامه قبلی و آزمون. انگار نه انگار که پدیده‌ای به غایت تازه است. برای تاسیس رادیو، سازمان پرورش افکار، کمیسیون رادیو را ایجاد کرد. آقای رضا مختاری‌اصفهانی، پژوهشگر تاریخ معاصر: «در سال ۱۳۱۷ کمیسیون رادیو موظف به تهیه برنامه‌ای مرتبط با ایجاد فرستنده رادیو و افراد شاغل و فعال در آن شد. اما تاسیس آن تا ۱۳۱۹ چندین بار به تاخیر افتاد.»  رسانه‌ای شفاهی در جامعه‌ای که اکثریت آن توان خواندن و نوشتن نداشتند و فرهنگ شفاهی در آن غالب بود، چاره و شانسی جز بُرد نداشت. آقای مختاری‌اصفهانی: «در ابتدا افرادی که روشنفکر محسوب می‌شدند و جزو طبقه خاص بودند، با مجوز دستگاه رادیو را می‌خریدند.

در شهرهای کوچک هم، در میدان اصلی بلندگویی نصب می‌کردند که اخبار پیشرفت‌های کشور پخش شود. آن زمان قهوه‌خانه هنوز بخشی از فرهنگ و سنت جامعه ایرانی بود که رادیو در آن پخش می‌شد». کافه‌ها هم بعد از این دوره ایجاد شدند. ساعات اخبار احتمالا می‌توانست مشتری‌های بیشتری برای شنیدن اخبار ایران و جهان به قهوه‌خانه بیاورد، بلکه هم دو پیاله چای بیشتر و رونق کاسبی. در قهوه‌خانه‌ها فقط شاهنامه‌خوانی و نقالی نبود، اخبار دهان به دهان می‌شد و بعدتر گوش به گوش می‌نشستند که رادیو بشنوند.

رادیو با هیچ سلام و صلواتی راه به خانه‌ها باز نکرد، هر چند جامعه ایرانی به‌شدت شنیداری بود. آقای مختاری اصفهانی: «در دوره مشروطه، روزنامه‌ها طرفدار و تاثیرگذاری زیادی داشتند تا جایی که روزنامه صوراسرافیل یا نسیم شمال توسط مردم به رایگان توزیع می‌شدند. در آن زمان، یک باسواد در گذری برای مردم می‌خواند و نسیم شمال اشعارش را مردم حفظ بودند.»  آقای مختاری اصفهانی: «در ابتدا در برابر رادیو مقاومت وجود داشت و این نسل جوان بود که برای خرید رادیو تلاش می‌کرد. ساعاتی که موسیقی پخش می‌شد، برای بسیاری از افراد مذهبی جامعه که آن را صدای شیطان می‌دانستند، زمان خاموشی بود. یا زمانی که از مقابل قهوه‌خانه رد می‌شدند که صدای موسیقی رادیو بلند بود، انگشت بر گوش می‌کردند تا مسیر را طی کنند.»

برنامه‌های رادیویی در ابتدا با عنوان «گفتار» خوانده می‌شد. آقای مختاری اصفهانی: «در کمیسیون رادیو پیش‌بینی تهیه برنامه ۶ ماه رادیو انجام شده بود. این برنامه‌ها که توسط افرادی مانند سعید نفیسی و مطیع‌الدوله حجازی، نوشته می‌شد یا بر نوشته‌ها نظارت داشتند، شامل گفتار خانه‌داری، گفتار کشاورزی، گفتار کودکان- نخستین برنامه آن عمو ماندگار با اجرای فضل‌الله صبحی مهتدی بود که تحت تاثیر صادق هدایت بود- و موسیقی ایرانی و غربی بودند.» بعدتر اخوان ثالث، پژمان بختیاری و مهدی سهیلی که در شعر صبقه داشتند، وارد میدان شدند. نویسندگانی که ادبیات را خوب می‌شناختند.

امیر نوری، تقریبا نسل دومی گویندگان رادیو است. سرراست‌ترین آدرس برای شناخت صدای او، یادآوری دکلمه «همه از خداییم، به سوی خدا برویم» در ابتدای مناجات ربنای استاد شجریان است. تولد او و رادیو تقریبا هم‌زمان و در سال ۱۳۱۷ بوده است. از آن زمان که زمستان‌ها زیر کرسی دراز می‌کشیدند و پدر شاهنامه می‌خواند، عاشق داستان‌خوانی و ادبیات شد، بعد وقتی به مدرسه رفت، زنگ‌های تفریح بچه‌ها را جمع می‌کرد و ادای گوینده‌های رادیو را در می‌آورد و داستان می‌ساخت. آقای نوری: «پدرم کارمند دولت بود و به زاهدان منتقل شد. من هم تازه دیپلم گرفته بودم. رادیوی زاهدان تازه راه افتاده بود و مدام آگهی جذب نیرو می‌داد. رفتم، آقایی دستگاهی آورد و صدایم را ضبط کرد و گفت خوب است. خوب حرف می‌زنی. شهرستان این طوری است. همه کار می‌کنند، گویندگی خبر، هنرپیشگی، همه کار. آن موقع از کسانی استفاده می‌کردند که صدای مطلوبی داشتند و می‌توانستند کتابی بخوانند.»

محل رادیو در ابتدا قبل از پل سیدخندان فعلی بود که حالا دست وزارت ارتباطات است. آقای مختاری اصفهانی: «برنامه‌ها همه به صورت زنده بود، حتی موسیقی. هر خواننده‌ای به همراه گروهش به اتاق پخش می‌رفت و برنامه اجرا می‌کردند.»  رسانه و نظارت و سانسور در ایران، دست در گردن هم دارند، دهه آن تفاوتی در ذات این هم‌زیستی جبری ندارد. آقای مختاری اصفهانی: «آن موقع حساسیت زیادی در مورد اخبار سیاسی وجود داشت، چنان که ۱۳۱۹ رجبعلی منصور، نخست‌وزیر وقت در نامه‌ای تاکید می‌کند که حتما بر برنامه‌های رادیو نظارت بشود. حتی رضا شاه روی این نکته تاکید داشت.»

آن وقت اخبار روزنامه‌ها در رادیو خوانده می‌شد. روزنامه‌هایی که تیغ شهربانی بالای سرشان بود و سانسور داشتند، یک‌بار هم قبل از روخوانی در رادیو باید ممیزی می‌شدند. آقای مختاری اصفهانی: «ایران در جنگ جهانی دوم سعی می‌کرد بی‌طرفی را رعایت کند، در نتیجه رادیو به عنوان رسانه دولتی نمی‌توانست مدعی شود که بر اساس آزادی مطبوعات عمل کرده، پس سخت‌گیری بیشتری اعمال می‌شد.»  با توجه به آنکه همه شهرها ۲۴ ساعته برق نداشتند، برنامه‌های مهم و اخبار پیشرفت کشور عصرها پخش می‌شد. به نوعی رادیو قرار بود جای منبر و مخاطبانش را بگیرد. اما همه رادیو نداشتند.

موج دو؛ آموزگاری نیکو

احمد متین‌دفتری زمان تاسیس رادیو می‌گوید: «رادیو آموزگاری نیکو برای بازرگانان و کشاورزان است.» این گفته بیراه نبود. چارچوبی که برای آن در نظر گرفته شد، سرگرمی، آموزش و ایدئولوژیک بود. به این معنا که در تلاش برای عمومیت دادن به دو شاخه دیدگاه پهلوی اول که شامل ناسیونالیسم باستان‌گرا و تجدد غربی بود.

مختاری اصفهانی: «رادیو به مرور سبک زندگی جدیدی را به مردم ایران تعلیم می‌دهد. از اینجاست که موسیقی که پیش‌تر عرف و شرع پذیرای آن نبودند، عمومی می‌شود، کسانی که قبل‌تر مطرب خوانده می‌شدند و بیشتر افراد سطح پایین جامعه یا یهودیان به آن می‌پرداختند، عنوان هنرمند گرفتند.»

خط قرمز این پدیده تازه تا زمانی که رضاشاه بر سلطنت بود، مذهب بوده است، چنان‌که در دوره او اصلا برنامه مذهبی اعم از سخنرانی مذهبی یا تلاوت قرآن حتی افکار نوگرایان مذهبی مانند شریعت سنگلجی و ابولحسن فروغی در رادیو شنیده نمی‌شد. موضوع برنامه‌های آموزشی چنان برای رادیو اهمیت داشت که آموزش‌وپرورش با همکاری رادیو در دهه ۳۰ و دولت دکتر مصدق برنامه‌های آموزشی به صورت آزمایشی تهیه و پخش شد و بعدتر نیز ادامه پیدا کرد. مختاری اصفهانی: «در دوره مصدق رادیو چنان اقبالی پیدا می‌کند که «علی‌اصغر رشیدفرهمند»، رئیس رادیو می‌گوید روزانه ۳۰۰ نامه پیشنهادی مردم به رادیو می‌آید.»  این وضعیت آغازی است برای تولید متنوع برنامه‌های رادیویی.

آقای مختاری اصفهانی: «برنامه «فرهنگ مردم» با اجرای ابوالقاسم انجوی شیرازی، با تمرکز بر فرهنگ عامیانه، به خصوص در شهرستان‌ها و روستاها بسیار مورد توجه بود، تا جایی که وقتی از مردم خواست در مورد آداب و رسوم منطقه خود اطلاعات بفرستند، برخی اسناد خانوادگی خود را برای برنامه فرستادند. یک نوع بومی‌گرایی در جامعه و حکومت ترویج شده بود. محمدرضا شاه، در دوره‌ای از طریق نظریه‌پردازانی مانند سیدحسین نصر،  احسان نراقی و سیداحمد فردید، در حال تبلیغ بومی‌گرایی بودند و در نقطه مقابل، جلال آل‌احمد و علی شریعتی هم در حال تبلیغ بومی‌گرایی در جهت مخالف سلطنت پهلوی بودند. جالب این که هر دو طرف مدعی غرب‌گرایی طرف مقابل بودند»

موج سه؛ جنگ جهانی دوم

رادیو هنوز دست و پای خود را جمع نکرده بود که جنگ جهانی دوم به ایران کشیده و کشور اشغال می‌شود.

آقای مختاری اصفهانی: «شاه‌پرستی در کنار کارکردهایی که برای رادیو تعریف شده بود، باید تقویت می‌شد. در ابتدا تلاش می‌شد هویتی یکسان بدون توجه به قومیت‌ها و تکثر فرهنگی در ایران القا شود، پس از شهریور ۱۳۲۰ و اتفاقات آذربایجان تکثر قومی و زبانی مورد توجه قرار می‌گیرد.» در شهریور ۱۳۲۰ و در جریان جنگ جهانی دوم، شوروی و بریتانیا ایران را به اشغال خود درمی‌آورند، رضا شاه خلع، از کشور تبعید و فرزندش بر تخت می‌نشیند که تحول شگرفی در رادیو ایجاد می‌شود.

آقای مختاری اصفهانی: «همین زمان است که رادیو تبریز به عنوان نخستین رادیو با ویژگی تولید برنامه، ایجاد می‌شود و بهمن‌ماه۱۳۲۰، نخستین برنامه مذهبی رادیو با اجرای «حسینعلی راشد» پخش شد. به موازات این تغییرات، بر احترام به تکثر فرهنگی و قومی و عدم اهانت به قومیت‌ها و مذاهب تاکید می‌شده است. همین دوره است که عیسی صدیق شروع به خواندن اشعار حماسی و شاهنامه‌خوانی می‌کند و حتی از عشایر مثل ایل بختیاری برای شاهنامه‌خوانی دعوت می‌کند که این ایده بر مبنای اهمیت هویت ملی بود.»

اما این رادیو یک‌بار دیگر دچار محدودیت می‌شود. با اشغال ایران، متفقین معتقد بودند که می‌توان از رادیوی اتومبیل‌ به عنوان بی‌سیم استفاده کرد، پس اصرار داشتند رادیوی اتومبیل‌ها باز شوند، در عین حال رادیوی اماکن عمومی را کنترل می‌کردند که رادیو متحدین به خصوص برلین را نگیرند.

آقای مختاری اصفهانی: «رادیو برلین و بی‌بی‌سی قبل از اشغال ایران برنامه داشتند. مجری برنامه‌های رادیو برلین شاه بهرام شاهرخ بود که در دوره‌ای به رضاشاه حمله می‌کرد، اما به محض آنکه او مقابل متفقین ‌ایستاد، مدافع او شد. به هر حال، محدودیت‌ها برای شنیدن رادیو برلین به گونه‌ای بود که در اصفهان دو کافه- قهوه‌خانه به نام‌های «گلستان» و کافه «کوچکیان» به دلیل آنکه رادیو برلین را می‌گرفتند، پلمب می‌شوند.»

موج چهار؛ جنگ رسانه‌ای

رادیو کم‌کم جای خود را در جامعه ایرانی باز می‌کند تا آنجا که مذهبی‌ها نیز رادیو داشتند، برنامه سخنرانی‌های آنها از رادیو پخش می‌شد. آقای مختاری اصفهانی: «یکی از نمونه‌های آتشین آن پخش سخنرانی آیت‌الله فلسفی در مسجد شاه علیه بهاییان از رادیو بود که موج مردمی علیه آنها ایجاد شد و گاه خانه‌هایشان به آتش کشیده شد.» آیت‌الله مطهری و طالقانی نیز در رادیو سخنرانی می‌کردند تا آنکه نزاع میان نهاد مذهب و حکومت بالا می‌گیرد. آقای مختاری اصفهانی: «اختلاف چنان بالا می‌گیرد که حتی وقتی یک فرد مذهبی با رادیو صحبت می‌کرد، بایکوتش می‌کردند که این حکومتی شده است.» با شکاف میان روحانیون و حکومت، مذهبی‌ها به سمت رادیو بغداد رفتند. اوج این شکاف مربوط به سال ۱۳۴۲ است. حالا دیگر، رادیو بی‌بی‌سی نه تنها در خانواده‌های مذهبی که در حوزه علمیه هم مخاطبان زیادی داشت.

این داستان ادامه پیدا می‌کند تا سال ۱۳۴۵. آقای مختاری اصفهانی: «سال ۱۳۴۵ همزمان با جنگ اسرائیل و اعراب، کمیته‌ پرورش افکار با وظیفه بررسی افکار و مسائل روز تشکیل می‌شود که بعدا به «کمیسیون بررسی مسایل روز» تغییر نام می‌دهد و اکنون به آن مهندسی فرهنگی می‌گوییم. یکی از وظایف این کمیته بر رادیو تهران، اهواز، سنندج و تبریز بوده که برنامه‌هایشان حساسیت برانگیز نباشد. در عین حال برنامه‌های رادیو بغداد را برای آنکه در مقابل برنامه‌ای برای پاسخ بسازد، رصد می‌شد. یک جنگ رسانه‌ای بین رادیوهای ایران و عراق برقرار بود. رادیو بغداد جلسات درس خارج آیت‌الله خمینی را پخش می‌کرد، رادیو اهواز نیز مورد توجه و تایید آیت‌الله حکیم مرجع اپوزیسیون عراق بود.» ادامه این جنگ رسانه‌ای فرستنده‌های ایران و تنوع بخشی به رادیوهای قومی بود. آقای مختاری اصفهانی: «به عنوان مثال، رادیو زاهدان به‌طور خاص در ایام محرم برنامه‌های متفاوت از دیگر شهرها تهیه می‌کرد.»

موج پنج؛ کسب درآمد از جعبه

به هر میزان که رسانه‌ای مورد توجه قرار بگیرد و عمومیت پیدا کند، حتما می‌توان به کسب درآمد از آن نیز فکر کرد. آقای مختاری اصفهانی: «طبق سندی که از سال ۱۳۴۱ موجود است، آگهی تجارتی در رادیو به مزایده گذاشته می‌شود و مال‌الاجاره آن برای ۲۳ دقیقه آگهی در سال مبلغ ۲۳ میلیون ریال بود. اما رئیس رادیو با پخش آگهی‌های تجارتی از رادیو مخالف بود. اما در مقابل اسدالله علم، نخست‌وزیر وقت معتقد بود که درآمدهای حاصل از آگهی‌های تجارتی باید صرف و هزینه برنامه‌های رادیو و توسعه رادیوهای استانی شود. در سال ۱۳۴۳ طبق مصوبه هیات وزیران با این توجیه که پخش آگهی‌های تجارتی در هیچ یک از رادیوهای دولتی دنیا مرسوم نیست، پخش آگهی‌های تجارتی از شبکه‌های رادیویی را ممنوع اعلام کرد.

در سال ۱۳۴۷ اداره اطلاعات در دولت آیین‌نامه آگهی‌های تجارتی رادیو را تنظیم کرد و مصوب شد کمیسیونی بر نرخ‌ جایزه آگهی‌ها-آگهی‌هایی که برای خریداران خود جایزه تعیین می‌کردند- نظارت داشته باشد. بر این اساس، کل وسایل و عوامل تهیه و تولید آگهی بر عهده آگهی‌دهنده بود و در صورت استفاده از وسایل کار و کادر رادیو باید معادل ۵ درصد بهای آگهی به عنوان حق تهیه به رادیو پرداخت می‌شد.» به گفته تقی روحانی، آگهی تجارتی در رادیو ماهانه ۳ هزار تومان درآمد برای خواننده آن داشت، در حالی که حقوق گویندگی معادل دو هزار تومان بوده است.  آقای نوری: «حقوق رادیو نسبتا خوب بود و زندگی را کاملا تامین کرد. اما از چند سال بعد از کار رادیو، متوجه شدند که رادیو روی مردم تاثیر می‌گذارد. از اینجا کارخانه‌ها و صاحبان کالاها که پیش‌تر تبلیغ خود را به مجله می‌دادند، به رادیو هم دادند. گاهی آگهی‌ها را گوینده‌های رادیو می‌خواندند و گاهی هنرپیشه‌ها و بازیگران. رادیو که آمد، بازیگری هم راه افتاد.»

موج شش؛ انقلاب

نخستین‌های رادیو، غریب بودند، سکان‌داری یک رسانه‌ تازه‌ظهور بی فوت و‌فن  قبلی. آقای مختاری اصفهانی: «جذب در رادیو از ابتدا منوط به گذران آزمون بود. به غیر از صدا، طرز خواندن متن بدون غلط و تلفظ درست واژگان، از جمله مواردی بوده که در آزمون مورد توجه قرار می‌گرفت. در عین حال اکثر این افراد فن خطابه خوانده بودند. کسانی مانند خانم‌ها قدسی، رهبری، طوسی حائری و نخعی و آقایان اسدلله موثقی، رکن‌الدین آشتیانی و ابولقاسم طاهری از طریق آزمون پذیرفته شدند.» رضا سجادی، نخستین گوینده رادیو است که می‌گوید: «اینجا تهران است». سخنرانی رزم‌آرا در مجلس در مخالفت با ملی شدن صنعت نفت و بیانیه احمد قوام را که منجر به قیام ۳۰ تیر شد، او ‌خواند. او از پشت میکروفن به شهرداری مشهد و نمایندگی مجلس رسید. او صدایی حماسی داشت و پیش از سخنرانی محمدرضا شاه، مقدمه می‌خواند. شاه یک‌بار به او گفته بود آلمانی‌ها هم تو را می‌خواستند؛ چه خوب شد که نگذاشتیم. دیگری تقی روحانی بود که تفسیر روز می‌خواند.

آقای مختاری اصفهانی: «تفسیر روز با صدای روحانی شناخته می‌شد که معینیان آن را می‌نوشت و تنها کسی بود که می‌توانست خط او را بخواند. صدای او خیلی مورد علاقه شاه نیز بود، حتی زمانی که آگهی‌خواندن باب شده بود، محمدرضا شاه با رفتن روحانی مخالفت کرد. او در آستانه انقلاب بیانیه‌ها و اخبار سیاسی می‌خواند و انقلابیون را مورد اتهام قرار می‌داد که وابسته به خارج‌اند. او بعد از انقلاب محاکمه و به خاش تبعید شد، اما او را در راه دزدیدند و با تبر به سرش زدند. شانس آورد دزدان فرار کردند و کشاورزان منطقه او را از جاده شاه‌عبدالعظیم به بیمارستان منتقل کردند. او تا سال ۸۸ که فوت کرد، فلج بود و لکنت زبان داشت. سیدجواد ذبیحی هم که در رادیو مناجات می‌خواند، به دلیل همکاری با رادیو محاکمه شد، به زندان رفت و روز آزادی از زندان، مقابل در زندان کشته شد. بهبهانی هم مقابل منزلش کشته شد. این افراد حتی آنها که مذهبی بودند، به دلیل همکاری با رادیو و حکومت، مصداق آخوندهای درباری بودند.»

آقای نوری: «آن وقت رادیو در میدان ارک بود، یکی از مدیران و مسوولان کار دعوت کرد و گفت برنامه‌ای برای افطار نوشته‌ایم. اشعار مولانا را به عنوان مناجات بخوان، شجریان هم می‌خواند. اما بعدا اشتباه کردند و پخش را قطع کردند چون با شجریان اختلاف پیدا کردند. شجریان خواهش کرد این کار را نکنید. این کار متعلق به من نیست، متعلق به مردم است.»

موج هفت؛ تغییر زبان

رسانه یعنی تغییر را از جایی به جای دیگر ببری و در ادامه آشناسازی ایجاد کند. آقای مختاری اصفهانی: «یکی از کارکردهای رادیو در بخش زبان فارسی، ساخت یک لهجه معیار است که اتفاقا صادق هدایت منتقد آن در رادیو بوده که با این کار لهجه‌ها از بین می‌رود و آن را آسیب می‌دانست، چرا که معتقد بود باید رنگین‌کمان لهجه‌ها را داشته باشیم.» رادیو کم‌کم توانست زبان مشترکی را در تمام ایران بچرخاند.

آقای نوری: «بیان امروز از رادیو به وجود آمد. چون شنیداری بود باید از زبان نوشتاری به بیان شنیداری تبدیل می‌شد. اول رادیو در پایتخت راه افتاد و از لهجه و گویش تهران و قشر تحصیلکرده و دانشگاهی استفاده می‌کرد که به آن می‌گفتند کتابی و لفظ قلم. این بیان، بیان قاعده‌مند شد. ابتدا که در قهوه‌خانه‌ها رادیو روشن بود، اغلب مردم حتی متوجه نمی‌شدند چه می‌گوید. یک تهرانی قدیم و دانشگاه دیده، داستان را به مردم توضیح می‌داد تا مردم کم‌کم عادت کردند. در شهرستان‌ها هم مدتی طول کشید تا متوجه شدند که گویندگان رادیو چه می‌گفتند. مردم عاشق رادیو شده بودند، مهم‌ترین خبرهای ایران و جهان را پخش می‌کرد. تاثیر رادیو روی تربیت، زندگی و آداب و رسوم مردم بی‌نظیر بود.»