چگونه ایران تحریمشده میتواند با چین کار کند؟
تقویت نقش فعال سیاسی و ژئوپلیتیک در منطقه بر وزن استراتژیک کشورمان در نزد چین میافزاید و این خود منجر به سرازیر شدن سرمایهگذاری و انتقال فناوری از چین به کشورمان میشود. الگوی جدید سیاست خارجی چین متمرکز بر سه مفهوم اصلی «ابتکار تمدن جهانی» به معنای عدمتحمیل ارزشها و الگوهای کشورهای غربی به دیگران، «ابتکار امنیت جهانی» به معنای مخالفت با تلاشهای غرب برای مهار قدرت نظامی و به اصطلاح تهدید چین، و «ابتکار توسعه جهانی» به معنای تعمیم مدل رشد اقتصادی چین با جهان غیرغربی (جهان جنوب) بدون تحمیل شرایط خود است. هدف این الگو، تقویت جایگاه ژئوپلیتیک چین در زنجیره انتقال منطقهای و جهانی کالاها در نظام امنیت منطقهای و جهانی است. در تحول نگاه جدید چینی، «ابتکار یک جاده یک کمربند» تعبیر ویژهای از منفعت صرف منطقهای را تداعی میکرد که هزینه آن الزاما به نفع منافع چین نبود، چون کشورهای منطقهای توان مالی-اقتصادی لازم را برای اجرای کامل آن در حوزه سرزمینی خود نداشتند. بنابراین نیاز بود تا ابتکار چینی به شکلی جنبه گستردهتری پیدا کند که جنبههای فرهنگی، امنیتی و توسعهای جهانی در چارچوب تامین منافع چین را هم در برگیرد. در توصیف این مدل سیاست خارجی، شی جی پینگ رئیسجمهور چین در دیدار اخیر خود با ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه بر ضرورت «همزیستی مسالمت آمیز» و اجرای نگرش «برد-برد» در صحنه سیاست جهانی تاکید کرد. اما پرسش اصلی این است که چین چگونه قادر خواهد بود بین دو نگرش بازی اقتصادی منطقهای و جهانی و بازی سیاسی و ژئوپلیتیک که بیتردید مواجهه و حساسیت غرب را در پی خواهد داشت تعادل برقرار کند. میانجیگری چین در بهبود روابط ایران و سعودی بیش از اینکه غربیها را نسبت به خروج ایران از به اصطلاح انزوای منطقهای و جهانی نگران کند، به بازیگری فعال ژئوپلیتیک چین در صحنه معادلات سیاسی منطقه غرب آسیا حساس کرد. برای دههها کنترل روندهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی بهطور کامل در اختیار غربیها بود. تردیدی نیست که چین در هر صورت خواهان حفظ و حتی توسعه روابط با آمریکا و اروپا در چارچوب تامین منافع خود است. چون از این طریق نشان میدهد که در معادلات سیاست و اقتصاد جهانی منزوی نیست و این وضعیت بر ارزش استراتژیک چین در جهان غربی و جهان غیرغربی (جهان جنوب) میافزاید. الگوی جدید جهانی چین به نوعی خواهان برقراری تعادل بین دو عنصر «اقتصاد» و «ژئوپلیتیک» است. یک نمونه آشکار از بهکارگیری این الگو رویکرد چین نسبت به عملکرد روسیه در جنگ اوکراین است.
اکنون دو دیدگاه در چین نسبت به این جنگ وجود دارد: نخست، اینکه روسیه یک قدرت در حال نزول و تحت تحریم بینالمللی است و چیزی ندارد که به چین اضافه کند. حتی واردات انرژی از روسیه هم برای این کشور جذاب نیست، چون چین با قدرت مالی خود قادر است انرژی را از هر جایی تامین کند. روسیه حتی برای چین ارزش نقش متعادلکننده قدرت آمریکا را هم ندارد و به این لحاظ چین کاملا آگاه است که تنها باید متکی به خود باشد. دوم و به واقع رویکرد غالب مورد نظر رهبری چین که به شخص پوتین هم علاقهمند است، این است که چین به هر حال به دوستان و متحدان ویژه خود نیاز دارد و بنابراین در شرایط سخت و بحران باید از آنها، هر چند بهطور غیرعلنی، حمایت کند تا به نوعی توجه غرب را روی آنها متمرکز نگه دارد و از این طریق به الگوی امنیت جهانی مورد نظر و متعادل خود دست یابد. چنین معادلهای در روابط کنونی چین با عربستان سعودی و ایران هم صادق است. با تقویت فرهنگ برد-برد در منطقه غرب آسیا، به واقع چین در خط مرزی بازی اقتصادی و ژئوپلیتیک در منطقه و جهان با رویکردی ترکیبی به مواجهه با غرب میرود. با این منطق، چین به میانجیگری در جهت بهبود روابط دو قدرت منطقهای یعنی ایران و سعودی پرداخت. برای چین، عربستان به لحاظ سیاسی و ژئوپلیتیک (درست یا غلط) رهبر جهان اسلام است و همزمان جایگاه ویژه اقتصادی برای غرب دارد، که به نوعی میتواند نقطه اتصال چین با غرب برای مواجهه با تلاشهای غرب برای مهار به اصطلاح تهدید نظامی چین، بهویژه در مساله تایوان باشد.
در مقابل، ایران یک بازیگر ژئوپلیتیک و تاثیرگذار در معادله قدرت و ایجاد ثبات منطقهای در غرب آسیا و همزمان یک بازیگر ضد نفوذ غرب در منطقه است. البته موضوع تحریمهای اقتصادی غرب علیه ایران برای چین به لحاظ اقتصادی یک مانع بزرگ بوده و اکنون محدودیت اصلی چین چگونگی برقراری تعادل بین اقتصاد کم حجم و تحت تحریم کشورمان با روابط اقتصادی پرحجم با غرب است. اما نقش برتر ژئوپلیتیک و سیاسی ایران در منطقه، گسترش روابط چین با کشورمان را تنظیم و جبران میکند.در الگوی جدید جهانی چین، کالای سیاسی و ژئوپلیتیک در کنار کالای اقتصادی که هم اکنون هم به نوعی در کنترل چین قرار دارد، اهمیت بیشتری پیدا کرده است. بر این مبنا، اهمیت منطقه غرب آسیا برای چین در شرایط کنونی سیاست جهانی ترکیبی از اهمیت ژئوپلیتیک و اقتصادی برای مواجهه با غرب، بدون برانگیختن ضدیت با آن است. به واقع، رهبران چین کاملا آگاه هستند که آمریکا همیشه در منازعه دائم با کشورشان باقی خواهد ماند و در این روند چین تنها باید به خود متکی باشد. به عبارت دیگر، هیچ قدرت متعادلکنندهای (به غیر از خود چین) نمیتواند به کمک این کشور بیاید. در چنین شرایطی، وجود و حضور دوستان ویژه همچون ایران، روسیه و حتی عربستان سعودی و قرار دادن آنها در یک قالب دوستی، بدون ایجاد هیچگونه اتحاد یا تعهدی با آنها، میتواند سوپاپ اطمینانی برای الگوی امنیت جهانی چین در مواجهه با معادله غرب باشد.
در چنین شرایطی، سیاستگذاران کشورمان با توجه به نقش برتر ژئوپلیتیک ایران، باید از فرصت پدید آمده در رقابت جاری بین قدرتهای جهانی (منازعه روسیه با غرب و منازعه غرب با چین) استفاده کرده و با ایفای نقش سازنده و متعادل در حل بحرانهای منطقهای و اجرای سیاست فعال ژئوپلیتیک (همانند ایفای نقش امنیتی به موقع در سرکوب داعش در منطقه)، الگوی سیاست خارجی کشور را با نگاه جهانی چین سازگار کرده و از این طریق ظرفیتهای عظیم و بالقوه اقتصادی کشور را با اقناع چین به انجام سرمایهگذاری گسترده و انتقال فناوری به کشورمان فعال کنند. ایفای نقش سیاسی و ژئوپلیتیک به نوعی پشتیبان ظرفیتسازی بالای اقتصادی کشورمان میشود و نهایتا برعیار قدرت منطقهای ایران در نزد چین، روسیه، کل جهان جنوب و حتی غرب میافزاید. مهمتر اینکه چنین تحولی منجر به بهبود زنجیره وار روابط سیاسی-اقتصادی کشورمان در حوزه همسایگی و جهان عرب میشود.