ابراهیم نیا با اشاره به واکنش‌‌‌ها به توافق ازسرگیری روابط ایران و عربستان، خاطرنشان کرد: «تهران و ریاض، خصوصا در دو دهه گذشته، روابط سیال و متغیری را تجربه کرده‌‌‌اند؛ دو کشور در حوزه‌‌‌های سیاسی، امنیتی و اقتصادی در منطقه و جهان دچار تعارضات بسیاری هستند و از سرگیری روابط میان آنها در منطقه می‌تواند برخی از روندهای حساس منطقه‌‌‌ای را دچار تغییرات اساسی کند.» وی ادامه داد: «به نوعی حالتی از انتظار از ادامه این توافق مشاهده می‌شود، چراکه رقابت‌‌‌های امنیتی و ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ایدئولوژیک مبنای اساسی تشدید خصومت میان دو کشور در میدان‌‌‌های نیابتی خصوصا در منطقه بوده است؛ بنابراین طبیعی است که ناظران در حوزه‌‌‌های مختلف با دیده تردید به این توافق بنگرند و این پرسش برای آنها باقی باشد که آیا توافق میان ایران و عربستان از نوع توافق صلح‌آمیز سرد خواهد بود یا نه، این توافق بستری خواهد شد تا در آینده روابط گسترش یافته و حوزه‌های مورد اختلاف حل و فصل شوند؟» 

وی سناریوی دیگر در رابطه با چشم‌انداز روابط ایران و عربستان را به وزن چین در خلیج فارس و خاورمیانه مرتبط دانست و ادامه داد: «از آنجا که پکن میانجی این توافق بوده و مذاکرات را پیروزی گفت‌‌‌وگو و صلح نامیده و پررنگ‌ترین محور و راهبرد سیاست خارجی‌‌‌اش اقتصاد و ثبات امنیتی در مناطقی است که در آنجا سرمایه‌گذاری کرده، نقشی که در ادامه ایفا می‌کند، اهمیت دارد. اینکه چین تا چه اندازه در آینده موفق خواهد شد؛ ژئوپلیتیک هویتی ریاض و تهران را به یکدیگر نزدیک کند، تا چه میزان می‌تواند با عامل اقتصاد دو کشور را تحت فشار قراردهد که هنجارها و رویکردهای ایدئولوژیک نسبت به یکدیگر را تعدیل کنند و همسویی میان تهران و ریاض را عمق بخشد تا در آینده بلندمدت این توافق بدل به توافقی سه جانبه میان تهران، ریاض و پکن شود، نقش بسیار مهمی است.»

این تحلیلگر مسائل غرب آسیا اضافه کرد: «در سناریوی سوم، اگر عربستان سعودی با این پیش‌زمینه به میدان آمده باشد که گام عادی‌سازی و پذیرش پیمان ابراهیم را در پیش بگیرد؛ در حقیقت تلاش دارد که در این سناریو اصل توازن و دیپلماسی عملیاتی عربستان سعودی در همکاری با قدرت‌‌‌های شرق و غرب خصوصا در میان اعراب و سپس در ابعاد بین‌المللی را به همگان نشان دهد.»