نقشه پرستار خانگی برای سرقت از خانه پیرزن تنها
گروه حوادث- یک پرستار خانگی که با همدستی خواستگارش نقشه سرقت از خانه صاحبکار خود را طراحی و اجرا کرده بود، در بازجوییهای قضایی جزئیات این حادثه را بازگو کرد. تحقیقات پلیسی و قضایی از این متهم ۲۴ساله در حالی انجام میگیرد که خواستگار ۲۵ساله وی همچنان متواری است. بنابه این گزارش ساعت ۷صبح روز ۳۰مهرماه سالجاری یکی از ساکنان مجتمع مسکونی در خیابان شریعتی تهران با مشاهده درباز همسایه طبقه سوم خود احساس کرد باید حادثهای رخ داده باشد. او وقتی وارد آپارتمان شد با دستها و پاهای بستهشده پرستار جوان خانه روبهرو شد. ماموران کلانتری ۱۲۰ سیدخندان بااطلاع از این ماجرا در محل حادثه حاضر شدند و تحقیق از این دختر را آغاز کردند.
پرستار جوان در حالی که بسیار مضطرب و نگران مینمود درباره چگونگی وقوع حادثه ادعا کرد که ساعت ۶ و ۳۰دقیقه صبح بود که زنگ در را به صدا درآوردند. مردی ادعا میکرد که از طرف اداره پست آمده و بستهای را برای صاحبکارم آورده است در را که باز کردم ناگهان دو مرد جوان قوی هیکل مرا هل داده و به زور وارد خانه شدند.
آنها در حالی که با کاردی مرا تهدید میکردند، با روسری دست و پا و دهانم را بستند سپس با جستوجو در کمدها مبلغی پول نقد و اشیای با ارزش موجود را با خود بردند.
با توجه به این اظهارات پلیس به بررسی دقیق در صحنه سرقت دست زده و پی برد که گفتههای پرستار جوان دوراز حقیقت است.
بدین ترتیب او برای بازجوییهای دقیقتر به کلانتری انتقال داده شد. او وقتی دریافت رازش فاش شده است اعتراف کرد که با همدستی خواستگارش نقشه سرقت را طراحی و اجرا کرده است.
این دختر جوان گفت: یک سال قبل هنگامی که در غرب کشور ساکن بودم با پسر جوانی آشنا شدم. کمکم ارتباط ما بیشتر شد و او خود را خواستگار برای ازدواج با من معرفی کرد.
به دلیل مشکلات مالی که داشتم به تهران آمدم و با توصیه یکی از آشنایان خانوادگیمان برای پرستاری از زن سالخوردهای معرفی شدم.
چند ماهی از آغاز به کارم در این خانه میگذشت که خواستگارم با من تماس گرفته و درباره وضعیت محل کارم پرسید. او هنگامی که متوجه شد صاحبکارم پیرزن تنهایی است پیشنهاد سرقت را مطرح کرد. ابتدا نپذیرفتم ولی او گفت باید برای تامین هزینه ازدواجمان تن به این کار بدهیم.
طبق هماهنگیهایی که انجام داده بودیم صبح زود وقتی صاحبکارم خواب بود به در خانه آمد و پس از برداشتن پولها، دستوپای مرا بست و آنجا را ترک کرد.
جعفری، جانشین دادسرای جنایی تهران متهم را با صدور قرار قانونی تا انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار پلیس پایگاه چهارم آگاهی قرار داد.
خبرنگار ما با این پرستار گفتوگویی انجام داده است که در زیر میخوانید:
چند کلاس سواد داری؟
تا سوم راهنمایی درس خواندم.
فرزند چندم خانواده هستی؟
بچه پنجم هستم. چهار برادر و چهار خواهر هستیم.
پدرت چکاره است؟
او ۱۲ سال قبل در شهرمان فوت کرد از آن به بعد ما مجبور شدیم برای تامین هزینه زندگیمان کار کنیم.
با خواستگارت چطور آشنا شدی؟
یک بار وقتی برای خرید بیرون رفته بودم او را دیدم.
آیا تا روز سرقت به خانه محل کارت آمده بود؟
نه، نشانی آنجا را من در تماس تلفنی به او دادم.
صاحبکارت به هنگام سرقت کجا بود؟
او خوابیده بود، همه ماجرا تنها ۱۰ دقیقه طول کشید.
خواستگارت چه شغلی داشت؟
نمیدانم. تا حالا مرا به محل کارش نبرده است، ولی خودش میگفت در یک مغازه کار میکند.
اعضای خانوادهتان در تهران ساکن هستند؟
من تنها برای کار آمده بودم.
چه طور شد به عنوان پرستار پیرزن تنها انتخاب شدی؟
از طریق یک زن که در شهرستان مدتی صاحبخانه ما بود. او تمامی اعضای خانواده ما را میشناخت و ما نزدیک به ۱۰سال کارهای خانه او را انجام میدادیم. او کاملا از کار ما راضی بود و به ما اعتماد داشت.
پیرزن تنها زندگی میکرد؟
بله، شوهرش فوت کرده و بچههایش بعضی وقتها به او سر میزدند.
خواستگارت چه طور موضوع سرقت را مطرح کرد؟
او گفت اگر دست و پای مرا ببندد کسی متوجه ساختگی بودن دزدی نمیشود. چون به او علاقهمند بودم، پذیرفتم با او همکاری کنم.
ارسال نظر