طراحی چراغ روشنایی روستاییان
رضا نيازمند :
من چون قبلا چند سال در کارخانه ونک کار کرده بودم، تصمیم گرفتم به آنجا بروم و طرح چراغی که هم غذا بپزد و هم گرمای خانه را تامین کند، تهیه کردم و سفارش دادم صد عدد بسازند.
به زودی نمونه این چراغ ساخته شد و آن را به آقای ترنبرگ نشان دادم و گفتم به زودی تمام دهات بین تهران-قم و تهران-ساوه سوخت زغالهای جنگلی را ترک میکنند و از سوزاندن مدفوع گاو و قطع درختها هم دست خواهند کشید و دولت میتواند اعلام کند که نفت برای دهاتیها به قیمت یک قران در لیتر فروخته شود. حاصل این تحقیق این شد که بعد از مدتی سوخت روشنایی همه خانوادهها نفت شد. آنها یک چراغ روشنایی کوچک داشتند که با نفت میسوزد. اما در همین موقع رزمآرا ترور شد، مملکت شلوغ شد، مصدق آمد و داستان ملی شدن نفت آغاز شد. قرارداد آمریکاییها هم تمام شد و رفتند و دکتر مصدق آن را تجدید نکرد و برنامه کار من هم متوقف شد.