لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی تشریح کرد
سناریوهای آینده مساله هستهای
اروپا اگر تسلیم فشار آمریکا شود، شرایط رادیکال میشود. دبیر شورایعالی امنیت ملی کشورمان با تشریح جزئیات چهار دور مذاکره خود با مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا تاکید کرد: اگر قصد واقعی گروه ۱+۵ تفاهم باشد، مذاکرات با سولانا آن را زمینه سازی کرده است. اروپا نیز اگر تسلیم فشار آمریکا شود، شرایط رادیکال خواهد شد که چنین شرایطی کمتر از همه به ضرر ایران و بیشتر از همه به ضرر غرب خواهد بود.
دکتر علی لاریجانی در گفتوگو با خبرگزاری مهر به کشورهای ۱+۵ هشدار داد: ثابت شده که اتخاذ همزمان سیاست چماق و هویج سیاستی شکست خورده است و صدور هرگونه قطعنامه جدید در شورای امنیت امکان تفاهم را به نقطه دورتری منتقل میکند. علاوه بر این ادعای غرب در علاقهمندی به همکاری دراز مدت با تهدید و فشار سازگاری ندارد و اگر آنها دنبال انعطاف هستند نیز انعطاف واقعی و موثر هیچگاه از دل مذاکرات تحت فشار پدید نمیآید.
آنچه در پی میآید متن کامل گفتوگو با دبیر شورایعالی امنیت ملی کشورمان است:
آقای لاریجانی چند جلسه مذاکره با آقای سولانا داشتید و در این جلسات چه گذشت؟
ما چهار جلسه طولانی با آقای سولانا مذاکره داشتیم، شاید حدود ۱۸ یا ۲۰ ساعت، در این مباحث دقیق، عملا تلاش شد پایههای اصل توافقات درازمدت مورد بحث قرار گیرد. پیشرفتهای خوبی داشتیم که در بندهای مختلفی مدون گردید.
میتوانید مقداری از مفاد مورد توافق و مورد بحث را بیان دارید؟
دو مساله مهم همیشه در بحث اتمیایران بیان میشد و شاید بتوان گفت در پدیده اتمیایران به نحوی در اذهان یکی از طرفها حلول کرده بود. یکی موضوعی که ایرانیان به رفتار غرب سوءظن پیدا کرده بودند و آن قصد غرب در محروم سازی ملت ایران از فناوری اتمی و چرخه سوخت است. دو سال تعلیق بلا وجه در گذشته که با فشار و توصیههای اروپاییها انجام گرفت، به ایجاد چنین ابهام ذهنی و نگرانی دامن زده است.
به همین دلیل امروز وقتی واژه تعلیق را غربیها مطرح میکنند با واکنش صریح مسوولان ایران مواجه میشوند. مساله دیگر که طرف غربی مکررا در بحثهای خود ادعا میکند که ما میخواهیم از عدم انحراف فناوری هستهای ایران مطمئن شویم خیلی طبیعی بود که در مباحث خود با آقای سولانا به این دو موضوع توجه جدی کنیم. به نظر من فکر میکنم بحثهای ما با آقای سولانا به این نتیجه رسید در واقع، مبنای منصفانهای برای حل این مسائل رسیدیم هر چند شاید نتایج نسبت به انتظارات طرف ایرانی پاسخگو نباشد ولی وقتی باسطح توقعات اولیه که در مورد این مذاکرات مطرح شده بود که رفع ابهامات است، انصافا باید قبول کرد خیلی فراتر از این حد بهره داشت، در مورد چگونگی مذاکرات و مبانی آن به نتایجی رسیدیم. در واقع ایران نشان داد که در مذاکرات جدی است و نمیخواهد مذاکرات تصنعی و اتلاف وقت باشد. هر چند میتوانست بیش از این نتیجه بخش باشد.
آیا طرح کنسرسیوم با فرانسه یکی از این طرحها بود که در مذاکرات به نتیجه رسیدید؟
من تعجب میکنم این بحث به این نحو مطرح شد. اصلا بحث فرانسه مطرح نبود. مساله ما در اصل ایده کنسرسیوم بود که میتواند راه اطمینان بخشی باشد. یعنی اگر این چند کشور مدعی هستند که میخواهند به راه حلی برسند که عدم انحراف را کاملا روشن کند. خوب این میتواند یک راه حل خوب و منطقی باشد ولی اینکه چه کشوری و یا کشورهایی در آن مشارکت داشته باشند، موضوع ثانوی است که در صورت توافق روی اصل موضوع بهعنوان یک مکانیزم باید با حضور و مشارکت خود طرفها بحث شود.
اما در ایران عده زیادی معتقدند ادعای مذاکرات غرب یک لایحه بیرونی دارد و یک لایحه درونی و هدف اصلی آنان را باید درلایه درونی انگیزه آنان دنبال کرد. به همین جهت تصور این است که غرب قصد دارد از این مذاکرات در طرح لایههای بیرونی بهره بگیرد و لذا نتیجهای واقعی هم ندارد.
البته اگر شرایط مذاکره به همین نحوباشد که شما بر شمردید نگرانی بیوجهی نیست، اما مذاکرات ما متن واقعی داشت و به تعبیر شما لایههای درونی بدون حجاب مورد بحث واقع میشد، در واقع دلیلی بر پرده پوشی وجود نداشت که صرفا به لایههای بیرونی و تبلیغاتی نظر افکنده شود. مثلا ما نگرانی خود را یعنی قصد برخی از کشورهای غربی در جهت محرومسازی ملت ایران از فناوری تولید سوخت هستهای و غنیسازی اورانیوم برای مصارف صلحآمیز را مطرح کردیم وباید برای آن پاسخ تدارک میشد، برداشت من این است این تلاش تا حد زیادی موفق بود. اگر قصد کشورهای ۱+۵ رسیدن به تفاهم باشد تلاش مشترک با آقای سولانا تاحدی این زمینه را فراهم نموده است.
به نظر شما قدری عجیب نیست که شما و آقای سولانا بعد از هرجلسه مذاکره از پیشرفتها در مذاکرات سخن گفتید و در آخرین نشست هم آقای سولانا گفتند به پیشرفتهای مهمی دست یافتیم و هم شما گفتید مذاکرات سازنده بود و حالا هم شما از مسیر مذاکرات اظهار رضایت بخشی دارید، اما خبرهایی که این روزها شنیده میشود از نشست مدیران ۱+۵ یا برخی اظهارات کشورهای اروپایی دلالت بر امر دیگری است.
همین طور است. به نظر تعجبآور است، شاید این مواضع و تحرکات، تاکتیکی برای همراه کردن مذاکرات با فشارهای بیشتر و پشتیبانی روانی برای امتیازگیری بیشتر باشد. مجموعهای از توافقات با آقای سولانا در طی چهار جلسه نقطه مناسبی برای حل فصل مسائل و پایه خوبی برای مذاکرات گستردهتر فراهم کرد، اما چرخش این روزها احتمالا به دلیل فشار کشورهای ماجراجو نظیر آمریکا است که خیلی غیرطبیعی نیست. از این فراز و نشیبها در طول ۲۷ سال گذشته زیاد دیدهاید ولی حداقل این امریک موضوع را بهخوبی نشان میدهد که قصد آنها از مذاکرات رسیدن به تفاهم نیست که اگر این بود چرا از نماینده خود، آقای سولانا حمایت نمیکنند و مذاکراتی که در چهار جلسه آن، نتایج مثبت بوده با چه توجیهی آن را عقیم میکنند. البته سنگاندازی و مانع تراشی آمریکا در مسیر مذاکرات همواره قابل انتظار بوده، خیلی عجیب نیست. مخصوصا وقتی رفتار آمریکا در عراق و منطقه آنالیز شود، نوعی بیهنری متکبرانه که ریشه در جهالت دارد در آن مشاهده میشود.
شما از موضعگیری آمریکا و فشارهای این کشور سخن میگویید ولی آقای سولانا ضمن تایید مسیر مذاکرات و سازنده بودن مذاکرات، ضمنا آیه یاس هم خواندهاند.
آقای سولانا دیپلماتی ورزیدهای است تلاش زیادی کرده است اما آنچه مهم است این است که مسیر مذاکراتی که آقای سولانا و من دنبال کردیم از یک نگاه منصفانه نتیجه بخش بوده و میتواند اقدام مثبتی باشد، که برای طرفین ادامه مذاکرات را براساس الگوی بازی برد- برد فراهم سازد. طبعا در مسیر مذکرات طرفی نباید خواسته حداکثری خود را دنبال کند اما این امر به اراده دو طرف بستگی دارد. اگر طرف مقابل تحت فشار آمریکا سستی در اراده نشان دهد، طبیعی است که شرایط رادیکال میشود، البته دنیا به آخر نمیرسد، ولی روی همه همکاریهای ما تاثیر میگذارد، فکر میکنم طرف مقابل بیشتر ضرر میکند. بعضی از دیپلماتها گفتهاند تصمیم کشورهای ۱+۵ این است که قطعنامه جدید صادر نمایند و بعد مجددا مذاکرات ادامه پیدا کند. بیانیه روز گذشته اتحادیه اروپا هم به همین سناریو دلالت میکند.من همیشه گفتهام مسیر شورای امنیت و تحریم و سختگیری غیرحقوقی و غیرقانونی مسیری است که باید انتظار رفتار متقابل متناسب از ایران را داشته باشد و این مسیر کاملا متباین از مسیر مذاکرات و بسته پیشنهادی، پاسخ ایران و همکاریهای دراز مدت است. اگر تصور شود میتوان همزمان هر دو مسیر را بهعنوان سیاست چماق و هویج فعال کرد، اشتباه محاسباتی است. البته در همه شرایط امکان مذاکره وجود دارد ولی جنس مذاکرات و شرایط طرفین کاملا متفاوت میشود. مطمئنا اگر قطعنامه جدید در شورای امنیت صادرشود برای ادامه مذاکرات آن وقت در این نقطه ای که الان هستیم نخواهیم بود.
آیا فکر نمیکنید مساله کره شمالی روی تند شدن فضای پرونده ایران تاثیر گذاشته است؟
برخی از کشورهای غربی از این مساله جهت تند کردن شرایط و مانع تراشی برای ادامه مسیر مذکرات سوء استفاده کردهاند لیکن واقعیت آن است که همه آگاهان سیاسی میدانند مساله کرهشمالی با شرایط ایران کاملا متفاوت است. ایران همچنان عضو NPT است و همچنان بازرسیهای آژانس در تاسیسات هستهای ایران ادامه دارد. علاوه بر آن ما بارها بهطور رسمی و متناوب گفتهایم که نه تنها به دنبال بمب هستهای نیستیم، بلکه آمادهایم تا در چارچوب NPT در خصوص مکانیزمهایی برای حصول اطمینان بیشتر درباره عدم انحراف فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران به سمت اهداف ممنوعه به توافق متقابل برسیم. ما بارها گفتهایم مخالف تولید و تکثیر سلاحهای کشتار جمعی هستیم و اثرات مخرب چنین سلاحهایی را در جنگ صدام علیه ملت ایران حس کردیم. هر چند همین کشورهای بزرگی که خود را حافظ NPT میدانند و شعار میدهند پیش از این سلاحهای کشتار جمعی در اختیار صدام قرار دادند! ولی به هر نحو در دکترین امنیت ملی ایران، سلاح اتمیشیمیایی بیولوژیک جایی ندارد. در هر صورت آمریکا و اسرائیل میخواهند پس از اقدام کرهشمالی فرصتطلبی کنند و با فضاسازی و شبیهسازی مصنوعی و غیرواقعی بین ایران و کرهشمالی چنین اقدامی در تند کردن فضا در شورای امنیت بکنند. این کار ما هم نوعی سوءتفاهم داشتن با خود است. اگر یادتان باشد در جنگ اسرائیل ملت رشید لبنان، در اوایل جنگ کیسینجر تئوری خاصی را القاء نمود که در همین شلوغی اوضاع سریعا قطعنامهای علیه ایران صادر شود. چون تصور میکردند در جنگ، حزبا... را شکست میدهند. حتی خانم رایس در سفر به لبنان به گروه ۱۴ مارس قول داده بود که حزبا... را قطعا شکست داده و سران آن را محاکمه میکنند! با چنین حال و هوایی تئوری قطعنامه فوری علیه ایران را دنبال کرده چون شرایط تند بود و همه حواسها به سمت دیگری بود. اما چه نتیجهای داد حزبا... پیروز شد بهطوریکه خودشان میگویند امروز اولمرت جنازه سیاسی است قطعنامه صادره هم در مورد ایران بیاثر بود. اگر سران آمریکا تصور میکنند با شرایط روانی موجود، صدور قطعنامه بر علیه ایران به نفع آنها و به نفع جریان نومحافظه کار در انتخابات اخیر است، اشتباه جدی میکنند. چون اگر چه سیاستمداران ایران افراد خوش نیت هستند، اما ساده نیستند و همه شرایط را بهخوبی رصد میکنند و به شدت دشمنیها توجه میکنند.
عدهای به شما اعتراض دارند که چرا با این گونه افراد تندرو که میخواهند حقوق ایران را نادیده بگیرند مذاکره میکنید و اصلا چرا از NPT خارج نمیشوید وقتی طرف مقابل از NPT به عنوان یک ابزار استفاده میکند فقط برای محدودسازی و نه احقاق حقوق.
در اینکه برخی از عناصر طرف مقابل نگاه ابزاری به نهادهای بینالمللی من جمله آژانس و معاهده NPT دارند تردیدی نیست، به همین دلیل امروز معروف است که جریان گردن قرمزها در نو محافظهکاران آمریکایی بیشترین ضربه را به نهادهای بینالمللی زدهاند و مشروعیت مرجعیت آنها را زیر سوال بردهاند به همین دلیل باید دیگر کشورها این نهادها را ارج نهند، NPT فی حد نفسه میثاق بینالمللی خوبی است و باید مورد احترام ما باشد.
البته اگر طرف مقابل همچنان با صدور قطعنامه به دنبال شیوه فشار و تهدید باشد ایران بیتفاوت نخواهد نشست. شما دیدید که مجلس طرحی را تهیه کرده و در کمیسیون امنیت ملی هم تصویب نموده که در مقابل رفتار ماجراجویانه آنان بازرسیهای آژانس به تعلیق در آیند. خیلی طبیعی است که مجلس شورای اسلامی حافظ منافع ملی ایران باشد، ما علاقهای به این مسیر نداریم لکن روش متقابل که اثرات منطقهای خواهد داشت بهدلیل رفتار ماجراجویانه آمریکا است. آنچه از نظر ما راه درست است، تعهد همگان بهNPT است تا نظارتهای آژانس بهطور طبیعی انجام گیرد. ما کشوری مسوولیتپذیر در نظام بینالمللی هستیم ولی اجازه سوءاستفاده نمیدهیم.
شما مکرر از رفتار ماجراجویانه آمریکا سخن گفتید که همین طور هم هست ولی آنها ادعاهای دیگری دارند. اخیرا نیکولاس برنز، معاون وزیر خارجه آمریکا در شورای روابط خارجی آمریکا گفته است که اگر چه وی مدت مدیدی مسوولیت مربوط به ایران را در وزارت خارجه آمریکا داشته ولی با هیچ مقامی از ایران نتوانسته صحبت کند.
این امور نمونهای از رفتار دو گانه آمریکاییها است. از یک طرف حرفهایی را میزنند که نوعی رفتار معقول را در افکار عمومی داخلی در جهت ابهامات نشان دهند و همزمان عمل آنها ستیزه جویانه است. در بحث هستهای بارها دیدهاید که همین افراد دم از قطعنامه و فشار بر ایران میزنند، بودجهای برای براندازی در ایران میگذارند همزمان با مذاکرات با آقای سولانا، در کنگره، تحریمهای فرسوده خود را تجدید میکنند مجموعه این رفتارهای متناقض کمترین بهرهای از عقلانیت ندارد و همین رفتارها باعث شده که در منطقه حتی دولتمردان حکومتهایی که وابستگی شدید به آمریکا دارند به آنها بهشدت بیاعتمادند و در خلوت رفتار آنان را مسخره میکنند. نوعا در جلساتی که وزیر خارجه آمریکا با مسوولان منطقهای میگذارند، تصور میکنند که آنان همراهی دارند ولی همه این کشورها از دخالتهای آمریکا و رفتار ابزاری آنان منزجرند. در بین ملتهای منطقه که سخن از این حدود گذشته به مرحله تنفر از رفتار تند روانه آمریکا رسیده است. بنده فکر میکنم جریان نومحافظهکار در آمریکا به نوعی لیبرالیسم فاشیستی اعتقاد دارد. ظاهرا لیبرالیسم را ترویج میکنند ولی در عمل حکومت فاشیستی واحد را دنبال مینمایند. در طرح خاورمیانه بزرگ سخن از ترویج دموکراسی در منطقه داشتند. اما وقتی ملاحظه کردند که کمترین فضای دموکراتیک، به ضرر آنان تمام میشود، طرح خاورمیانه جدید را ابراز داشتند که در آن درگیر بحث ترویج و گسترش دموکراسی ظهور ندارد بلکه نوعی مبارزه با دموکراسی در نهان آن است. اینگونه رفتار و محافظهکاری خسارتهای زیادی به ملت آمریکا وارد کرده است. کسی با ملت آمریکا دشمنی ندارد. با فاشیسم آمریکایی مخالفت بسیار است اختصاص به ایران ندارد. تفاوت ایران و سایر کشورها در این است که ایران از شجاعت ابراز عقیده برخوردار است اگر آنان دست از خشونت رفتاری بردارند، به صدور فاشیسم آمریکایی پایان دهند مشکلی نه با ایران خواهند داشت نه با دیگران.
شما میگویید آمریکا رفتار دو گانه و ستیزجویانه دارد پس چرا در گروه ۱+۵ حضور دارند و به تعبیر خودشان پکیج سخاوتمندانه ارائه کردند و دم از همکاری دراز مدت با ایران میزنند.
این سوال مهمیاست. اصولا ادعای همکاری دراز مدت با چنین رفتاری سازگار نیست کشوری که حرف از تحریم و براندازی و ... میزند نمیتواند ادعای همکاری دراز مدت کند این هم شکل دیگری از رفتار پارادوکسیکال آمریکا است. گاهی فکر میکنند این گونه رفتار نوعی زرنگی است و آن را پای درایت خود میگذارند از هویج و چماق سخن میگویند. فصل اینگونه حرفها گذشته است. چماق کاغذی شما را در عراق و لبنان و افغانستان همگان مشاهده کردهاند و شکستنی بودن آن را دریافته اند. وقتی سفیر آمریکا در عراق کرارا تقاضای مذاکره با ایران مینماید چرا در مرکزیت آمریکا دنبال این هستید که نیاز خود را به صورت امتیاز بفروشند. ایران کشور قدرتمند و نجیب است و آماده است قدرت خود را برای ایجاد صلح و آرامش پایدار در منطقه بسیج کند و همیشه نگاه احترامآمیزی نسبت به همه همسایگان خود داشته است.
عدهای بر این نظرند که ورود شورای امنیت به بحث هستهای ایران خلاف مقررات بینالمللی بوده است و به خودی خود نوعی بی اعتبار کردن آژانس را در بر دارد.
این نظر دقیق و درستی است. من مدافع این نظر هستم. مطابق مقررات آژانس، و اساسنامه آن ورود به بحث شورای امنیت وقتی است که انحراف محرز شده باشد. هیچ گاه آژانس چنین ادعایی در مورد ایران نکرده بلکه بر عکس مدیر کل آژانس بارها در مورد عدم انحراف فعالیتهای هستهای ایران سخن گفته است و حتی در گزارش اخیر آژانس در پاسخ به ادعاهای کذب کنگره آمریکا تاکید شد که برنامه هستهای ایران هیچ تهدیدی برای صلح و امنیت جهانی نیست، لذا اصلا ورود شورای امنیت به موضوع هستهای ایران یک حرکت سیاسی بوده است. واژه تعلیق در ادبیات رایج آژانس سابقه نداشته، آژانس میتواند تقاضای نظارت بیشتر بکند. یکی از دیپلماتهای غربی میگفت درست است که غنیسازی حق شما است ولی اگر ایران چنین توانمندی را در خود ایجاد کند فردا عربستان و مصر و ... نیز چنین ادعایی میکنند به او گفتم مگر غنیسازی جرم است که شما مانع دیگران میشوید، عربستان و مصر و هر کشور دیگر منطقه هم در چارچوب NPT حق دارند به این ظرفیت برسند. شما روشن کنید که خدای منطقه هستید یا حافظ NPT ؟
یکی از ادعاهایی که این روزها تکرار میکنند این است که ایران هیچ انعطافی در بحثها نداشته است و همین عامل توقف مذاکرات بوده است.
صادقانه حرف نمیزنند. اصولا مذاکرات برای رسیدن به تفاهم است طبعا طرفین باید انعطافهای معقول داشته باشند. اتفاقا فکر میکنم بحثهای بنده و آقای سولانا چارچوب منطقی و منصفانهای را در همه جهات دنبال کرد ولی اگر کسانی تصور میکنند که شکل مذاکراتی را ایجاد کنند که همان چیزی که از ابتدا میخواهند در نتیجه مذاکرات بیابند این دیگر مذاکره نیست، نوعی فریبکاری و زیاده خواهی است. ضربه زدن به چنین مسیری یعنی حل و فصل مساله از طریق مذاکرات و تکیه زدن بر زورآزمایی از طریق شورای امنیت و تکرار چنین رفتار ماجراجویانهای از نظر ایران تهدید امنیتی محسوب میشود و لاجرم در نوع رفتار ما با آژانس که در مقررات NPT هم ذکر شده است تغییر ایجاد میکند. انعطاف معقول در جایی رخ میدهد که مذاکرات تحت فشار نباشد. شاید عدهای تصور کنند اصلا مذاکرات تحت فشار در نظام غیر عادلانه بینالمللی رایج است. پس باید بدانند طرف مقابل هم از همین قاعده بهره خواهد جست. در واقع در این معادله مذاکره مسیر تفاهم معقول و منصفانه نیست. زنگ تفریح، زورآزمایی قبلی است. ما در این راه غلط گام نمینهیم، اما اگر طرف مقابل دنبال چنین راهی است، ما حتما از ظرفیتهای خود در این بازی استفاده میکنیم.
شما معتقدید که در مذاکرات، طرفین باید انعطافهای معقول داشته باشند پس چه مانعی در سر راه ادامه مذاکرات وجود دارد؟
از جانب ایران هیچ مانعی نمیبینم شما ملاحظه کردید با همه بدعهدیها ما به بسته پیشنهادی پاسخ مشروح دادیم. پاسخ ایران بسیار روشنتر، جدیتر و سخاوتمندانهتر از بستهای است که آنها مرتب از آن دفاع میکنند. تا وقتی که رویکرد مذاکراتی مبنا باشد، پیشنهاد ما کماکان روی میز است. ما از فردای روز ارائه پاسخ، اعلام کردیم آماده مذاکره با ۱+۵ هستیم. خب با رایزنیهای انجام شده، مذاکرات با آقای سولانا به عنوان نماینده ۱+۵ آغاز شد و ادامه آن را هم ممکن میدانیم.
آنها هنوز اصرار به تعلیق دارند و خواستار مذاکره با ایران در این باره هستند و میگویند که شما تعلیق را نپذیرفتید.
در مذاکرات با سولانا ساعتها راجع به این مساله بحث شد، تعلیق برای چه؟ تعلیق چه چیزی؟ تعلیق آن چیزی که دلالت بر انحراف دارد، حرف غلطی نیست ولی تعلیق آن چیزی که خود معتقدند دلالتی به انحراف ندارد، چه معنایی دارد؟خودشان هم معتقدند این تعلیق برای حفظ آبرو و همان face saving است. من متوجه نمیشوم رابطه تعلیق و حفظ آبرو چیست؟ این حرفها برای نظام بینالمللی به لطیفه بیشتر شباهت دارد تا امر جدی. اگر دنبال بازی بزرگ با ایران هستند بهانه جویی معنا ندارد. اگر هم دنبال محدودسازی ایران هستند بیجهت دم از همکاریهای درازمدت با ایران نزنند و مختصر عقلی برای ما قائل باشند.
مکررا دیپلماتهای غربی گفتهاند تعلیق اقدامات در شورای امنیت در مقابل تعلیق غنیسازی، آیا این معادله را غیرعادلانه میدانید.
اصلا این معادله نیست. از همان ابتدا نامعادله است. میتوانستند به جای این نامعادله بگویند: تعلیق اقدامات در شورای امنیت در مقابل تعلیق نفس کشیدن! به صرف اینکه در دو طرف کلمه تعلیق بکار ببرند که معادله عادلانه نمیشود. ملاحظه کنید اقدام شورای امنیت اصلا کار غلطی بود و غیرحقوقی و ذاتا مباین با مسیر مذاکرات برای رسیدن به تفاهم. اگر کار درستی میدانند ادامه دهند. خودشان میدانند این مسیر نوعی دامن زدن به بحران منطقهای است. پس باید راه درشت خویی را کنار بگذارند و راه مذاکره را در پیش بگیرند تا به تفاهم برسیم. ایران هم این مسیر را قبول دارد با لوازم آن. حال سخن این است که در این مسیر مذاکره چه چیزهایی را به عنوان پایه بحث در نظر بگیریم و چه چیزهایی ضروری مذاکرات سازنده است. طرفین باید آنچه را ضروری مذاکرات سازنده است قبول کنند. در این جهت ما حرفی نداریم. اما باید نشست و در مورد چیزهای ضروری مذاکره سازنده مذاکره نمود نه اینکه ابلاغیه در شورای امنیت صادر کنند. من صراحتا میگویم در مذاکرات ما با آقای سولانا ما به اموری که برای پیشبرد مذاکرات سازنده است دست یافتیم این مسیر منطقی است و برنامه روشنی میتواند هم برای رفع نگرانی آنها از عدم انحراف فعالیتهای هستهای ایران و هم حفظ حقوق ملت ایران در تولید سوخت هستهای و غنیسازی اورانیوم برای مصارف صلحآمیز ترسیم نماید. حالا اگر دیگران میخواهند راه مذاکره را سد کنند، مسوولیت عواقب آن بر عهده خودشان است.
ارسال نظر