روابط عربستان و آمریکا در دولت بایدن

عمده تحلیلگران فشارهای دولت بایدن بر عربستان سعودی و طرح بازبینی روابط دو کشور در کمپین‌های انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا توسط تیم دموکرات کاخ سفید را اصلی‌ترین متغیر تاثیرگذار بر چرخش ریاض به سمت تنش‌زدایی با بازیگران منطقه‌ای می‌دانند. این مساله خود را در موضوعاتی مانند تعلیق فروش تسلیحات به ریاض، به جریان انداختن پرونده قتل جمال خاشقجی، پرونده ۱۱ سپتامبر و قطع ارتباط مستقیم رئیس‌‌جمهور بایدن با محمد بن سلمان نشان داد. اگرچه به‌نظر می‌رسد به‌صورت آهسته برخی گشایش‌ها در این روند در حال نمایان شدن است.

این وضعیت در آستانه روی کار آمدن دولت دموکرات آمریکا، باعث حرکت عربستان به سمت تنش‌زدایی با قطر، ترکیه و ایران شد و خود را در آمادگی ریاض برای پایان دادن به جنگ یمن آشکار ساخت. در واقع رویکرد دولت دموکرات بایدن در بازبینی روابط با عربستان سعودی نقش مهمی در ذهنیت مقامات تصمیم‌گیرنده سعودی از ظهور عناصر واگرا در معادله همکاری استراتژیک با آمریکا دارد. وضعیتی که برآمده از استراتژی دولت ترامپ و مبتنی بر حمایت‌های بی‌قید و شرط ایالات متحده از شرکای امنیتی منطقه‌ای بود که پیامد آن بی‌انگیزگی عربستان سعودی برای فعال کردن تلاش‌های دیپلماتیک به منظور حل صلح‌آمیز تنش با همسایگان بود.

در واقع راهبرد دنباله‌روی سخت عربستان از آمریکا در دوره ترامپ نقش بسیار مهمی در افزایش سطح تنش با ایران داشت. چنین تحولی برای عربستان را می‌توان در دوره بایدن در چارچوب گذار از راهبرد «دنباله‌روی سخت» به سمت راهبرد «موازنه نرم» صورت‌بندی کرد و انتظار داشت با کاهش حمایت‌های سطح سیستمی از عربستان در سطح منطقه‌ای، زمینه برای گذار ریاض از رویکرد تهاجمی فراهم شود. در این چارچوب، متنوع‌سازی شرکای بین‌المللی همچون روسیه، چین و فرانسه بخشی از رفتار عربستان نسبت به مساله گسست در روابط با آمریکا است.

از این‌رو پس از یک دوره تنش‌آفرینی عربستان که مستظهر به رویکردهای تهاجمی ترامپ و حمایت‌های جمهوری‌خواهان بود، مقامات سعودی در شرایط کنونی با احتیاط بیشتری نسبت به محیط پیرامونی خود می‌نگرند. به ویژه که رویکرد بایدن در احیای توافق هسته‌ای و اصلاح مسیر خروج ترامپ از برجام را با شروع دو دور از مذاکرات نیز به خوبی مشاهده می‌کنند. بنابراین با احیای برجام و زمینه‌های رسیدن طرفین به توافق، می‌توان انتظار داشت که عربستان تطبیق‌پذیری بیشتری با توافق هسته‌ای نشان دهد.

  مذاکرات ایران و عربستان

متغیر دوم و مهم دیگری که مسیر عربستان را از کارشکنی و اخلال در برجام به سمت انطباق‌پذیری با توافق در شرایط کنونی تغییر داده است، تنش‌زدایی با ایران و برگزاری چهار دور مذاکره بین دو طرف به میزبانی و میانجیگری بغداد بوده است. ارزیابی نسبتا مثبت تهران و ریاض از روند گفت‌وگوها نشان می‌دهد طرفین جدیت بیشتری برای مدیریت اختلافات برخلاف سال‌های قبل دارند.

در واقع مسیر تنش‌زدایی که میان سایر بازیگران منطقه‌ای از جمله ترکیه، مصر، امارات، قطر و... نیز در حال جریان است، تصویر کلان‌تری را پیش روی سعودی قرار داده تا به این واقعیت برسد که رویکرد تهاجمی در طول سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰ نمی‌تواند منافع ملموسی را برای این کشور به‌ویژه حذف و به حاشیه رفتن رقبا به دنبال داشته باشد.

از این‌رو کاهش سطح تنش در کانون‌های بحران منطقه‌ای پس از یک دوره افزایش تنش که بازیگران را به سمت منازعه و صف‌بندی کشانیده بود، نقش مهمی در هموار شدن این مسیر ایفا کرده است. سرریز بحران در سوریه، عراق و یمن از یک‌سو و تصاعد کنترل‌ناپذیر تقابل در خلیج فارس از سوی دیگر باعث شد تا ایران و به‌ویژه عربستان سعودی به این ادراک برسند که باید به سمت مدیریت تعارضات که ماهیت کنترل‌ناپذیر و تسری‌بخش دارند، حرکت کنند. بنابراین حفظ مسیر تنش‌زدایی و در یک گام بالاتر تبدیل مذاکرات به بهبود روابط زمینه‌ای است که عربستان را به سمت حمایت نسبی از احیای توافق هسته‌ای متمایل کرده است.

در این میان نباید نادیده گرفت که ریاض امیدوار است احیای برجام و تنش‌زدایی منطقه‌ای بتواند زمینه‌ای باشد تا رفتار ایران در منطقه کنترل‌پذیرتر شده و زمینه برای متقاعدسازی تهران به در پیش گرفتن مذاکره درباره توانمندی‌های موشکی نیز فراهم شود. موضوعی که ایران بارها آن را رد کرده است.

  ضرورت ثبات سیاسی و اقتصادی در داخل

مساله ثبات سیاسی و ثبات اقتصادی دیگر فاکتوری است که باعث شده عربستان سعودی در مقطع کنونی از مذاکرات احیای برجام حمایت کند. این متغیر به چند مساله مهم بازمی‌گردد. مساله اول اینکه هرگونه انتقال قدرت مسالمت‌آمیز در داخل عربستان طبیعتا در شرایط ثبات اقتصادی و سیاسی امکان تحقق بالاتری دارد و همزمان می‌تواند زمینه‌ای برای محبوبیت ولیعهد سعودی نیز باشد.

مساله دوم به این موضوع بر‌می‌گردد که ثبات سیاسی پس از یک دوره تنش و بحران که پاندمی کرونا نیز آن را تشدید کرد و منجر به وخامت اوضاع اقتصادی در فضای کاهش قیمت نفت شد، می‌تواند مجددا رونق را به پروژه‌های گردشگری و سرمایه‌گذاری بازگرداند. رونقی که از سال ۲۰۱۵ و با طرح چشم‌انداز ۲۰۳۰ در عربستان، مستقیما به نقش محمد بن سلمان در داخل عربستان گره خورده است.

و مساله سوم هم احیای توافق هسته‌ای و تنش‌زدایی منطقه‌ای می‌تواند مجددا روابط تجاری و اقتصادی ایران و عربستان را زنده کند و با توسعه روابط، سطح آن نیز ارتقا پیدا کند. اثر این وضعیت بر سایر روابط اقتصادی و تجاری با دیگر بازیگران و همسایگان نیز ملموس است.

با این سه سطح می‌توان انتظار داشت که عربستان برخلاف مقطع ۲۰۱۵ که نقش مهمی در کارشکنی و اخلال در روند توافق و پساتوافق ایفا کرد و موجب تشدید تنش با ایران در روز اجرای برجام در دی ماه ۱۳۹۴ و قطع روابط سیاسی و اقتصادی با ایران شد، رویکرد همکاری جویانه‌تری را با این توافق در پیش گرفته است که همزمان با مذاکرات منطقه‌ای و وضعیت داخلی عربستان نیز در ارتباط است.

بنابراین اگر برجام احیا شود، می‌توان انتظار داشت که رویکرد عربستان نسبت به پساتوافق و همچنین مذاکرات منطقه‌ای با ایران در روند همگرایانه‌تری قرار خواهد گرفت. محتملا شکست احتمالی مذاکرات برجام و بازگشت طرف‌های برجامی به فاز تحریم و تقابل، می‌تواند مجددا عربستان و بلوک شورای همکاری را به سمت مشارکت در اجماع علیه ایران ترغیب کند. تحقق این مسیر می‌تواند ضمن بازیابی روابط عربستان و آمریکا در دولت بایدن، مذاکرات دوجانبه ایران و عربستان و ایران و امارات نیز را با بن‌بست مواجه سازد.