القدس العربی تحلیل کرد
تغییر سیاست اسرائیل در قبال ایران
با اینکه اختلاف نظری در موضع علنی و غیرعلنی این دو دیده میشود، واکنش آمریکا و اسرائیل به انتشار اخبار مذکور، تقریبا یکسان بوده و چه بسا نشاندهنده هماهنگی آنهاست؛ چرا که سخنگوی وزارت خارجه آمریکا تصریح کرد: « ادامه فعالیتهای هستهای ایران سازنده نبوده و با هدف اعلام شده آن درباره بازگشت به برجام، در تعارض است.» وی افزود: «این اقدامات هیچ مزیتی به ایران در جریان مذاکرات نمیدهد. ضمن اینکه تحلیلها حاکی از آن است که ایران قصد دارد به ایالات متحده فشار وارد کند، تا واشنگتن به سرعت شروط تهران را از ترس پیشرفت طرح هستهای ایران بپذیرد.»
اما وزیر خارجه اسرائیل، یاییر لاپید، تلاش کرد خط قرمز اسرائیل را از بین ببرد؛ لاپید در این راستا گفت: « ایران از دستیابی به سلاح هستهای دور است و این امر نیازمند ماههای طولانی است.» به نظر میرسد لاپید قصد دارد با این حرف اذهان عمومی را آرام کند. اگر این تعبیر درست باشد، خطاب اسرائیل درباره ایران به کلی تغییر کرده، در حالی که پیش از این، صهیونیستها درباره خطر استراتژیک هستهای شدن ایران مبالغه زیادی میکردند و آن را یک تهدید موجودیتی برای خود میدانستند. ظاهرا در مرحله پسا نتانیاهو، رهبری اسرائیل در تلاش است گفتمان مبنی بر ارعاب خود را تغییر دهد، به ویژه آنکه چنین گفتمانی باعث میشود اسرائیل مکان خطرناکی برای زندگی شناخته شود و همین امر، به جذب مهاجران یهود ضربه بزند و اقتصاد اسرائیل ضعیف شود. از این رو، موسسه امنیتی اسرائیل تلاش کرد از اهمیت آنچه در گزارش نیویورک تایمز آمده بکاهد و تاکید کند حتی اگر ایران سوخت لازم را برای ساخت کلاهک هستهای داشته باشد، ساخت این کلاهک و ترکیب آن با موشکی که مناسبش باشد، به فناوری عالی و پیچیدهای نیاز دارد که ایران در حال حاضر از آن برخوردار نیست و به سالهای زیادی برای دستیابی به این فناوری نیاز دارد. البته قابل ذکر است که این ادعاهای اسرائیل و آمریکا درباره ساخت سلاح هستهای به دست ایران در حالی مطرح میشود که مقامات جمهوری اسلامی اعلام کردهاند قصد تولید و استفاده از سلاح هستهای را ندارند و رهبر ایران تولید آن را حرام اعلام کردهاند.
براساس ارزیابیها، اسرائیل بازگشت سریع به توافق هستهای را بعید میداند و خود را برای سالهای طولانی بدون وجود یک توافق آماده میکند که در جریان آن ایران فعالیتهای هستهای خود را گسترش خواهد داد. لذا از آنجا که اسرائیل هدف علنی خود را مقابله با طرح هستهای ایران قرار داده، چهار گزینه پیش روی خود دارد:
گزینه اول: توقف پیشرفت نظامی طرح هستهای ایران از طریق مذاکرات و تحریمها.اصرار اسرائیل بر تحریمهاست و ادعا میکند تحریمها علیه ایران لازم است و باید سختتر شود. به عقیده اسرائیل اگر تمام جهان به ساز تلآویو برقصد، ممکن است ایران از طرح هستهایاش عقبنشینی کند. اما با وجود تمام آنچه در این باره گفته میشود، اغلب کارشناسان سیاسی در اسرائیل درباره مفید بودن این گزینه تردید دارند، چرا که تحریمها علیه ایران مدت طولانی ادامه نمییابد و ایران ثابت کرده که قدرت تحمل تبعات تحریمها را دارد.
گزینه دوم: وارد کردن ضربات نظامی به تاسیسات هستهای ایران از سوی اسرائیل یا با مشارکت ایالاتمتحده و دیگر کشورهاست. در اینجا اسرائیلیها میدانند که گزینه مذکور بهشدت دشوار است، چرا که ایران تاسیسات هستهای خود را در پایگاههای مخفی در زیر زمین بنا کرده است. اسرائیل سعی میکند گزینه نظامی را ترویج کند، تا بتواند حمایت بیشتر آمریکا را به دست آورد و به کمک آن ضربه نظامی بازدارندهای به ایران وارد کند. اما از جنبه عملی و واقعی، احتمال ضربه اسرائیل بعید است.
گزینه سوم: گزینهای مسکوت مانده است که تنها عده کمی از نخبگان سیاسی و امنیتی در اسرائیل به آن معتقدند و عبارت است از توافق فراگیری برای خالی کردن خاورمیانه از سلاح هستهای، حتی درباره خود اسرائیل. در حال حاضر هیچ کس این گزینه را مطرح نمیکند؛ حتی طرفهایی نظیر دولتهای عربی که گزینه موجود کاملا به نفع آنهاست و سلاح بازدارندهای در برابر اسرائیل ندارند. اسرائیل بهشدت مخالف صحبت کردن درباره سلاح هستهای خود است و حتی اگر ایران با خلع سلاح هستهای از منطقه خاورمیانه موافقت کند، اسرائیل هرگز با این موضوع موافقت نخواهد کرد، چرا که سلاح هستهای راهحل استراتژیک صهیونیستها برای مقابله با طرفهای دیگر است.
گزینه چهارم: گزینهای است که به صورت علنی از آن صحبت نمیشود و همان پذیرش ایران هستهای و تمرکز تلاشها برای مرحله پس از آن است.
این گزینه مستند به این عقیده است که اسرائیل توان جلوگیری از برخورداری ایران از سلاح هستهای را ندارد و بر این اساس، در حال بررسی این اقدامات است:
۱-قانع کردن ایران با مطرح کردن این ادعا که حمله موشکی به شکست میانجامد، چرا که چنین حملهای با موشکهای «حیتس-سهم» مواجه میشود و بهتر است ایران اقدام به چنین حملهای نکند.
۲-دستیابی به چتر حمایتی بینالمللی از طریق پیوستن به ناتو، تشکیل ائتلاف استراتژیک با ایالات متحده و ایجاد قدرت بازدارندگی اسرائیل با اتکا به توان داخلی آن و اعلام واضح اینکه هر حملهای به اسرائیل با ضربه ایالات متحده و ناتو پاسخ داده میشود.
۳-دستیابی به تفاهمهای مستقیم و غیر مستقیم با ایران و توافق برای قوانین بازی مشترک و مورد قبول برای دو طرف در راستای جلوگیری از برخوردهای هستهای.
۴-علنی کردن مالکیت سلاح هستهای و توقف سیاست مبهم و رازآلودی که اسرائیل از دهها سال قبل در پیش گرفته است.
۵-همکاری با ایالات متحده و دیگر کشورها برای جلوگیری از تولید سلاح هستهای در کشورهایی مثل سوریه، عراق، مصر، ترکیه و عربستان.
۶- تقسیم جهان عربی بین دولتهای تحتالحمایه ایران و دولتهای تحت الحمایه اسرائیل.
۷-اقدام به تقویت توان بازدارندگی اسرائیل از طریق بهبود دراماتیک تواناییهای نظامی آن، که نشانههای این پیشرفت در بودجه نظامی جدید اسرائیل و افزایش سطح سامانههای دفاعی آن دیده میشود.
اسرائیل زمینهسازیهای لازم را برای مرحله دستیابی ایران به سلاح هستهای آغاز کرده و این را گزینه بهتری برای خود میداند. اسرائیل به خوبی دریافته است که توان مقابله با ایران هستهای را ندارد و بهایی که برای جلوگیری از این مهم مجبور به پرداخت آن است، خلع سلاح هستهای خود صهیونیستهاست.