«امریکن کانسروتیو» تحلیل کرد
کجفهمی آمریکا از دیپلماسی ایران
به گزارش پایگاه خبری «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: «دولت ترامپ اصرار دارد که هر اقدام ایرانیها را بهعنوان جلوهای از ایدئولوژی انقلابی جمهوری اسلامی ببیند. همانطور که مایک پمپئو در مقالهای برای فارن پالیسی نوشت: ذهنیت انقلابی رژیم تهران از زمان انقلاب ۱۹۷۹ به این سو پا برجا مانده است. وی اظهار کرد که ایدئولوژی انقلابی انگیزه اصلی برای هر کاری است که ایران در چهل سال گذشته انجام داده است. مقامات جمهوری اسلامی مسوولیتهای داخلی و بینالمللی را به خاطر انجام اقدامات انقلابی به فراموشی سپردهاند.» مقامات آمریکایی ایران را بهدلیل آنکه عادی رفتار نمیکند سرزنش میکنند و معتقدند که اگر ایران حکومت دیگری داشته باشد، سیاست خارجی آن کاملا متفاوت خواهد بود. این مفروضات منسوخ و اشتباه هستند و آنها تاثیر تحریفکننده وحشتناکی بر سیاستهای آمریکا در خاورمیانه داشتهاند. بهطور کلی چنین باوری پیامدهای خطرناکی برای آمریکا، ایران و کل منطقه داشته و دارد. براساس این گزارش، اکثر سیاستگذاران آمریکایی در تحلیل چرایی رفتارهای ایران دچار اشتباه شدهاند و همین امر باعث شده که آنها تهدیدهای ایران را بیش از حد بزرگ جلوه دهند. مطالعه دقیق سیاستهای امنیتی ایران از قاجارها تا امروز، تفکر امنیتی رهبران این کشور را روشن میکند و تداوم قابل توجهی را بین سیاست خارجی ایران قبل و بعد از انقلاب نشان میدهد. ایدئولوژی، دین و سیاست همه با هم نقش داشتهاند. باید بدانیم که کشورها منافع دائمی دارند که بدون توجه به نوع دولتی که در آن کشور روی کار است، این منافع ثابت میماند، اما این حقیقت در مورد ایران اغلب نادیده گرفته شده است. به گزارش امریکن کانسروتیو، ایدههای مکرر در تفکر امنیتی ایران شامل این موارد است: «اول، بیاعتمادی عمیق به قدرتهای خارجی براساس تجربه روابط آنها با روسیه، انگلیس و آمریکا؛ دوم، داشتن اعتقادی مبنی بر اینکه ایران باید متکی به خود باشد و با سایر کشورها خیلی همسو نباشد. سوم، عدم اعتماد به حمایت از حقوق و نهادهای بینالمللی و آخر تعهد به حفظ تمامیت ارضی و حاکمیت از طریق دفاع و بازدارندگی مداوم. این فرضیات سیاست خارجی ایران را از گذشته تا به امروز شکل میدهد. براساس استدلالهای ارائه شده، دلایل خوبی وجود دارد که انتظار داشته باشیم ایران باوجود هرحکومتی غیر از جمهوری اسلامی نیز به روشی مشابه با جهان درگیر باشد.» دنیل لاریسون در این مطلب با اشاره به اینکه پمپئو بارها خواستار این شده که ایران به کشوری عادی تبدیل شود، توضیح داد که منظور او از عادی شدن البته این است که تهران دقیقا آنچه آمریکا میخواهد را انجام دهد، اما واقعیت این است که در بسیاری از موارد مهم ایران نمیتواند طبیعیتر از این باشد. برخلاف ادعای اینکه ایران پس از انقلاب بهدلیل ایدئولوژی و سیاستهای ناشی از آن تفاوت اساسی با بقیه جامعه بینالملل دارد، این کشور تا حد زیادی به اکثر کشورهای دیگر شبیه است. اگرچه رهبران ایران همچنان از شعارهای انقلابی استفاده میکنند، اما سوابق تصمیمات این کشور نشان میدهد که آنها بیش از صادرات ایدئولوژی خود به خارج، به فکر محافظت از خود و کشورشان هستند. ایران نیز مانند سایر کشورهایی که بارها از تجاوزات و دخالتهای خارجی آسیب دیده، نسبت به سایر کشورها محتاط است و میخواهد خود را در برابر حملات احتمالی محافظت کند. تجربه جنگ با عراق در دهه ۱۹۸۰ این دیدگاه را در بین رهبران کنونی ایران به شدت تقویت کرده و بسیاری از رفتارهای دولت ایران در سی سال گذشته را میتوان ناشی از تجربه همان جنگ دانست. در کنار جنگ با عراق سابقههای مهم دیگری نیز در تاریخ معاصر ایران مدرن وجود دارد که امروز بر تصمیمات سیاستمداران تهران تاثیر دارد، از جمله این تجربیات میتوان به معاهدات تحقیرآمیز گلستان و ترکمنچای با روسیه در قرن نوزدهم، قحطی ویرانگر ناشی از نیرنگهای قدرتهای بزرگ در طول و بعد از جنگ جهانی اول و پس از تسلط متفقین بر کشور در جنگ جهانی دوم نام برد. بهطور کلی این قحطی تاثیر ویژهای در تفکر ایرانیها داشته است. در این تحلیل منتشر شده در امریکن کانسروتیو آمده است: «سیاستهایی که آمریکا معمولا آنها را تهاجمی و بیثباتکننده میداند، تنها نتیجه تلاشهای ایران برای محافظت از خودش در برابر حمله و دستیابی به عمق استراتژیک در منطقهای است که متحدین بسیار کمی دارند. بهعنوان مثال، توسعه برنامه موشکی به خاطر تجربه جنگ با عراق و تحریمهای ناشی از آن است. حمایت آنها از گروههای متحد خود در کشورهای مختلف نیز محصول بیاعتمادی آنها به قدرتهای دیگر و انزوای نسبیشان در صحنه بینالملل است.»
بنابراین هدف ایران تسخیر نیست، بلکه جلوگیری از متحمل شدن شکست دیگری است که ایران در گذشته تجربه کرده است. به بیان دیگر سیاست خارجی ایران توسعه طلبانه یا امپریالیستی نیست که معمولا توسط دولت و تحلیلگران فریبکار به خورد مردم داده میشود. ایران به دنبال اعمال نفوذ است اما کنترل مستقیم در سایر کشورها ندارد. در نهایت در این گزارش اشاره شده است:«سیاست آمریکا در قبال ایران مدتهاست که ناشی از درک نادرست رفتار و اهداف دولت ایران است. برخی از این موارد بهدلیل عدم ارتباط و عدم وجود روابط رسمی بین دولتها است و برخی از این موارد ناشی از وسواس ایدئولوژیک برخی از رهبران و تحلیلگران ما است. اگر میخواهیم سیاستی سازنده و موفقتر در قبال ایران داشته باشیم که هم منافع آمریکا را پیش ببرد و هم روابط بین دو کشور را بهبود بخشد، به شدت نیاز به ارزیابی دقیقتری از سیاست خارجی ایران داریم.» لاریسون تاکید کرد که دولت جو بایدن فرصت کوتاهی برای اصلاح برخی از بدترین اشتباهات در سیاست خارجی آمریکا دارد. لغو سیاستهای ویرانگر چهار سال گذشته باید از اولویتهای مهم بینالمللی او باشد. وقتی بایدن و مشاورانش برای انتقال آماده میشوند، بهتر است که در برنامهریزی سیاست خود در قبال ایران، از این نکات درس بگیرند.